وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

اعدام های کردستان وجنبش سبز


شهاب‌الدين شيخي

در حالی که هنوز سوم اعدام احسان  فتاحیان در یک روند بسیار عجول و غیر معمول(تمام پروسه ی بازداشت و محاکمه و تجدید نظر و تایید و اجرای حکم احسان18ماه طول نکشید) نگذشته خبر تایید نشده ی انتقال شیرکو معارفی به سلول انفرادی و احتمال اعدام وی نیز منتشر شد. یک ماه پیش بسیاری از سایت ها و خبر گزاری های کردی، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه ریاست دادگستری ودادگاه انقلاب استان کردستان، از رهبری و رییس قوه ی قضایه خواسته است که اجازه ی آغاز اجرایی کردن احکام متهمین کردی را، که حکم اعدام دارند، بدهند. آن موقع کسی آن خبر را آن چنان جدی نگرفتT زیرا که جنبشی اعتراضی در ایران شکل گرفته بود که از نظر ابعاد و ویژگی ها و نیز سطح خواسته ها و واکنش و حجم مشارکت کنندگان، بی نظیر بود. اما هیچ کس نیز به این نکته دقت نکرد که اتفاقا انتشار چنین خبری و دقیقا در هنگامه ی این جنبش اعتراضی می تواند در بردارنده ی معناهای ویژه ای باشد.


جنبش سبز

در واقع تا قبل از آغاز جنبش سبز و ریختن مردم به خیابان ها برای اعلام اعتراض خود، ابتدا به نتایج انتخابات و در ادامه به سیاست های نظام حاکم، آنچه ما معمولا به عنوان جنبش ها و نیز اعتراض های خیابانی در شکل گسترده در ایران شاهد بودیم مربوط می شد به مناطق حاشیه ای ایران  و استان های مرزی کشور هم چون خوزستان، آذربایجان و کردستان. حاشیه هایی که اتفاقا مردمانی دارد با زبان ها و مذاهب متفاوت با زبان و مذهب رسمی اعلام شده در قانون و نیز پایتخت ایران. نکته ی حایز اهمیت در اعتراضات خیابانی جنبش سبز این بود که این بار این حاشیه ها بودند که حداقل می توان گفت از نظر حرکت های عملی و در واقع به عنوان اعتراضات خیابانی، ساکت مانده بودند و اعتراضات خیابانی این جنبش در اکثر اوقات به مثلث، تهران اصفهان و شیراز محدود شده بود. اگر چه از نظر حجم جنبش و نیز نیرو و انرژی ای که حاکمیت می خواهد برای سرکوب این جنبش هزینه کند، در ظاهر این امر خوشایند حاکمیت بود، اما از نظر اینکه حاکمیت نمی توانست به بهانه های همیشگی، همچون آشوب در مرزها و نسبت دادن راحت تر این جنبش به بیگانگان و خائنین به وطن، به فشار بر حاشیه و سرکوب در مرکز بپردازد، چندان خوشایندش نبود.

از این منظر براین  باورم که حاکمیت تلاش فراونی به خرج داد که حداقل درکردستان و یا سیستان و بلوچستان فضاهای ارعاب و سرکوب و نظامی گری ایجاد نماید تا بتواند هم کردها را به واکنش خیابانی وا بدارد هم حواس مردم را تا حدی از حوادث مرکز پرت کند و نیز بهانه ی همیشگی اش را داشته باشد و استدلال نماید همین که در تهران اعتراض هایی علیه دولت مرکزی شکل گرفت «تجزیه طلبان بالفطره!» در فکر تجزیه ی مملکت اند و ما باید به گفتمان وحدت بپردازیم و همانند اوایل انقلاب در فکر خواباندن غائله باشیم. در همین راستا ابتدا یک سری عملیات عجیب و غریب ترور در کردستان و سیستان صورت گرفت و جالب است بعد از مدتی این غایله وقتی با محکومیت آن سوی اکثر احزاب اپوزیسیون ، روشنفکران و نویسندگان کرد مواجه شد، خاموش گردید.

بعد از آن در مناطق سنی نشین همانند کردستان و سیستان یک سری فشارها به فعالان مذهبی و مدنی این مناطق وارد آمد و در تازه ترین مورد عده ای از این فعالان را در سیستان بازداشت کردند. هم چنین اعدام عده ای از فعالان سیاسی و مذهبی در سیستان شروع شد اما پروژه ی اصلی در کردستان دنبال می شود. کردستان با 14 فعال سیاسی محکوم به اعدام، بالاترین آمار ممکن در کشور را دارا بود. لذا آن نامه ی مذکور برای درخواست اعدام محکومان به اعدام این استان ظاهرا  واقعی می نماید. بنابراین از دید من یکی از دلایل شروع پروژه ی اعدام ها در کردستان واکنش نشان دادن به جنبش سبز است. به جز دلایل مذکور می توان به این نکته هم اشاره نمود که با اعدام محکومانی که در کردستان به هزار و یک دلیل از حاشیه ی امنیت و پوشش محافظتی کمتری برخوردارند، حاکمیت می خواهد به جامعه نشان دهد که در اجرای احکام اعدام فعالان سیاسی ابایی به خود راه نمی دهد و این گونه به نوعی به دیگر فعالان سیاسی درمرکز، به ویژه فعالان مستقل و غیر حزبی هشدار جدی داده باشد.نباید یادمان برود که 5 نفر از متهمان حوادث بعد از انتخابات به اعدام محکوم شده اند وبسیاری دیگر نیز هم چنان انتظار حکم های سنگین را می کشند.

 

تغییر و تحولات سیاسی ترکیه و فضای باز سیاسی برای کردها

آنچه مشخص است در چند ماه گذشته و باز به طور اتفاقی  و همزمان با طلایه های جنبش اعتراضی در ایران، آن سوی مرزها در کشور ترکیه،  اسلام گرایان حزب عدالت و توسعه که اکنون ریاست جمهوری و نخست وزیری و تقریبا اکثریت پارلمان را در دست دارند، بعد از آنکه طی فشارهای فراوان میلیتاریست ها و لاییک های این کشور، تن به حمله ی مسلحانه و لشکر کشی به خاک عراق برای سرکوب کردهای ناراضی دادند ودر جنگی نابرابر و با تمام قوا از پ.کا.کا، شکست خوردند، تصمیم گرفتند که از راه های دیپلماتیک و دموکراتیک، در پی راه حلی برای مسئله ی کرد در این کشور باشند. در همین راستا  دولت اردوغان سیاست های باز دموکراتیک  برای حل مسئله ی کردها را نمود. این پیشنهاد با واکنش مثبت اوجالان رو به رو شد و هیات صلحی را از گریلاهای این حزب راهی ترکیه کردو در ضمن طرحی را به نام نقشه ی راه به ترکیه  و دولت اردوغان ارائه داد.اگرچه هنوز نه اوجالان همه ی پیشنهاد های  اردوغان را پذیرفته و بسیاری از کردها با شک و تردید به سیاست های دولت ترکیه می نگرند و نه دولت اردوغان حاضر است تن به نقشه ی راه  اوجالان بدهد، اما همین اعلام سیاست های باز در مورد کردها و باز کردن راه حل ها دموکراتیک ، کافی بود که دولت ایران را به وحشت بیاندازد که  طرح این گونه مسایل کردهای ایران را به این تفکر واندارد که آن ها نیز خواهان چنین فضای باز سیاسی ای بشوند. از این رو دولت مردان سیاست خارجه ی ایران ابتدا شروع کردند به برخی دیدارها با سران حاکم دولت ترکیه و حتا اردوغان به ایران آمدوبعد احمدی نژاد هم به ترکیه سفر کرد. اگرچه ظاهر این سفرها به بهانه های دیگری بود اما کیست نداند که ترکیه وسوریه و ایران پیمان امنیتی در مورد مسایل کردها با یکدیگر دارند و معمولا به محض کوچکترین تغییر و تحولات در مورد کردها ، با یکدیگر جلسات محرمانه رسمی و غیر رسمی برگزار می کنند.

فضای باز سیاسی که در مورد کردها در ترکیه ممکن است ایجاد شود مطمئنا به تغییراتی در سرنوشت سیاسی کردها در منطقه خواهد انجامید و به همین خاطر است که دولت آقای احمدی نژاد در راستای اینکه به کردها نشان بدهد که بدون شک در ایران از این خبرها نیست و کردها  حتا به فکر چنین تغییراتی نباشند می تواند با اجرایی کردن پروژه اعدام زندانیان سیاسی کرد هم  فضای رعب و وحشت را در این مناطق ایجاد نماید و هم فضای سیاسی کردها را درگیر مسایل دیگری کند.


 کرکوک آینده سیاسی ـ اقتصادی کردها

عامل سومی که از دید من می تواند دولت احمدی نژاد را به وحشت بیاندازد، نزدیک شدن تعیین نهایی سرنوشت کرکوک می باشد. کرکوک از دیرباز و از آغاز دور نوین مبارزات سیاسی و حتا مسلحانه ی کردها مسئله ی اول و آخر کردها بوده است. چه به قول مسعود بارزانی؛ پدرش ملا مصطفی جان اش را بر سر کرکوک گذاشته است و گرنه دولت وقت ، حاضر بود هرگونه خود مختاری و یا حتا فدرالیسم را به کردها اعطا نماید اما به شرطی که کردها از کرکوک چشم پوشی کنند.

 ملا مصطفی هرگز این پیشنهاد را نپذیرفت.جلال طالبانی در هنگامه ای که مبارزات و احساسات ناسیونالیستی عرب داغ بود، کرکوک را "قدس" کردستان نامید و دیگر مبارزان سیاسی کرد آن را قلب تپنده ی سیاسی کردستان نامیده اند. صدام حسین نیز با پروژه ی تعریب؛ پروژه ای که در آن کردهای ساکن مناطق کرد نشین را تبعید می کرد و به جای آن ها عرب های دیگر مناطق را به سرزمین های مورد نظر کوچ اجباری می داد تا از طریق این سیاست جمعیت منطقه را به نفع عربها تغییر دهد و سهم اعظم این پروژه را در کرکوک اجرایی کرد، به فکر چاره ی فرداهای کرکوک افتاده بود.

از سال 2004 و پس از حمله ی آمریکا به عراق و شکست حکومت بعثی صدام، دولت جدید عراق در واقع، دولتی بود بر آمده از ائتلاف قدرتمند شیعه ها و کردها؛ دو گروه قومی و مذهبی که صدام حسین روزگاری آرزو کرده بود  کاش خداوند مگس و این دو گروه را  خلق نمی کرد. دولت نوین عراق، قانون اساسی جدیدی نوشت  که  ماده ی 140 این  قانون به سرنوشت کرکوک اختصاص داشت. در این ماده توافق شده که ابتدا ساکنین آواره شده ی این منطقه به سرزمین اصلی شان باز گردانده شوند و عرب های به زور کوچانده شده نیز به سرزمین های اصلی خودشان بر گردند و آن گاه  رفراندمی بر گزار شود و مردم کرکوک خودشان تصمیم بگیرند که آیا می خواهند بخشی از حکومت فدرال کردستان باشند یا به دولت مرکزی بپیوندند.

اما آن ائتلاف قدرتمند بین شیعه وکرد  که زمانی گروه های مغضوب صدام حسین بودند و شاید بخش اعظمی از ائتلاف شان به خاطر دشمن و درد مشترک بود، در طول این 5 سال رنگ منافع قدرت به خود گرفت و اکنون که در سال 2009 قرار بود انتخابات کرکوک برگزار شود اختلاف اساسی میان شیعه های متمایل به ایران و با گرایش های عرب مدارانه و کردهایی که قلب تپنده ی سیاست خود را کرکوک می دانند پیش آمده است. تغییرو تحولاتی که ممکن است در کرکوک پیش بیاید بدون شک کردهای ایران را به واکنش وادار خواهد کرد. چه کردهای ایران نشان داده اند که  حداقل از نظر فرهنگی و حس هم زبانی با کردها ی دیگر کشورهای منطقه احساس نزدیکی فراوان می نمایند و نسبت به اتفاقات روی داده در این کشورها ساکت نمی نشینند. برای بازداشت اوجالان تظاهرات های اعتراضی بی سابقه در ایران به پا کردند و به خاطر تصویب فدرالیسم کردستان و رییس جمهور شدن یک کرد در دنیا(جلال طالبانی)  جشن خیابانی به راه انداختند. در واقع مسئله ی کرکوک نیز از دید من یک مسئله ی حاد دیگر است که جمهوری اسلامی هرگز حاضر نیست از کنار آن به راحتی بگذرد و نگران واکنش و پیامدهای سیاسی آن در منطقه و به ویژه در میان کردهای ایران نباشد.

  اعدام های کردستان از دید من واکنشی است  به تحولات داخلی ایران و ارتباط آن با جنبش سبز و از سوی دیگر نوعی زهر چشم گیری نسبت به وقایعی که در منطقه در حال رخ دادن است، تا با این اعدام ها چنان فضای سرکوب و ارعابی میان مردمان و فعالان این منطقه ایجاد شود که حتا گمانه زنی نسبت به هرگونه واکنش سیاسی و تحول خواهانه میان کردها به پایین ترین سطح ممکن برسد.

فرمانده جدید سپاه تهران ادعا کرد: سپاه و بسیج نقشی در حادثه کوی دانشگاه نداشتند


شبکه جنبش راه سبز (جرس): فرمانده سپاه محمدرسول‌الله تهران  مدعی شد"در زمان حادثه كوي دانشگاه سپاه و بسيج مسووليتي نداشتند."

حسین همداني فرمانده جديد سپاه محمدرسول‌الله تهران ضمن طرح این ادعا در گفت‌وگویی با خبرگزاری ايلنا، نسبت به برخورد با افرادي كه در حوادث اخير با مردم بدرفتاري كرده‌اند اظهار داشت:" طبيعي است با عناصري كه خودسر و بدون مجوز نيروي انتظامي و بسيج وارد عمل شده‌اند حتما برخورد مي‌شود كه البته اين موضوع خواست و مطالبات مردم نيز است."

وي همچنين در خصوص حوادث كوي دانشگاه با اظهار بي‌اطلاعي از عاملان آن واقعه تصريح كرد:" اين حادثه براي زماني است كه مسووليت امر با نيروي انتظامي بود و قطعا جزء مطالباتي است كه حتما دنبال مي‌شود."

حسین همداني خاطرنشان كرد:" در زمان حادثه كوي دانشگاه سپاه و بسيج تهران مسووليتي نداشت. "
این اظهارات فرمانده جدید در حالی است که عبد الله عراقی فرمانده پیشین سپاه محمد رسول الله بارهادر اظهارات مختلف طی چند ماه اخیر از نقش سپاه تهران و بسیج  در سرکوب معترضان به  کودتای انتخاباتی آن هم از نخستین ساعات تمجید کرده بود.
عبدالله عراقی همچنین اعلام کرده بود که "نیروهای بسیج از روز 23 خرداد( روز بعد از کودتای انتخاباتی) به درخواست نیروی انتظامی وارد عمل شدند و از 25 خرداد تمام مسولیت تهران بر عهده سپاه و نیروهای بسیج گذاشته شده بود ، این ماموریت تا 25 مرداد ادامه داشت."

جنبش مدنی؛ حقوق بشر و مجازات های اسلامی، متن کامل سخنرانی عمادالدين باقی در دانشگاه تهران

به جرات می توان ادعا کرد که در جريان حوادث اخير تمام اصول قانون اساسی و قانون آيين دادرسی زير پا گذاشته شد يعنی همان مسئله ای که قرار بود با انتخابات خرداد با آن مقابله شود تشديد شد. عدم رعايت قانون، نوعی مشروعيت زدايی از سيستم است و می توان گفت آن قدر که خود متوليان حکومت در سطح داخلی و بين المللی از حکومت مشروعيت زدايی کردند؛ مخالفان نکردند

متن کامل سخنرانی عمادالدين باقی در سمينار بررسی ريشه ها و ابعاد تحولات اجتماعی در ايران
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
سه شنبه ۲۶ آبان ماه

در اين سمينار چند تن از اساتيد جامعه شناسی نيز سخنرانی داشتند. دکتر محدثی: زايش دين سبز- دکتر قانعی راد: انفجار خرده روايت های دينی- دکتر کاظمی: دين در جامعه جنبشی- دکتر غلامرضا کاشی: الگوهای بديل دين و سياست در ايران معاصر- دکتر شريعتی: دين در تحولات اخير.
با توجه به اينکه موضوع سمينار دين و جنبش سبز است اما من در خلال سخنانم اصراری به کاربرد اين اصطلاح ندارم. البته نقدا نام حرکتی که جريان دارد جنبش سبز است اما هنوزتعريف مشخص و جامعی از آن وجود ندارد.تعاريف می تواند اموری را از دايره يک مفهوم خارج يا به آن وارد کنند. برای مثال جنبش اصلاحات بيانگر اين بود که کسانی اصل سيستم موجود را پذيرفته و می خواهند در چارچوب آن عمل کرده واصلاحاتی انجام دهند بنابراين کسانی که با اصل سيستم موجود مخالف بوده و خواهان تغيير آن باشند از دايره اصلاح طلبی خارج می شوند. اما به عقيده من جنبش سبز در آستانه وضعيت نقض يا ابرام اصلاح طلبی است. اين ايهام و نامشخص بودنش هم فرصت است و هم تهديد زيرا اين جنبش در وضعيت هويت يابی است و يکی از فاکتورهايی که اين هويت را رقم خواهد زد نحوه مواجهه قدرت با آن است. حاکميت فعلی ممکن است به گونه ای با آن برخورد کند که جنبش اعتراضی به چارچوب اصلاح طلبی بازگردد و ممکن است به گونه ای برخورد کند که از اصلاح طلبی عبور کند و وارد فاز انقلابی شود. بنابراين من در قيد بحث درباره نامگذاری و بحث درباره نام جنبش نيستم واز تعابير مختلف استفاده خواهم کرد. در اين گفتار با نگاه به گذشته و آينده در پنج محوربه طرح بحث می پردازم. بحث من درباره هست ها و توصيف وضع موجود نيست بلکه درباره بايد هايی است که هويت در حال شکل گيری را رقم می زند.
يکم:جنبش جاری با انتخابات خرداد ۸۸ شکل گرفت که خود در ادامه جنبش اصلاح طلبی بود. قانون؛ شالوده نظم اجتماعی است و به همين دليل هدف گيری جنبش رعايت قانون و حقوق بشر بود. در سال های اخير فعالان اجتماعی و سياسی از مشاهده رفتارهای ناقض حقوق بشر و قوانين کشور توسط مراکز قدرت که سيمای ايران و اسلام را نزد افکار عمومی درون و بيرون؛ تيره و تار کرده بود رنجور بودند و انتخابات خرداد۸۸ را فرصتی برای اصلاح اين وضعيت می پنداشتند . به همين روی فعالان حرفه ای با هدف طرح مطالبات حقوق بشری و قانون مداری و فقط در همين حد و چارچوب و بدون ورود به ابعاد سياسی انتخابات وارد عرصه شدند و سطح مشارکت را با هدف رعايت قانون و حقوق بشر به بالاترين حد رساندند به نحوی که گفته می شود بيش از ۴۰ميليون نفر در انتخابات شرکت کردند. اما متاسفانه آنچه پس از انتخابات رخ داد شرايط را وخيم تر کرد.
صرفنظر از اينکه کداميک از طرفين ماجرا بر صوابند و صرفنظر از اينکه به گمان من بسياری از برخوردها با معترضان از پيش برنامه ريزی شده بود و همچنين صرفنظر از جنبه های مهم جامعه شناختی موضوع از قبيل ريشه يابی بی اعتمادی ای که منجر به اين حوادث گرديد و اين بی اعتمادی يک شبه پديد نيامده و محصول فرايند و عملکردی چند ساله است و يا بحث شکاف نخبگان و دولت به عنوان يک معضل اساسی ومبحث مهم جامعه شناختی ؛ من در سخنان خود صرفا به اين بحث می پردازم که در اين چند ماه به نحو گسترده ای حقوق بشر و حتی قوانين اساسی و عادی نقض شده است. حيرت انگيز تر اينکه دستگاههايی که طبق قانون اساسی مسئول پاسداری از اجرای قانون اساسی و يا نظارت برحسن اجرای قانون هستند ساکت و تماشاچی بوده اند. به عنوان مشت نمونه خروار فهرستی از موارد نقض قانون و حقوق شهروندان را متذکر می شوم. (موارد تخلفات قانونی زير در سخنرانی به طور خلاصه ذکر شد)
- طبق ماده ۱۲۴ آيين دادرسی کيفری« قاضی نبايد کسی را احضار يا جلب کند مگر اينکه دلايل کافی برای احضار يا جلب موجود باشد». وماده ۳۷ قانون آيين دادرسی کيفری هم تصريح می کند:"کليه قرار های بازداشت موقت بايد مستدل و موجه بوده و مستند قانونی و دلايل آن و حق اعتراض متهم در متن قرار ذکر شود." همچنين ماده ۹ قانون تشکيل دادگاههای عمومی و انقلاب ابراز می دارد:" قرارها و احکام دادگاهها بايد مستدل بوده و مستند به قانون يا شرع و اصولی باشد که بر مبنای آن حکم صادر شده است. تخلف از اين امر و انشای رای بدون استناد موجب محکوميت انتظامی خواهد بود." ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی درخصوص وصف کيفری عمل قاضی می گويد:" هرگاه مقامات قضائی يا ديگر مامورين ذيصلاح ، برخلاف قانون ، توقيف يادستور بازداشت يا تعقيب جزائی يا قرارمجرميت کسی را صادرنمايندبه انفصال دايم از سمت قضائی و محروميت از مشاغل دولتی به مدت پنج سال محکوم خواهندشد."اما در مورد اغلب زندانيان دليل روشنی برای اتهام وجود نداشت. نمونه ديگر از فقد دليل اين است که به جای انتشار دلايل اتهام، اعترافاتی را از بعضی افراد که معلوم است تحت چه شرايطی بوده است منتشر می کنند. اين در حالی است که ماده واحده قانون حفظ حقوق شهروندی چنين بيان می کند: "۱ - کشف و تعقيب جرايم و اجرای تحقيقات و صدور قرارهای تامين و بازداشت موقت می بايد مبتنی بر رعايت قوانين و با حکم و دستور قضايی مشخص و شفاف صورت گيرد و از اعمال هرگونه سلايق شخصی و سوء استفاده از قدرت و يا اعمال هرگونه خشونت و يا بازداشت های اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود."
- طبق ماده ۱۱۲ قانون آيين دادرسی هر متهمی بايد به وسيله احضارنامه به دادسرا احضار شود و احضارنامه در دونسخه ارسال گردد که يکی به امضای متهم می رسد و در آن علت احضار و محل حضور بايد قيد شود.
طبق ساير مواد قانونی از زمان احضار تا حضور متهم سه روز فاصله بايد وجود داشته باشد و در صورت عدم حضور متهم تا سه بار ارسال احضاريه تکرار شده و پس از آن جلب می شود. طبق ماده ۱۱۸ آيين دادرسی کيفری قاضی فقط در موارد خاصی می تواند بدون اينکه بدواً احضاريه ای فرستاده باشد دستور جلب متهم را صادر کند و آنهم در جرائمی است که مجازات قانونی آنها قصاص يا اعدام يا قطع عضو است و يا متهمينی که محل اقامت يا شغل و کسب آنها معين نبوده و اقدامات قاضی برای دستيابی به متهم به نتيجه نرسيده باشد. اين در حالی است که اغلب افراد بدون هيچ احضاريه ای به يک باره شبانه دستگير می شوند.
- طبق ماده ۱۲۱ آيين دادرسی بازداشت شبانه ممنوع است و«جلب متهم به استثنای موارد فوری بايد در روز به عمل آيد». موارد فوری و استثنا شده نيز در ماده ۱۱۸ در بالا ذکر شد. اما اغلب افراد که از شخصيت های موجه بوده و هر زمان احضار می شدند با پای خود به مراجع احضار کننده می رفتند در ساعات نيمه شب با يورش به خانه های شان بازداشت شده و موجبات تخويف و آزار خانواده ها را فراهم کرده اند که عملی مجرمانه است.
- قرار بازداشت موقت بر اساس آيين دادرسی کيفری ايران يک ماهه است. ماده ۳۷ آيين دادرسی کيفری تصريح دارد:"...قاضی مکلف است در کليه موارد پس از مهلت يک ماه در صورت ضرورت با ذکر دلايل و مستندات ، قرار بازداشت موقت را تجديد و در غير اين صورت با قرار تامين مناسب متهم را آزاد نمايد." و ماده ۳۳ اين قانون نيز بيان می کند:"... در هر صورت ظرف مدت يک ماه بايد وضعيت متهم روشن شود و چنانچه قاضی مربوطه ادامه بازداشت موقت را لازم بداند به ترتيب ياد شده اقدام خواهد نمود." قانون تشکيل دادگاههای عمومی و انقلاب که با احياء دادسراها شکل گرفت قانون آيين دادرسی کيفری را نسخ نکرده است. اين قانون هم هر ماه حق اعتراض متهم را به قرار بازدشت به رسميت می شناسد.(بخش پايانی بند ح ماده ۳)و در بند ط ماده ۳ اين قانون هم که می توان گفت تعداد دفعات تمديد قرار بازداشت را عنوان می کند، می گويد:"هرگاه در جرايم موضوع صلاحيت دادگاه کيفری استان تا چهار ماه و در ساير جرايم تا دو ماه به علت صدور قرار تامين، متهم در بازداشت به سر برد و پرونده اتهامی او منتهی به تصميم نهايی در دادسرا نشده باشد، مرجع صادر کننده قرار مکلف به فک يا تخفيف قرار تامين متهم می باشد..." لازم به ذکر است در اين ماده بيان نکرده که قرار بازداشت موقت متهم دو ماهه است اما دادگاه انقلاب قرار بازداشت های متهمان اخير را دو ماهه صادر کرده است.در عين حال قانون در هر شرايطی اجازه بازداشت بيش از ۴ماه را آنهم برای جرايم خيلی مهم وخاص نمی دهد در حالی که بسياری از متهمان کنونی که از شخصيت های موجه و برجسته هستند بيش از ۴ماه است در بازداشت بسر می برند
- اصل ۳۲ قانون اساسی می گويد:" هيچ کس را نمی توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبی که قانون معين می کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضايی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات می شود." ماده ۲۴ آيين دادرسی کيفری عنوان می کند:" ضابطين دادگستری نتيجه اقدامات خود را به اطلاع مرجع قضايی صالح می رسانند...ضابطين مکلفند به دستور مقام قضايی تحقيقات و اقدامات قانونی را برای کشف جرم به عمل آورند ، ليکن نمی توانند متهم را در بازداشت نگه دارند . چنانچه در جرايم مشهود بازداشت متهم برای تکميل تحقيقات ضروری باشد موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ شود و حداکثر تا مدت ۲۴ ساعت می توانند متهم را تحت نظر نگه داری نموده و در اولين فرصت بايد مراتب را جهت اتخاذ تصميم قانونی به اطلاع مقام قضايی برسانند ، مقام قضايی در خصوص ادامه بازداشت و يا آزادی متهم تکليف می نمايد." همچنين ماده ۳۴ آيين دادرسی کيفری نيز اعلام می کند:" قاضی تحقيق ...در مورد قرار بازداشت و يا قرار تامينی که منتهی به بازداشت متهم شود، مکلف است حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده را برای اظهار نظر نزد قاضی دادگاه ارسال کند..." اما پرونده بسياری از زندانيان پس از دو ماه به دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسيده و ثبت شده است. با اينکه پايان بازجويی از برخی متهمان اعلام و دستور آزادی آنها کتبا به زندان اعلام شد ،
- بازداشت موقت صرفا برای انجام تحقيقات در اتهامات مشخصی است و جنبه مجازات ندارد که فرد بدون ضرورت نگهداری شود و تا زمانی که در دادگاه حکمی مبنی بر مجرميت صادر نشده باشد فرد متهم بر اساس اصل برائت بی گناه فرض می شود. در صورتی که در بازداشت موقت تحقيقات پايان پذيرد موجبات بازداشت موقت مرتفع شده و متهم با قرار ديگری می تواند از آزادی برخوردار باشد. ماده ۱۲۷ آيين دادرسی کيفری می گويد:" قاضی مکلف است بلافاصله پس از حضور يا جلب متهم تحقيقات را شروع و در صورت امکان حداکثر ظرف ۲۴ ساعت مبادرت به تحقيق نمايد. در غير اين صورت بازداشت، غير قانونی تلقی و مرتکب به مجازات مقرر قانونی محکوم خواهد شد." اين در حالی است که برای متهان در دوره بازداشت چنان سخت گيری می شود که به مراتب بدتراز دوره تحمل مجازات است به نحوی که برخی از آنان می گويند حاضرند به جای يک ماه بازداشت در سلول های بسته بازداشتگاههای کذايی چند ماه حبس در زندان عمومی را تحمل کنند.
- ماده پنج آئين‌نامه اجرايی نحوه اداره بازداشتگاه‌های امنيتی آورده است:« مسوولان و کارکنان بازداشتگاه‌ها ملزم به رعايت حقوق شهروندی متهمان برابر قانون حفظ حقوق شهروندی و ساير ضوابط مربوط می‌باشند». در ماده ۸ می گويد: «اين آئين‌نامه در ۸ ماده و ۵ تبصره در تاريخ ۳۰/۸/۱۳۸۵ به تصويب رسيد و از تاريخ تصويب کليه توافق‌نامه‌های منعقده فی مابين سازمان و مراکز امنيتی، کان‌لم‌يکن تلقی می‌گردد».
با توجه به تصريح ماده۵در خصوص الزام بازداشتگاهها به قانون حقوق شهروندی ، متاسفانه اين قانون چنانکه تاکنون درباره غالب بازداشتی ها رعايت نمی شده درباره افراد بازداشت شده اخير هم رعايت نمی شود. به طور مثال برای اين افراد که از چهره های فرهنگی و سياسی کشور هستند از دستبند و چشم بند که در قانون حقوق شهروندی ممنوع شده است، استفاده شده است.
- در آئين‌نامه اجرايی بازداشتگاه‌های موقت، مصوب ۳۰/۸/۱۳۸۵ آمده است:« متهمان می‌توانند همه روزه از ساعت ۸ الی ۲۰ با وکيل مدافع، بستگان و ساير افراد مورد درخواست خود به طور حضوری و آزادانه در مکان‌های خاص ملاقات نمايند مگر آنکه طبق نظر شورای تشخيص ملاقات وی با افراد ديگر ـ غير از وکيل ـ مخل انتظامات عمومی و حُسن جريان محاکمه باشد و يا صريحاً در قرار صادره از آن منع شده باشد در اين صورت ملاقات با متهم تنها با اجازه کتبی مرجع صادرکننده قرار امکانپذير می‌باشد».
با وجود اخذ اجازه کتبی ا زمرجع صادر کننده قرار برای ملاقات، حضور ماموران در ملاقات و محدود کردن ملاقات کنندکان صرفا به احوالپرسی خلاف حق ملاقات آزاد برای متهم است که در قوانين داخلی و اسناد بين المللی به رسميت شناخته شده اين در حالی است که بسياری از ملاقات های صورت گرفته با حضور مأمور صورت می گرفت همچنين در طول چند ماه اول بازداشت نيز از ديدار متهمان با وکيل ممانعت شد.
- آيين نامه سازمان زندانها حق زندانی را برای داشتن کتاب و نشريات مجاز به رسميت می شناسد و آيين نامه اجرايی بازداشت گاههای موقت نيز در ماده۱۱عنوان می کند:"متهمان مجاز به خريد و استفاده از نشريات، کتب و مجلات و روزنامه‌ها و نيز استفاده از وسايل ارتباط جمعی به طور تمام وقت می‌باشند. مگر اموری که شرعاً و قانوناً استفاده از آن ممنوع است.
تبصره ـ متهمان می‌توانند از وسايل شخصی خود مانند تلفن همراه و رايانه استفاده نمايند." اين در حالی است که متهمان بازداشتی حتی از داشتن کتاب و نشريات مجاز و دلخواه خود محروم بوده اند. لازم به يادآوری است شکنجه تنها جسمانی نيست بلکه ممانعت از دسترسی يک نويسنده و روزنامه نگار به کتاب و نشريات مجاز نيز مصداق بارز شکنجه روحی است به ويژه که وقتی به متهم اجازه ديدار با وکيل داده نمی شود دست کم بايد يک نسخه کتاب آيين دادرسی و قانون مجازات را داشته باشد.در ماده۴۴ آيين نامه زندان ها آمده است که اين سازمان موظف است کتابچه‎ای در مورد حقوق و تکاليف قانونی محکومان و متهمان و تهيه و ماهانه اين حقوق و تکاليف را به افراد تازه وارد تفهيم کند. عليرغم اين مقررات، زندانيان تا هفته ها و گاهی تا ماهها امکان استفاده از نشريات مجاز دلخواه خود را نداشتند.
- حق داشتن وکيل در کليه مراحل دادرسی از حقوق مسلم و مصرح در قوانين است. اصل ۳۵ قانون اساسی می آورد:" در همه دادگاهها طرفين حق دارند برای خود وکيل انتخاب نمايند و اگر توانايی انتخاب وکيل را نداشته باشند بايد برای آنها امکانات تعيين وکيل فراهم گردد." در اجرای اين اصل قانون اساسی ،ماده ۱۲۸ آيين دادرسی تصريح دارد که متهم در مرحله تحقيقات و بازجويی می تواند وکيل همراه خود داشته باشد.هرچند بعدها با افزودن تبصره ای به قاضی اختيار داده است در برخی جرائم بتواند مانع حضور وکيل شود اما اين تبصره مورد انتقاد قاطبه حقوقدانان قرار گرفته و با وضع قوانين بعدی نسخ شده است چنانکه در ماده واحده مصوب مجمع تشخيص مصلحت نظام در سال ۱۳۷۰بر حضور وکيل در دادرسی تاکيد شده و فقد وکيل را موجب بطلان دادرسی می داند و همچنين در بند ۷ ماده ۱۰۳ قانون برنامه چهارم توسعه آمده است که قوه قضاييه موظف است «به منظور اجرای اصل سی و پنجم (۳۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران و نيز به‌منظور تأمين و حفظ حقوق عامه و گسترش خدمات حقوقی هر يک از اصحاب دعوی حق انتخاب، معرفی و حضور وکيل، در تمامی مراحل دادرسی اعم از تحقيقات، رسيدگی و اجرای احکام قضايی را به استثنای مواردی که موضوع جنبه محرمانه دارد و يا حضور غير متهم به تشخيص قاضی موجب فساد می‌شود، دارند.» لايحه ای را تقديم مجلس کند. اصل بر حضور وکيل است و با توجه به اينکه جمهوری اسلامی ايران ميثاق بين المللی مدنی و سياسی را امضا کرده و به آن متعهد شده و اين ميثاق ها در حکم قوانين داخلی هستند طبق مقررات اين ميثاق ها عدم حضور وکيل در کليه مراحل به هر بهانه ای باشد موجب بی اعتباری امر تحقيقات است.
در مورد بسياری از بازداشتيان اخير اين حق سلب شد و برخی که وکيل داشتند از ملاقات وکلا با آنان جلوگيری به عمل می آمد و برای برخی که امکان معرفی وکيل داشتند و خود وکيل معرفی کرده بودند اما وکيل تسخيری گرفته شد.
- از نظر قانونی، شاکی و مدعی نمی تواند نقش محقق و بازپرسی را ايفا کند. در جريان حوادث اخير، دولت کنونی طرفيت دارد و وزارت اطلاعات اين دولت در بازداشت ها و بازجويی ها نقش فعالی داشته است. با توجه به طرفيت داشتن دولت و وزارت وابسته به آن، انجام بازجويی ها بايد در دادسرا با حضور بازپرس و وکيل صورت می گرفت اما همه متهمان در بازداشتگاههای امنيتی نگهداری می شوند و توسط مامورين اطلاعات به عنوان ضابط قضايی بازجويی می شوند.
- طبق قانون، دادرسان و قضات تحقيق بايد در نهايت بی طرفی تحقيقات را انجام داده و در کشف اوضاع و احوالی که به نفع يا ضرر متهم است بی طرفی کامل را رعايت نمايند.(ماده ۳۹ آيين دادرسی کيفری) اين در حالی است که نه تنها افرادی که تحقيقات مقدماتی را انجام می دادند خود شاکی بوده و طرفيت داشته اند بلکه در دادگاه نيز شاهد بوديم که بيطرفی رعايت نمی شود.
- بازجويی ها خارج از موارد اتهامی و در مورد کل سابقه و وضعيت افراد بود که رسما برخلاف اصل۳۲ قانون اساسی است.
- حق سکوت متهم براساس ماده ۱۲۹ آيين دادرسی کيفری به رسميت شناخته نمی شد و با وجود اينکه ماده ۱۲۹ آيين دادرسی می گويد اجبار و اکراه و اغفال متهم ممنوع است اما ادامه بازجويی در زندان آنهم در بازداشتگاه ۲۰۹ به مدت سه ماه مگر جز اجبار و اکراه معنای ديگری دارد .
- سوالات به وفور در مورد ديگران پرسيده شده و نه خود او .اجبار، اکراه و اغفال در خصوص اقرار به خصوص در مورد ديگران نه قانونی است و نه شرعی.
به جرات می توان ادعا کرد که در جريان حوادث اخير تمام اصول قانون اساسی و قانون آيين دادرسی زير پا گذاشته شد يعنی همان مسئله ای که قرار بود با انتخابات خرداد با آن مقابله شود تشديد شد. عدم رعايت قانون نوعی مشروعيت زدايی از سيستم است و می توان گفت آنقدر که خود متوليان حکومت در سطح داخلی و بين المللی از حکومت مشروعيت زدايی کردند مخالفان نکردند.
محور دوم: در انتخابات اخيررياست جمهوری برای نخستين بار در ايران مطالبات حقوق بشری و شهروندی به صورت رسمی و تفصيلی در صدر برنامه های دو نامزد اصلاح طلب رياست جمهوری قرار گرفت و حتی آقای کروبی درباره توقف مجازات اعدام زير۱۸سال بيانيه مستقلی صادر کرد و نسبت به کاهش مجازات اعدام نيز ديدگاهی کلی را بيان داشت. اطلاع از پيشينه اين بحث ها در ايران و حوادثی که در اين زمينه رخ داده است اهميت فوق العاده اين موضوع را روشن خواهد کرد.جنبش کنونی با طرح شعارهای حقوق بشری و شهروندی نامزدهای اصلاح طلب آغاز شد و بايد به آن پايبند باشد. تفاوت اين جنبش با مخالفانش در اعتقاد و التزام قلبی و عملی به قانون مندی و به حقوق بشر و شهروندی بوده و پيروزی اين جنبش هم در گرو پايبندی اش به آن است. اين جنبش اگر به قدرت نرسد هم پيروز است مشروط بر آنکه به شعارهای حقوق بشری و شهروندی اش متعهد بماند و اگر به قدرت برسد هم مغلوب است در صورتيکه از مسير ناديده گرفتن قانون و اخلاق و رفتارهای حقوق بشری به قدرت برسد.
محور سوم- ستيز با خشونت گرايی: اين جنبش در ماهيت خود ضد خشونت است. راهپيمايی ميليونی ۲۷خرداد نشان داد چنين جمعيتی با سکوت و بدون تنش اعتراض خود را بيان می کند و خونی از بينی کسی نمی آيد و شيشه ای شکسته نمی شود. به همين دليل برخی احساس خطر کرده و سناريوی تحريک مردم به خشونت از طريق حمله به راهپيمايی مسالمت آميزشان طراحی کردند. در دست داشتن قدرت برای توسعه جامعه مهم است اما مهم تر از تصرف قدرت؛ کنترل دموکراتيک قدرت است. قدرت ذاتا ميل به اقتدار و استبداد و زياده خواهی دارد. اگر انسان جزو صالحان و اولياء الله هم باشد قدرت مطلق؛ فساد می آورد. پس مشکل در جابجايی افراد و خوب و بد بودن آنها نيست. مشکل در ساختار قدرت و چگونگی مهار آن و دموکراتيزه کردن قدرت است. بايد در انديشه مهار قدرت بود و اين کار با فرهنگ خشونت ميسر نيست. بر عکس ؛ فرهنگ خشونت موجب فربهی و رشد ساختار قدرت خشونت زا می شود. کار سترگ کنترل قدرت با فرهنگ تسامح و مدارا ممکن است نه با فرهنگ خشونت. پس به جای سودای تصرف قدرت بايد در انديشه مهار آن بود. به همين دليل به گمان من اکنون يکی از طلايی ترين فرصت ها پديد آمده است. پس از حوادث اخير انتخابات فضايی شبيه دوره جنبش های اجتماعی سياسی به وجود آمده که موجب رشد حساسيت سياسی جامعه و ارتقای آگاهی عمومی می شود. اکنون نوجوانان هم حساسيت پيدا کرده و در مورد اين حوادث بحث می کنند پس بهترين فرصت برای بسط و اشاعه انديشه جامعه مدنی و حقوق بشر و ارزشهای دموکراتيک است. اين کار را از دهها روزنه و راه می توان انجام داد حتی اگر تمام نشريات بسته شوندو راديو و تلويزيون انحصاری تر شود.
بنابر اين توسل به خشونت برخلاف روش و هدف جنبش بوده و بر خلاف اخلاق و منش حقوق بشری و شهروندی است وهمان کاری است که مخالفانش می کنند. پرتاب سنگ و استفاده از سلاح سرد و آتش زدن و تخريب اموال عمومی اگر در مواردی رخ داده است قطعا کار معدود عناصر افراطی بوده و يا سناريوی مخالفان جنبش برای بدنام کردن آن و توجيه تراشی سرکوب بوده است اما رهبران و رهروان بايد صراحتا و پيوسته با توسل به خشونت از هر طرف که باشد مخالفت کنند تا دست برنامه ريزان خشونت فاش شود. توسل به خشونت دقيقا همان چيزی است که قدرت طلبان می خواهند. در برابر خشونت ورزان ما روش گاندی را بايد اتخاذ کنيم و اين تنها راه شکست کسانی است که می خواهند با منطق زور و زندان و تفنگ و باتوم حکومت کنند.
محور چهارم- پيروزی مخالفان جنبش سبز يا جنبش اصلاح طلبی نيز فقط در گرو احترام به قانون و حقوق بشر است. اگر آنها اين قاعده را رعايت کنند حتی در صورتيکه به زيان شان باشد اما پيروز واقعی ميدان خواهند بود.
در اينصورت ما شاهد يک بازی برد- برد خواهيم بود زيرا هر دو جريان عمده سياسی در کشورپيروزند و مردم هم سود آن را خواهند برد. يعنی قانون و حقوق بشر تبديل به ميثاق ملی شده است.
۵- جنبش سبز گرچه در بدو شکل گيری خود در بحبوحه انتخابات شعارهای حقوق بشری را سرلوحه برنامه ها و وعده های خويش قرار داد اما برخی از آنها در بوته اجمال مانده است واز اين پس بايد تکليف خود را با مسائل باريک تر و بنيادين حقوق بشری روشن تر کند. رعايت حقوق زندانيان؛ منع شکنجه؛ آزادی بيان؛ حقوق اقوام و اقليت ها و ... همگی جزو منشور حقوق بشر هستند که پيشتازان جنبش سبزاعتقاد خود را به آنها اعلام کرده اند اما همين موضوعات هم دارای جنبه های پيچيده تری است که پاسخ دادن به آنها ساده نيست و روشن هم نشده است. برای مثال آزادی عقيده و آزادی بيان چه مرزها و خط قرمزهايی دارد؟ آيا فرقه هايی که ازنظر جمهوری اسلامی ضاله شناخته می شوند هم مشمول آن می گردند؟ با توجه به حکم مرگ برای ارتداد در قانون پيشنهادی مجازات اسلامی؛ تغيير عقيده ازنظر رهبران جنبش چه حکمی دارد؟
يکی ديگر از مسائل مهم حقوق بشری که بايد مواضع رهبران و نخبگان جامعه نسبت به آن مشخص شود بحث اعدام است. اهميت تاکيد من بر اين نکته از اينجا ناشی می شود که چه بسا کسانی که موافق و مدافع حقوق بشر هستند اما اعدام در جرايم سنگين را قبول دارند. اينگونه نيست که هر کس با اعدام موافق باشد مخالف حقوق بشر است. اگر چنين حکمی صادر کنيم معنايش اين است که وقتی در تازه ترين نظر سنجی در انگليس بيش از ۵۰درصد پاسخگويان خواهان بازگشت مجازات اعدام هستند نتيجه بگيريم که بيش از ۵۰درصد مردم انگليس مخالف حقوق بشر هستند و يا در ايالت هايی از امريکا که هنوز مجازات اعدام در جرايم جنايی بزرگ اجرا می شود حکم کنيم مردم و حاکمان آن ايالت ها از مخالفان حقوق بشر هستند. اما کسی که حقوق بشر را با نفی اعدام قبول دارد اعتقادش به آن کامل و مدافع تمام عيار حقوق بشر است. اينکه من اصرار دارم بايد موضع رهبران جنبش مدنی در اين زمينه روشن شود بخاطر اين است که به اعتقاد من بحث اعدام ؛ نهايت حقوق بشر است و جنبه Ideal type حقوق بشر را دارد. در اين زمينه دو موضوع را بايد تفکيک کرد. يکی نقد احکام اعدام سياسی مانند حکم اعدام برای پنج نفر از کسانی که در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات محاکمه شدند و ديگری اعلام نظر درباره حکم اعدام بطور کلی است. محتمل است کسانی با اعدام های نوع اول مخالف باشند اما دليلی نمی شود که با اصل مجازات اعدام بطور کلی مخالفند. مخالفت با اعدام به عنوان يک «مد» هم منظور نظر من نيست . ممکن است گاهی در جامعه ای ناگهان عقيده و رفتاری مد روز شود و برخی برای اينکه متهم به مخالفت با حقوق بشر نشوند با عقيده ای همراهی کنند که باور آگاهانه و معرفتی به آن ندارند.اعلام نظر درباره لغو مجازات اعدام نيازمند يک پشتوانه و منطق فکری و فقهی و حقوقی نوين است به ويژه در جامعه ما با توجه به برداشت سنتی از شريعت درباره اينکه مجازات اعدام از ضروريات دين است اعلام نظر متفاوت در اين زمينه نياز به تحقيق جديد و بازتفسير احکام دارد. اين کار را به عنوان يکی از پايه های نظری نگرش جنبش اصلاحی در چند کتاب خود انجام داده ام.
نکته مهمی که در کتاب حق حيات هم مطرح کرده ام اين است که: اين حق حيات است که بايد قانون را وضع کند و معيار جعل قانون باشد نه اينکه قانون بخواهد حق حيات را تعيين کند.
بنابر اين با توجه به اينکه در ابتدای سخنان خود تاکيد کردم جنبش کنونی در وضعيت هويت يابی است نه تنها نحوه برخورد قدرت هويت قطعی و آينده آن را مشخص خواهد کرد بلکه اهداف و برنامه های اتخاذ شده هم تعيين کننده خواهند بود و به همين منظور است که جنبش جامعه مدنی ايران بايد اصلاح قانون مجازات اسلامی را از اهداف خود بشمارد. برای اين کار لازم است بازتفسيری در خصوص مجازات های اسلامی صورت گيرد. وجود فقهای بزرگ و علمای برجسته ای که در صف رهبران يا حاميان اين جنبش قرار دارند می تواند موجب اطمينان به رعايت اصول و ضوابط اجتهاد در اين زمينه باشد.ورود ساير فقها به اين حوزه ها و اجتهادات شان نيز بسيار مغتم خواهد بود.
برخی مجازات های اسلامی را در تضاد با حقوق بشر می دانند اما اگر برخی از اين مجازات ها مانند سنگسار و اعدام های زير ۱۸ سال را مورد بازبينی قرار دهيم متوجه خواهيم شد که در بسياری از زمينه های ديگر؛ نظام حقوقی سنتی اسلام يا پيشرو بوده يا استعداد پذيرش تازه ترين يافته های حقوق بشری را دارد. برای مثال اينکه مطابق فقه اسلامی زندان جايز نيست مگر در جرائم مهم و اينکه اگر کسی متهم به قتل هم بود بيش از۶ روز نمی توان او را در بازداشت نگه داشت و اگر دلايل و مدارک کافی برای اثبات قتل وجود نداشت بايد پس از شش روز متهم آزاد شود.اين در حالی است که در ماههای اخير مشاهده کرديم که افراد زيادی را برای اتهامات عجيب و غريب ماهها در سلول انفرادی و يا در سلول های بسته و بازداشت نگه داشتند. در کتاب رساله حقوق بر اساس قرآن و روايات به مجموعه ای از حقوق اشاره شده که آنها محصول ضرورت ها و مقتضيات خاص اجتماعی و شرايط زمانی و مکانی نيست و حقوقی فطری و غير قابل سلب و از بديهيات عقلی شمرده شده اند و اگر در متون دينی به مواردی برخورديم که با اين حقوق معارض اند اين حقوق مقدم هستند.
برخی ازموضوعات مهمی که بايد مورد بازنگری قرار گيرند عبارتند از۱- ارتداد۲- سنگسار ۳- اعدام افراد زير۱۸ سال و۴ - مجازات اعدام و به ويژه موضوع اختيار به اوليای دم. من در کتاب های مختلفی در اين زمينه ها به نحو گسترده بحث کرده ام و البته عده ديگری از کارشناسان اين حوزه هم بحث های گرانسنگی داشته اند لذا در اين مجال اندک فقط اشارتی کرده و حضار محترم را به آن کتاب ها ارجاع می دهم.
ارتداد:ماده ۱۸ اعلاميه می گويد هر کس حق دارد که از آزادی فکر وجدان و مذهب بهره مند شود و اين حق متضمن آزادی تغيير مذهب يا عقيده و آزادی اظهار عقيده و ايمان می باشد. اما ما با مسئله ارتداد مواجه هستيم. برخی اين موضوع را از طريق تاريخی کردن و برخی از طريق سياسی کردن حل می کننداما بطور خلاصه اولا هر تغيير عقيده ای ارتداد ملامت شده نيست. به گفته فقها انکار ان دسته از ضرورياتی که منجر به انکار توحيد و نبوت شود موجب ارتداد است. شک و پرسش و شبهه نيز اساسا از شمول ارتداد خارج است.
در۹ آيه موضوع ارتداد مطرح شده است از جمله در آيه۳۷ نساء درباره ارتداد سخن گفته اما مجازات دنيوی چه رسد به مجازات قتل برای آن مقرر نداشته و فقط از عقاب اخروی و اينکه مورد مغفرت قرار نمی گيرند سخن گفته است.
اما نکته تازه و مهمی از سوی آيت الله منتظری در اين زمينه مطرح شده و آن اين است که اساسا ارتداد با صرف تغيير عقيده تفاوت ماهوی دارد زيرا هر کسی برای رسيدن به دين حق عقيده خاصی را انتخاب می کند اما مرتد کسی است که حق را می د اند و می شناسد اما از سر لجاجت و معانده با آن مبارزه می کند لذا جوهر انتخاب يا تغيير عقيده اختلاف در فهم حق است اما جوهر ارتداد عناد و جحد و لجاجت است.
شگفت اينجاست که در قانون مجازات اسلامی در سی سال گذشته ماده ای درباره ارتداد و مجازات برای آن وجود نداشت و عمدتا تحت عنوان اهانت به مقدسات و عناوين ديگر افراد را محکوم می کردند و با وجود فقدان عنصر قانونی برای ارتداد مجازات مرگ قرار می دادند اما در قانون مجازات جديد برای ارتداد ماده قانونی و مجازات قانونی قرار داده اند.
سنگسار:حکم سنگسار در فقه سنتی از احکام شريعت است اما سنگسار هيچ مبنای قرآنی ندارد. آيات ۱۵ و۱۶سوره نساء نخستين بار مجازات زنا را چنين بيان کرد: از زنان شما کسانی که مرتکب زنا می‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [زنان] را در خانه‏ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهی برای(خير ونجات) آنان قرار دهد. و از ميان شما آن دو تن را که مرتکب زشتکاری می‏شوند آزارشان دهيد پس اگر توبه کردند و درستکار شدند از آنان صرفنظر کنيد زيرا خداوند توبه‏پذير مهربان است.
در جلد اول کتاب حق حيات بحث مفصلی در اين زمينه دارم و نشان داده شده است که اين حکم به حبس در خانه بعدا با آيه دوم سوره نساء نسخ شده و برای اين جرم يکصد تازيانه مجازات تعيين شده نه سنگسار.
در حالی که ما نسبت به مجازات مرگ برای کسی که مرتکب قتل شده و مجرم است می گوييم بايد مجازات شود نه اينکه اعدام شود و با ارائه تفسير تازه ای بر اساس قرآن و سنت و روح شريعت نشان می دهيم می توان در اين زمينه ها تجديد نظر کرد؛ مشاهد ه می کنيم که اعدام های سياسی اجرا می شود و هفته پيش جوانی به نام احسان فتاحيان درسنندج اعدام می شود که درهيچ قتلی مباشرت نداشته است. خانواده او البته در گفتگو با کمپين بين المللی حقوق بشر گفته اند که عضو يک گروه مسلح بوده است اما هيچگونه اقدام مسلحانه نداشته است. بدون شک عضويت در گروهی که روش جنگ مسلحانه دارد جرم است اما نه اينکه او را در حالی که مرتکب قتل هم نشده اعدام می کنند که بازتاب منفی گسترده ای در جهان به دنبال می آورد. آيا اين تبليغ عليه نظام نيست؟ يک جوان دانشجو بخاطر نوشتن يک مطلب در يک نشريه دانشجويی کم تيراژ متهم به تبليغ عليه نظام شده و زندانی می شود اما در راس بزرگترين عاملان تبليغ عليه نظام خود مسئولان نظام هستند که اين ااقدامات نادرست را انجام می دهند.
شگفت اين است که در زمانه ای که با رشد شعور و آگاهی عمومی جامعه به کراهت ازمجازات های خشنی مانند سنگسار رسيده است و مسئولان قضايی و حکومتی و قضات هم در اين سی سال با علم به اين حکم شرعی که اگر اجرای حکمی تالی فاسد داشته باشد نبايد اجرا شود از صدور احکام برای بريدن دست دزد اجتناب کرده اند اما چند روز پيش يک مقام انتظامی با انتقاد از عدم اجرای مجازات حد، آن را بزرگترين منشاء ريشه کن نشدن جرايم در کشور دانسته است و خواستار اجرای حد قطع يد سارق شده است.
اگر جامعه مدنی ما اصلاح قوانين را با رعايت مقررات مذهبی و تفسير تازه از آنها در دستور کار خود قرار دهد و سطح رشد فکری و فرهنگی جامعه در قوانين هم بازتاب کند آنوقت ديگر شاهد چالش های ويرانگر حيثيتی و سياسی و اقتصادی نخواهيم بود و ايران می تواند رشد و تمدن خود را در جهان با افتخار به نمايش بگذارد.
به اميد آن روز

وکیل مسعود باستانی: دادگاه موکلم بدون حضور وکیل تشکیل شده بود

محمد شریف، وكيل مسعود باستانی با بيان اينكه حكم بدوی موكلش بدون حضور وكيل صادر شده از دادگاه تجديدنظر خواست تا برای رسيدگی به اتهامات موكلش تشكيل جلسه دهد.

محمد شریف در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره آخرین وضعیت پرونده مسعود باستانی اظهارداشت: "موكلم قبل از بازداشت،با بنده وكالت‌نامه‌ای امضا كرده‌بود و پس از بازداشت علیرغم پیگیری‌های مكرر در دادسرای انقلاب از شعبه‌ای كه پرونده باستانی را رسیدگی می‌كرد،‌ آگاه نشدم. بدون اینكه شعبه بازپرسی موكلم را پیدا كنم،‌ پرونده وی به دادگاه ارسال شد و به این لحاظ مسعود باستانی بدون وكیل در دادگاه حاضر شد. پس از آن به دادگاه برای ثبت وكالتنامه مراجعه كردم اما دادگاه با این استدلال كه پرونده در شعبه بدوی مختومه شده از ثبت وكالت‌نامه خودداری كرد."
وی با بیان اینكه پرونده در دادگاه تجدید نظرمطرح است، گفت:‌ "به ناچار باید در مرحله‌ تجدید نظر به عنوان وكیل اقدام كنم و امیدوارم هفته آتی و پس از ثبت وكالت‌نامه‌،‌ پرونده جهت مطالعه اخذ شود و با مطالعه‌ پرونده‌، لایحه تدوین و به دادگاه ارائه شود. امیدوارم دادگاه تجدید نظر با تقاضای اینجانب مبنی بر تشكیل جلسه موافقت كند و باید توجه داشت كه عموما دادگاه تجدید نظر صرفا براساس لایحه دفاعیه رسیدگی كرده و حكم صادر خواهد كرد مگر آنكه ضرورت تشكیل جلسه رسیدگی در مرحله تجدید نظر احراز شود."
وكیل باستانی ابراز امیدواری كرد كه با توجه به محرومیت موكلش از حضور وكیل در دادگاه بدوی‌،‌ دادگاه تجدید نظر با تشكیل جلسه رسیدگی موافقت كند.

عبدالله مومنی به بند عمومی منتقل شد



عبدالله مومنی، عبدالله مومنی سخنگو و رئیس شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت در تماس تلفنی با منزل از انتقال به بند عمومی خبر داد.
فاطمه آدینه وند ضمن اعلام این خبر به ادوارنیوز گفت: حال عمومی مومنی مساعد و روحیه اش خوب بود.
عبدالله مومنی که به دنبال نا آرامی های پس از انتخابات و در ابتدای تیرماه بازداشت شده از سوی دادگاه انقلاب به 8 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همسر عبدالله مومنی گفت: از طریق وکلای مومنی به رای صادره اعتراض خواهیم کرد.
مومنی تمام مدت بازداشت خود را در سلول‌های انفرادی یا سلول‌های دو نفره زندان اوین تحت فشارهای شدید روحی و جسمی بوده است.

بازداشت یک عضو دیگر ستاد88

29 آبان 88


امیرعلی سلطان از اعضای ستاد 88 که در دفتر مرکزی ستاد فعال بود، دستگیر شد.
به گزارش نوروز، امیرعلی سلطان که از اعضای فعال ستاد 88 بود، روز گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
از وضعیت این عضو جوان ستاد88 خبری در دست نیست.

در ده روز اخیر ۱۶ نفر در ایران به پای چوبه دار رفتند

راديو فردا : در ده روز اخیر ۱۶ نفر با جرائم مختلف در شهرهای کرمان، اصفهان، همدان، قائم‌شهر، بجنورد، اهواز و سنندج اعدام شده‌اند.
مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی اتهام سه نفر از این اعدام‌شدگان را محاربه و فساد فی‌الارض، یک نفر را عضویت در گروه‌های مخالف نظام، چهار نفر را تجاوز به عنف، و بقیه را قاچاق مواد مخدر اعلام کرده‌اند.
تازه‌ترین مورد از این اعدام‌ها سحرگاه چهارشنبه، ۲۷ آبان‌ماه، در شهر بجنورد به اجرا درآمد که به گفته احمد کيخسروی، رئیس دادگستری خراسان جنوبی، قربانی آن مرد ۲۳ ساله‌ای بود که ۱۴ بار به عنوان مامور آب در شهرهای مختلف استان خراسان جنوبی دست به سرقت زده و در یکی از این سرقت‌ها مرتکب تجاوز به عنف شده بود.
رئیس دادگستری خراسان جنوبی تاکید کرد که شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور تجدیدنظرخواهی این متهم ۲۳ ساله را رد کرده و پرونده را برای اجرای اعدام به دادستانی بجنورد ارسال کرده بود.
احمد کیخسروی همچنین افزود که اجرای این حکم اعدام در راستای سخنان اخیر صادق لاریجانی، رئيس قوه قضاييه، در جلسه مسوولان عالی قضايی و تاکید او بر «برخورد قاطع و سريع دستگاه قضايی با عوامل مخل امنيت اجتماعی و آسايش مردم» بوده است.
اعدام به جرم محاربه، تجاوز به عنف، و قاچاق مواد مخدر
روابط عمومی دادگستری استان خوزستان نیز روز چهارشنبه از قول دادستان اهواز از به اجرا در آمدن حکم اعدام سه نفر تحت عنوان «محارب و مفسد فی‌الارض» خبر داد.
دادستان اهواز اسامی و اتهام افراد اعدام شده در اهواز را اعلام نکرد، اما گفت که غیر از اعدام این چهار نفر در هشت ماه سپری شده از سال جاری ۲۶ نفر دیگر که اتهام ۱۳ نفر از آنها «قاچاق مواد مخدر» بوده و ۱۳ نفر نیز برای «قصاص» به اعدام محکوم شده بودند به اجرا درآمده است.
سه‌شنبه ۲۶ آبان‌ماه نیز روابط عمومی دادگستری كل استان اصفهان از اعدام سه نفر به اتهام «قاچاق مواد مخدر» در این استان خبر داد.
روزنامه کیهان در شماره روز چهارشنبه خود اعدام‌شدگان زندان مرکزی اصفهان را دو مرد و یک زن با اسامی اختصاری معرفی کرد و افزود که دو متهم اول به اتهام مباشرت در تهیه کراک و اعدام زن نیز به «جرم اعتياد و مشاركت در حمل و بلعيدن ۵۰۰ گرم كراك و حمل آن به اصفهان» به اجرا درآمده است.
روز شنبه ۲۳ آبان‌ماه نیز دو متهم ۲۱ ساله به اسامی حبیب و محمد به اتهام تجاوز به عنف و قتل دختر ۹ ساله‌ای در یکی از روستاهای حوالی کبودرآهنگ در استان همدان به دار آویخته شدند.
دادستان همدان، اکبر بیگلری، به خبرگزاری‌ها گفت که «تجاوز به عنف یکی از جرم‌های سنگین و مجازات آن اعدام است و مجازات تجاوز به عنف برای مرد مجرد یا متاهل تفاوتی ندارد و حتی اگر شاکی خصوصی هم رضایت بدهد در اجرای حکم تاثیری ندارد».
اظهارات متناقض درباره اخبار تجاوز به عنف
اعدام چهار نفر به اتهام «تجاوز به عنف» پس از انتشار اخباری جدید از «تجاوز به عنف» و به‌ویژه خبری در خصوص «تجاوز شش مرد به یک زن در قیام‌دشت» در استان تهران و «تجاوز سه مرد به یک زن در لواسان» صورت گرفت.
صادق لاریجانی، رئيس قوه قضائيه، به دنبال انتشار این اخبار «با تأكيد بر برخورد قاطع با عوامل مخل امنيت اجتماعی» گفت: «وجود برخی تأخيرها در برخورد با افراد شرور و متجاوزان به نواميس، آسايش و امنيت مردم موجب نشود كه اين افراد شرور احساس كنند حاشيه امن دارند و قوه قضائيه بايد با شدت عمل، دقت و سرعت به اين موارد رسيدگی كند.»
وی همچنین گفت که «دستگاه قضايی بدون هراس از بحث‌ها و جوسازی‌ها بايد نسبت به اعمال قانون و اجرای قاطعانه احكام قضايی و تأمين امنيت و آسايش مردم اقدام كند.»
اما رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی پس از اظهارات رئیس قوه قضائیه اصل خبر تجاوز به عنف را تکذیب کرد و با تاکید بر این که «خبر اعلام شده درباره تجاوز به عنف در قيام‌دشت با واقعيت تفاوت دارد» گفت که «با اين شرايط بايد برای اين افراد حکم اعدام اجرا شود، اما ممکن است در ادامه رسيدگی به پرونده به نتيجه ديگری برسيم و اين افراد سرنوشت ديگری پيدا کنند».
احمد روزبهانی زمان و نحوه دستگیری و اتهام شش نفری را که در این مورد بازداشت شده‌اند به گونه‌ای دیگر توصیف کرد و گفت: «اين روندی که می‌گويند نبوده و من نمی‌خواهم اشتباهی را که قاضی در اعلام خبر مرتکب شده تکرار کنم، از اين رو پس از خواندن پرونده در اين باره توضيح می‌دهم.»
رئيس پليس آگاهی نيروی انتظامی نیز دو روز پیش در واکنش به انتشار اخبار گسترده از تجاوز به عنف با وجود اجرای طرح امنیت اجتماعی در سه سال گذشته ادعای تازه‌ای را مطرح کرد و گفت: «آمار مربوط به تجاوز به عنف كاهش يافته، اما فجيع‌تر و شنيع‌تر شده و این جای نگرانی دارد.»

 
لوس آنجاس تایمز: کمپین برای انتخاب ندا آقا سلطان به عنوان چهره برتر مجله TIME
لوس آنجلس تایمز – الکساندرا ساندلس (بیروت): تصویر چهره ندا آقا سلطان در آخرین لحظات زندگی، هنگامی که بر اثر اصابت گلوله به روی سنگفرش خیابان افتاد، همچون نوری دنیا را در بر گرفت ، دانشجوی ۲۶ ساله موسیقی پنج ماه پیش در هنگام اعتراضات طرفداران اصلاحات در پایتخت ایران با مرگش در این راه جاودانه شد.
اکنون تلاشها از طریق شبکه های اجتماعی بزرگ دنیا، همچون فیس بوک و تویتر آغاز شده تا تصویر نداآقا سلطان به عنوان چهره برگزیده سال ۲۰۰۹ بر صفحه اول مجله تایم نقش ببندد.
سال گذشته یعنی سال ۲۰۰۸ چهره برگزیده مجله تایم، کسی نبود جز پریزدنت باراک اوباما، رئیس جمهوری که هنگام دریافت جایزه صلح نوبل غیر مستقیم به نداآقا سلطان اشاره کرد و آن جایزه را متعلق به تمام کسانی دانست که در سراسر جهان برای عدالت و دموکراسی تلاش کرده اند دانست.
اکنون گروهی قوی در فیس بوک تحت عنوان Nominate Neda Agha-Soltan as the Time Woman of the Year با ۱۰۰۰ عضو در تلاش و جمع آوری امضا برای انتخاب شدن ندا به عنوان چهره برتر سال ۲۰۰۹ مجله تایم است.
گروهی که معتقد است، ندا با مرگ غم انگیز خود در راه آزادی، حیرت دنیا را برانگیخت.
در این لینک این گروه در فیس بوک قرار گرفته تا با پیوستن و حمایت از آن کمک کنیم تا یاد ندا رو با نقش بستن چهره زیبایش بر صفحه اول مجله تایم به عنوان چهره برتر سال ۲۰۰۹ برای همیشه و بیشتر در افکار عمومی جامعه بین الملل جاودانه کنیم.

دادستان کل کشور وارد می‌شود! / خط و نشان کشیدن برای 16 آذر آغاز شد

غلامحسين محسنی اژه‌ای‌‌ دادستان کل کشور، روز پنجشنبه اظهار داشت: "قوه‌قضائيه مصمم است تا با تکرار هرگونه ناآرامی تازه توسط معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری ايران به صورت قاطع و بازدارنده برخورد کند."

به گزارش موج سبز آزادی به نقل از واحد مرکزی خبر، غلامحسين محسنی اژه‌ای در گفتگوی ویژه خبری روز پنجشنبه به معترضان هشدار داده است که از اين به بعد با هر گونه اقدامی که بنا بر ادعای وی "موجب اخلال در نظام شود" بدون هيچ اغماضی برخورد خواهد شد و هيچ عذر و بهانه‌ای پذیرفته نیست.‌ دادستان کل کشور در حالی دست به چنین تهدیدی زده است که گروه‌های مختلف مردم و به خصوص دانشجویان در حال برنامه‌ریزی برای برگزاری حرکت‌های تازه‌ای در سال‌روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، هستند.
از طرف دیگر در ماه‌های پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد با نزدیک‌شدن تاریخ روزهایی که جنبش سبز قصد دارد در آن اعتراضات خود را به صورت علنی‌تر نشان دهد ابراز چنین تهدیداتی به رویه‌ای عادی تبدیل شده است و این تهدیدات نه تنها تاکنون باعث دلسردی مردم در بزرگداشت این روزها نشده، در اکثر موارد به صورت معکوس عمل کرده است

بازداشت گسترده فعالین دانشجویی لیبرال در تهران


: به گزارش واحد دانشجویی مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران سورنا هاشمی و مهرداد بزرگ، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، علیرضا موسوی ، سینا شکوهی و البرز زاهدی از فعالین دانشجویی و از اعضای دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران توسط ماموران امنیتی بازداشت و به نقطعهی نامعلومی منتقل شدهاند.
بعد از بازداشت این دانشجویان ماموران امنیتی به خانهی سورنا هاشمی و مهرداد بزرگ رفته با تفتیش خانه، وسائل شخصی آنها را نیز همراه خود بردهاند. ماموران گفتهاند که این دانشجویان را به زندان اوین منتقل میکنند.


منبع خبر : خبرگزاری هرانا
<Photo 128/8/1388

سیلی محکم مردم تبریز به احمدی نژاد/استادیوم تختی تبریز امروز هنگام سخنرانی احمدی نژاد

در حالي كه با توجه به تبليغات گسترده و تشكيل ستاد استقبال از احمدي نژاد در تبريز براي سازماندهی استقبال از وی ،انتظار ميرفت كه كودتاگران بتوانند جمعيتي در حدود 30 تا 50 هزار نفر را براي پذيرايی از رييس دولت كودتا سازماندهي كنند ، حاميان دولت كودتا در اين اقدام ظاهری هم ناكام ماندند.جمعيت گردآوري شده در ورزشگاه در حدود 8 الي 10 هزار نفر بود كه حداقل 75 درصدشان را دانش آموزان تشكيل می دادند كه از مدرسه به آنجا آورده شده بودند. كارمندان برخي ادارات دولتی نيز در جمعيت ديده مي شدند.البته تعدادي از دانش آموزان پيش از آغاز سخنراني احمدی نژاد، ورزشگاه تختی را ترك كرده و فرار كردند.با توجه به جمعيت 1ميليون و

400هزار نفري تبريز ، افراد گردآوري شده در ورزشگاه كمتر از يك درصد مردم شهر را تشكيل مي دادند.پيش از آغاز سخنان احمدی نژاد ، مجتهدشبستري (امام جمعه تبريز) به سخنرانی پرداخته و در سخنانش ادعا كرد كه در اعتشاشات ! پس از انتخابات ، مردم تبريز هيچ شركتی نداشتند.اين در حالی است كه پس از اعلام نتايج ، تبريز سه روز ناآرام را تجربه كرد و در جريان تظاهرات نيز دو نفر در اين شهر كشته شدند.عدم استقبال مردم تبريز از رييس دولت كودتا اوج خشم و نفرت مردم اين شهر را از دولت تقلبی آشكار كرد.

ارسال دوباره پیامکهای هشدار برای حضور نیافتن در تجمعات سیاسی


در حالی که در روزهای پیش از سیزده آبان امسال، پیامکهای هشداری درباره حضور نیافتن مردم در تجمعات برای برخی مشترکان فرستاده شده بود، بار دیگر، در روزهای اخیر، این پیامکها برای برخی ديگر از مردم فرستاده شده است.

به گزارش خبرنگار «تابناک» از استان خوزستان، در یک هفته گذشته، پیامکهایی هشدارآمیز با مضمون این که «مخاطب مورد نظر، شما به دلیل حضور در تجمعات سیاسی پس از انتخابات شناسایی شدهاید و باید از ادامه این حضورها سر باز زنید» فرستاده شده است.

برخی از دریافتکنندگان این پیامک که شغلهای ساده اجتماعی دارند، با ابراز تعجب از چنین پیامکی، نسبت به دريافت آن اظهار نگراني کردهاند.

اين گزارش ميافزايد: یک کارگر نانوایی که این پیامک برای او در یکی از شهرهای جنوبی استان خوزستان فرستاده شده، گفته است: من سالهاست به تهران نرفتهام، تعجب میکنم که این پیامک ناشناس که محتوایی امنیتی دارد، چگونه برای من فرستاده شده است؟!

گفتنی است، با توجه به این که این پیامکها برای تلفنهای همراه اول با کد خوزستان فرستاده شده، احتمال میرود که از راه خطوط تلفن برخی مشترکان مرکزنشین برای آنان فرستاده شده باشد!

بازداشت دو دانشجوی دختر دانشگاه شیراز


بعد از ظهر روز سه شنبه 26 آبان ماه ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی دانشجویان دانشگاه شیراز بازداشت شدند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر ندا اسکندری دانشجوی رشته علوم سیاسی و خدیجه قهرمانی دانشجوی رشته کشاورزی دانشگاه شیراز که به کمیته انضباطی دانشگاه برای پیگیری احکام صادر شده برای خود مراجعه کرده بودند، توسط مامورین وزات اطلاعات بازداشت شدند.

ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی به ترتیب دو ترم محرومیت از تحصیل و دو ترم محرومیت از تحصیل و محرومیت از امکانات رفاهی توسط کمیته انضباطی دانشگاه شیراز محکوم شده بودند.


همکاری مسئولین دانشگاه شیراز و مامورین وزارت اطلاعات از نکات جالب توجه بازداشت این دانشجویان است.


از وضعیت و محل نگهداری این 2 دانشجوی بازداشت شده اطلاعی در دست نیست.


لازم به یادآوری است در روز 13 آبان و پس از اعتراض های دانشجویان دانشگاه شیراز موج جدیدی از بازداشت و احضار دانشجویان شیراز آغاز شده است

مردم معترض ایستگاه مترو را به هم ریختند


مردم معترض ایستگاه مترو را به هم ریختند.تاخیرهای پیاپی مترو,عدم سرویس دهی مناسب وازدحام زیاد در واگن ها موجب نارضایتی شدید مردم از عملکرد مترو ومدیریت حاکم برآن شده است.سنگ اندازی های دولت محمود احمدی نژاد نیز موجب تشدید بحران در خطوط ریلی شهری در تهران شده است. پس از آتش گرفتن یکی مترو ساعت 19خط تهرانپارس- صادقیه درروز دوشنبه که در ایستگاه حسن آباد اتفاق افتاد,نشانه های بحران در مترو تهران بیش از پیش نمایان گردید.عصر امروز چهارشنبه گروه زیادی از مردم در ایستگاه امام حسین نسبت به چگونگی خدمات دهی مترو تهران اعتراض کردند.تاخیرهای زیاد مترو در خط تهرانپارس صادقیه ونیز خط شهرری-قلهک موجب شد که امروز بین ساعت 5تا 6 عصر در ایستگاه های مختلف صدای اعتراض مردم بلند گردد.این اعتراض ها در ایستگاه های امام حسین در خط دومترو ودر ایستگاه حقانی در مسیر خط یک بیش از دیگر ایستگاه ها گزارش شده است.اعتراض های امروز مردم در این ایستگاه ها ادامه روند اعتراضی مردم درایستگاه های مترو است.روز دوشنبه نیز در پی آتش سوزی شدید در مترو ساعت 7شب مردم داخل مترو که از خطر آتش سوزی وخفگی شیشه های واگن مترو را شکسته بودند ضمن تجمع در وردی ایستگاه به شدت علیه دولت ومسئولات مترو واکنش نشان دادند.به نظر می رسد با ادامه کندی حرکت مترو وتاخیرهای پیاپی روند اعتراض های مردمی بیشتر وبیشتر گردد.
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۸/۲۷