وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

دویچه وله - تلاش جهانی برای لغو حکم اعدام احسان فتاحیان


عفو بینالملل اعضای خود را فراخوانده تا به حکم اعدام احسان فتاحیان اعتراض کنندسازمانهای حقوق بشری و خانواده احسان فتاحیان در تلاش نجات جان این فعال سیاسی کرد هستند. در این میان احسان فتاحیان طی "رنجنامه"ای از دستگیری و حکم اعدام خود نوشته، پافشاری بر اجرای آن را کار مقامات امنیتی نامیده است. سازمان عفو بینالملل اعضای خود را فراخوانده تا با اقدامی فوری به حکم اعدام احسان فتاحیان، فعال سیاسی ۲۸ ساله کرد اعتراض کنند. در اطلاعیه سازمان عفو بینالملل که دوشنبه شب (۹ نوامبر / ۱۸ آبان) منتشر شده، آمده است که احسان فتاحیان که در تیرماه سال ۱۳۸۷ در کامیاران دستگیر شده، به اتهام محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی در زندان سنندج در استان کردستان ایران به سر میبرد. قرار است وی در روز چهارشنبه ۲۰ آبان ۸۸ اعدام شود. در این اطلاعیه به احتمال اعدام دو شهروند ایرانی کرد دیگر نیز اشاره شده که گفته میشود احتمال دارد به تلافی کشته شدن ماموران دولت در دو ماه پیش صورت گیرد.

عفو بینالملل مینویسد که احسان فتاحیان احتمالا در زندان شکنجه شده است. وی در دادگاهی بدون وکیل در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به ۱۰ سال حبس در تبعید محکوم شد. هم فتاحیان و هم دادستان به این حکم اعتراض کردند. به نوشته عفو بینالملل دادگاه تجدیدنظر در ژانویه ۲۰۰۹ تشکیل شد و حکم فتاحیان را به خاطر عضویت در گروه مسلحی غیرقانونی "محاربه" اعلام کرد. عفو بینالملل احتمال داده است که این گروه "پژاک" بوده باشد.

به نوشته سازمان عفو بینالملل، دو متهم دیگر به نامهای حبیبالله لطیفی (دستگیر شده در اکتبر ۲۰۰۷) و شیرکو معارفی (دستگیرشده در اکتبر ۲۰۰۸) در زندان سنندج در انتظار اجرای حکم اعداماند. قاضی دادگاه سنندج دستور اجرای حکم اعدام این زندانیان کرد را دریافت کرده و این بیم میرود که حکم اعدام هر سه نفر اجرا شود.

سازمان عفو بینالملل از اعضای خود خواسته که در اقدامی فوری با فرستادن پیام از مقامات دولت ایران بخواهند، اجرای حکم اعدام احسان فتاحیان را متوقف سازند و در حکم اعدام دو زندانی دیگر محکوم به اعدام نیز تجدید نظر کنند.
همچنین کمپین بینالمللی برای دفاع از حقوق بشر در ایران در اطلاعیه امروز سهشنبه خود همراه با اعتراض به حکم اعدام احسان فتاحیان، از آیتالله لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، درخواست کرده، حکم اعدام این فعال سیاسی کرد را متوقف کند.

تلاش خانواده برای نجات جان فرزند
تلاش دویچه وله برای مصاحبه با وکیل احسان فتاحیان همچنان بینتیجه ماند، اما پدر احسان فتاحیان در مصاحبه با دویچه وله گفت: «حکمی که صادر شده، فردا اجرا میشود. آخرین خبری هم که داریم، متاسفانه (حکم) نه لغو شده و نه به تاخیر افتاده است. حکم اولیه ۱۰ سال بوده، بعد از تجدید نظر تبدیل شد به اعدام. ما اعتراضمان سر همین است که چرا از ده سال به اعدام تبدیل شده است. برای ما مشخص نیست که علت اینکه این حکم تغییر پیدا کرده و اضافه شده است چیست.»
خلیل بهرامیان، وکیل دادگستری، در مصاحبهای در روز دوشنبه (۱۸ آبان) با دویچه وله در مورد علت افزایش مجازات احسان فتاحیان چنین توضیح داده بود: «هرگاه دادستان نسبت به میزان مجازات و یا اتهام مورد نظر در حکم اعتراض داشته باشد، میتواند تقاضای تجدیدنظرخواهی کند. مثلا اگر دادستان در کیفرخواست برای متهم به خاطر محاربه تقاضای اعدام کرده باشد و دادگاه رای خفیفتر صادر کند، در این صورت دادگاه تجدیدنظر میتواند حکم شدیدتر صادر کند، ولی اگر غیر از این باشد، رأی دادگاه تجدیدنظر خلاف قانون خواهد بود و وکیل متهم با توجه به مفاد ماده ۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب باید درخواست نقض رای را از رئیس قوه قضائیه بکند».

در مورد احسان فتاحیان درخواست تجدیدنظر دادستان برای صدور حکم اعدام پذیرفته شده، درخواست وکیل وی، نصرالله نصری، برای کاهش حکم ۱۰ سال حبس، رد شده است.

پدر احسان فتاحیان گفت که وکیل نتوانسته مسئولان را متقاعد کند که حکم اولیه را اجرا کنند. آقای فتاحیان به قصد درخواست برای توقف حکم اعدام به تهران رفته است. وی گفت: «من تا دیشب تهران بودم، از رئیس دفتر قوه قضاییه درخواست کردم که این حکم به تاخیر بیفتد یا اگر ممکن باشد عفو بدهند. منتها از دفتر قوه قضاییه یک نامه سربسته نوشته بودند به دادگستری استان کردستان، حال اینکه متن نامه چه بوده، برای من و هیچ کس دیگر مشخص نبود، چون نامه لاک و مهر شده بود. ما این نامه را تحویل رئیس دادگستری استان کردستان دادیم و تا الان هم از متن نامه هیچ خبری نداریم و به ما هم هیچ نگفتند.»

خانواده منتظر جواب است. پدر احسان فتاحیان میگوید: «من فقط صحبتم این است که خواهش دارم از آقایان که مقامات یک فرصتی بدهند، این حکم را چند روز به تاخیر بیندازند، توی این چند روز میشود بالاخره مسائل را یک مقدار روشنتر بررسی کرد و فرصتی هست که اگر مطالبی ناگفته و نامشخص هست، مشخص شود. ما این انتظار را از آقایان داریم.»

کانون مدافعان حقوق بشر: دادگاه فتاحیان عادلانه نبوده است

نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران، در مصاحبه با دویچه وله گفت که دادگاه احسان فتاحیان شرایط یک دادگاه عادلانه را نداشته است. وی افزود، فعالان حقوق بشر در ایران نگران همه کسانی هستند که حکم اعدام برایشان صادر شده است، در عین حال «این گونه موارد باید با حساسیت ویژهای دنبال شود، چون اتهام سیاسی است. باید اینها حتما دادرسیای داشته باشند، طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی باید دادگاه هیئت منصفه داشته باشد و علنی باشد. این جور دادگاه برگزار کردن غیرعلنی و این جور صدور حکمها شائبه درست میکند. ما معتقدیم تا وقتی این اصول رعایت نشود، این دادگاهها عادلانه و منصفانه نیست و وقتی فرایند منصفانه نباشد، هر حکمی که بخواهد صادر شود، چه اعدام چه هر حکم دیگری، سنگین یا سبک، متناسب نیست. بنابراین در مورد ایشان هم معتقد به همین هستیم. امیدوارم به هر حال انشاالله فردا اتفاقی نیفتد و آقای لاریجانی این حکم اعدام را متوقف کند.»

نرگس محمدی ابراز نگرانی کرد که صدور و اجرای احکام اعدام در ایران بسیار شدت گرفته است، هم در حوزه زندانیان زیر ۱۸ سال و هم در مورد زندانیان سیاسی. به گفته وی، پس از جریانات مربوط به انتخابات ایران ۴ حکم اعدام سیاسی صادر شده که شرایط نگرانکنندهای را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بوجود آورده است.

"رنجنامه" احسان فتاحیان

در این میان خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) نوشتهای از احسان فتاحیان را با عنوان "رنجنامه احسان فتاحیان، زندانی سیاسی در آستانه اعدام" منتشر کرده است. فتاحیان در این نوشته از مبارزهاش علیه تبعیض و ستم و پیوستنش به سازمان "کومله" مینویسد و سرنوشتی که به گفته وی، همچون دیگر مبارزان علیه ظلم در انتظار او بوده است.

برای خواندن متن کامل "رنجنامه" بر روی لینک پایین این نوشته کلیک کنید.

وی سپس در مورد مراحل دستگیری، بازجویی، شکنجه و فشار بر وی برای "اقرار به اعمال ناکرده"ای چون شرکت در عملیات مسلحانه، گزارش میدهد. فتاحیان در مورد حکم دادگاه تجدید نظر مینویسد: «به تازگی اختیار و صلاحیت تجدید نظر در احکام متهمین سیاسی را در بالاترین سطح – حتی اعدام – از دیوان عالی گرفته و به محاکم تجدید نظر استان سپردهاند، با اعتراض دادستان کامیاران به حکم بدوی و در نهایت تعجب و برخلاف قوانین موضوعه و داخلی خود ایران، شعبه ی چهارم دادگاه تجدید نظر استان کردستان حکم ۱۰ سال زندان را به اعدام تبدیل نمود. بر پایه ی ماده ۲۵۸ قانون آیین دادرسی کیفری محاکم تجدید نظر تنها در صورتی مجاز به تشدید حکم بدوی میباشند که حکم صادره از حداقل مجازات مقرر در قانون کمتر باشد. بر طبق کیفر خواست دادستانی اتهام وارده − یعنی محاربه(دشمنی با خدا) – حداقل حکم در این مورد یک سال است، حال خود فاصلهی ۱۰ سال توام با تبعید را با این حداقل مقایسه کنید تا پی به غیرقانونی، غیرحقوقی و سیاسی بودن حکم اعدام ببرید.»

احسان فتاحیان رای صادر شده در دادگاه تجدیدنظر را ناعادلانه و نتیجه «فشارهای محافل امنیتی و سیاسی خارج از قوه قضاییه» میداند.

کیواندخت قهاری

تحریریه: بابک بهمنش

ضرب و شتم، شکنجه و یکسال حبس به جرم حضور در یک عکس؛ گزارشی از وضعیت مجید مقیمی یکی از متهمان حوادث پس از انتخابات


جمعی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز گذشته با حضور در منزل مجید مقیمی، ضمن همدردی با خانواده این زندانی سیاسی، آخرین اطلاعات در مورد وضعیت کنونی او را دریافت کردند که در زیر میآید:

مجید مقیمی، یکی از متهمانی است که در دادگاههای رسیدگی به اتهامات عوامل دخیل در حوادثپس از انتخابات, مورد محاکمه قرار گرفت. او دارای فرزندی 10 ساله به نام محمد متین است و سابقهی هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است.

صبح روز 7 تیرماه، سه نفر که خود را ماموران وزارت اطلاعات معرفی میکردند با حضور در منزل مقیمی، پس از تفتیش وسایل شخصی و بستن چشمان مجید مقیمی، وی را بازداشت نموده و از منزل خارج کردند.

بنابه گفتهی خانواده مجید مقیمی، وی به مدت 12 روز در پلیس امنیت گیشا نگهداری شده است. در این مدت، وی با ضرب و شتم و شکنجه مواجه بوده به حدی که یک طرف بدن وی کاملا سیاه شده و او مدتها از ناحیهی دنده دچار درد شدید بوده است.

پس از گذشت 12 روز، مقیمی به قرنطینهی زندان اوین انتقال مییابد. وی در تماسهای خود با خانوادهاش از شکل بازجوییها در قرنطینهی اوین سخن گفته است. در این بازجوییها، دستها، پاها و چشمان وی را بسته و در حالی که وی را مورد ضرب و شتم قرار میدادند،او را وادار نمودند متن اعترافنامه ای را امضا کند. به گفته وی، سرانجام زمانی که او را تهدید به آزار و اذیت مادر و اعضای خانوادهاش میکنند، اعتراف میکند که در تظاهرات شرکت کرده است.

وی سپس به بند عمومی اندرزگاه 8 زندان اوین منتقل میشود. گزارشهای دریافتی حاکی از وضعیت نه چندان مناسب این بند است. مجرمان با جرایمی چون قاچاق، قتل و کلاهبرداری در این بند نگهداری میشوند. این درحالی است که در آيين نامه اجرايي سازمان زندانها، اصل تفكيك جرايم به عنوان يك اصل اساسي مورد تاكيد قرار گرفته است. عدم امکانات پزشکی و دارویی با توجه به ابتلای تعدادی از زندانیان این بند به بیماری آنفولانزا، و همچنین محرومیت از آب گرم از جمله مشکلات دیگر اندرزگاه 8 زندان اوین است.

مجید مقیمی در سومین جلسه از دادگاههای علنی، مورد محاکمه قرار گرفت. اتهاماتی که در متن کیفرخواست علیه وی قرائت شد، شامل "مشاركت در تخريب احراق اموال دولتی، عمومی، خصوصی و عكسبرداری از متهم در حين احراق و ارتكاب جرم، اقدام عليه امنيت كشوراز طريق اجتماع و تباني با هدف بر هم زدن امنيت عمومی، فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران از طريق شركت در تجمعات غير قانونی و ايجاد شبهه جعل و تقلب در نتيجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاكميت و نيز اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا، آشوب و حركات غير متعارف" بوده است. همچنین در این دادگاه وی به عنوان "يكی از عوامل اصلی اغتشاشات اخير" معرفی شد و در نهایت به یکسال حبس تعزیری محکوم گشت.

این درحالی است که تنها مدرک موجود از این متهم عکسی است که در موبایل شخصی وی موجود بود و او را در کنار موتورسیکلتی سوخته نشان میداد. این عکس در دادگاه مزبور نمایش داده شد. لازم به ذکر است همچون بسیاری از زندانیان دیگر، مجید مقیمی نیز از حق انتخاب وکیل محروم بود و برای وی وکیل تسخیری تعیین شد. در حال حاضر پرونده او به شعبهی سی و ششم دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع داده شده است و در حال بررسی است
19 آبان

عفو بين‌الملل: اعدام احسان فتاحيان متوقف شود، راديو زمانه


سازمان عفو بين‌الملل با انتشار اطلاعيه‌ای از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست که حکم اعدام احسان فتاحيان را متوقف کنند.
احسان فتاحيان، زندان سياسی کرد که به «اقدام عليه امنيت ملی» و «محاربه از طريق عضويت در گروه‌های سياسی مسلح» متهم شده است، قرار است فردا چهارشنبه(۲۰ آبان) در زندان مرکزی سنندج اعدام شود.
فتاحيان، ۲٨ ساله، متولد کرمانشاه و ساکن سنندج، بهار سال گذشته در کامياران دستگير و از آن زمان در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج و سپس زندان مرکزی اين شهر نگهداری می‌شود.

آن‌طور که سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان اعلام کرده است، حکم دادگاه بدوی اين جوان، ۱۰ سال حبس در تبعيد به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی کشور» بوده است، اما شعبه‌ چهار دادگاه تجديدنظر استان کردستان با افزودن اتهام «محاربه»، حکم به اعدام وی داده است.
اين سازمان در نامه‌ای که خطاب به صادق لاريجانی رئيس قوه قضائيه نوشته است، از وی خواسته که دستور توقف اجرای حکم اعدام احسان فتاحيان را صادر کند.
مجازات اين جوان در شرايطی در دادگاه تجديد‌نظر افزايش يافته که براساس ماده ۲۵٨ قانون آيين دادرسی کيفری، دادگاه تجديدنظر نمی‌تواند مجازات تعزيری مقرر در حکم بدوی را تشديد کند.
سازمان عفو بين‌الملل در اطلاعيه خود همچنين از مقام‌های قضايی ايران خواسته که حکم اعدام فتاحيان را تخفيف دهند، چرا که دادگاه اين جوان «ناعادلانه» برگزار شده است.
اين سازمان همچنين از احتمال اعدام شيرکوه معارفی و حبيب‌الله لطيفی دوتن از فعالان کرد ديگر نيز ابراز نگرانی کرده است.
در بخش ديگری از اين اطلاعيه درخواست شده است که مقام‌های جمهوری اسلامی به مجازات اعدام در ايران پايان دهند.
سازمان عفو بين‌الملل در عين حال برخورد‌های خشونت‌بار با شهروندان ايرانی را محکوم و اعلام کرده که تحت هيچ شرايطی اين خشونت‌ها قابل توجيه نيست.
خانواده احسان فتاحيان نيز در نامه‌ای خطاب به رئيس قوه قضائيه اعلام کرده‌اند که «در حق فرزند ما جفا شده و حکم صادره، بيشتر توجيه سياسی دارد تا حقوقی.»
خانواده اين جوان از آقای لاريجانی خواسته‌اند که حکم اعدام فرزندشان را متوقف کند و «شخصا پرونده وی را مورد دادرسی قرار» دهد.
آنها خطاب به رئيس قوه قضائيه نوشته‌اند که «بدون شک، نگاه حتی اجمالی شما به پرونده احسان، سرنوشت وی را تغيير خواهد داد.»
بيش از ۳۰۰ نفر در سال ۱۳۸۶ در ايران محکوم به مرگ شدند که اين تعداد، ۷۰ درصد بيشتر از سال ۱۳۸۵ بوده است.
سال گذشته نيز ايران مقام دوم اعدام در جهان را از آن خود کرد. سازمان عفو بين‌الملل، آمار اعدام‌های ايران در سال گذشته را ۳۴۶ نفر اعلام کرده است

هشدار دادستان تهران به رسانه‌ها





دادستان تهران با هشدار به رسانه‌ها گفت:دادستاني در برابر كساني كه بدون مبنا و سند اخباری را منتشر می‌کنند،خواهد ايستاد.

عباس جعفری دولت آبادی طی سخنانی در مراسم تودیع معارفه سرپرست دادسرای خارک اظهار داشت: نویسندگان قانون اساسی زحمت زیادی برای آن کشیده‌اند و قانون مترقی را برای ما به ارث گذاشته‌اند.

وي افزود: اصل 3 قانون اساسی ترسیمي از جامعه اسلامي كرده و در آن اطلاع رسانی و موارد مورد نیاز جامعه اسلامی را در بندهای آن آورده است و امیدوارم این اصول قانون اساسی کم کم برای مردم تبیین شود.

دادستان تهران با بیان اینکه در جامعه اسلامی، گسترش فضایل اخلاقی اصل است، اظهار داشت: جامعه اسلامی نمی‌تواند درباره نشر اکاذیب و تهمت‌ها ساکت بماند بنابراین اگر امروز در جامعه دروغ پردازی در بين مردم و رسانه‌ها رواج يافته، زنگ خطری است که نشان می دهد ما چقدر می توانیم از جامعه اسلامی دور یا نزدیک شویم.

جعفری دولت آبادی با بیان اینکه اولین جهت‌گیری جامعه دینی در جلوه‌های رفتاری نمایان می‌شود،گفت: هشدار می‌دهم که دادستانی درباره دروغ پردازی و مطالب کذب به خصوص به سایت‌هایی که مطالب خلاف واقع و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی می‌کنند و همچنین با کسانی که بدون مبنا و مستند اخباری را منتشر می‌کنند خواهد ایستاد.

دادستان تهران ادامه داد: مردم از انتشار برخی اخبار نگران‌می شوند. زمانی که بدون مدرك و دليل می‌گوییم یکی از مقامات تخلفاتی را انجام داده و بررسي نمي‌شود، مردم فکر می‌کنند که این موضوع صحت دارد. در حوادث اخیر شاهد بودیم سایت‌ها ، اخبار کذبی منتشر می‌کردند و در روزهای اخیر نیز دیدیم که برخی سایت‌ها خبری مبنی بر تخلفات یکی از مقامات ارشد قضایی انتشار دادند که کاملا کذب محض بود.

وی گفت:‌سایت‌ها می‌خواستند رابطه مقام سابق را با مقام جدید به هم بزنند. تاکید می کنم سامانه‌های رایانه‌ای از این کار دست بردارند وگرنه دادستانی به سراغ آنها خواهد آمد.

دادستان تهران با بيا ن اينكه برخي از اين سايت‌ها در هيچ مرجعي به ثبت و ضبط نرسيده‌اند گفت: زماني كه پيگيري كرديم متوجه شديم كه مسوول برخي از سايت‌هايي كه اخبار كذب منتشر مي‌كنند مشخص نيست. از وزارت ارشاد در اين خصوص سوال پرسيدم و آنها نيز اعلام كردند كه از مسوول و يا مكان آنها بي اطلاع هستند. عده‌اي فكر مي‌كنند پركاري آنها در رواج دروغ پردازي است.

جعفري دولت آبادي به بند 9 اصل 3 قانون اساسي اشاره كرد و گفت: تبعيض دربرابر تساوي است مردم وقتي رفتار تبعيض آميز مي بينند به رفتار حاكمان مشكوك مي شوند منظور از تبعيض ناروان استثنائات و محدود كردن حقوقي بوده كه از نويسندگان قانون مي توانسته تبعيض ناروا باشد .

وي با تاكيد بر اينكه عدالت بايد مطلق و فراگير باشد اظهار داشت: وقتي دستگاه حكومت عدالت بورزد اما مردم و حاميانش ببينند كه دولت تبعيض قائل مي شود ممكن است برايشان سوال ايجاد شود مردم دوست دارند عدالت را در همه سطوح ببينند.

دادستان تهران با بيان اينكه نبايد در عدالت تبعيض راه داشته باشد، خاطرنشان كرد:‌هركس كه مرتكب جرمي ميشود بايد تحت تعقيب قرار گرفته و از حاشيه امني برخوردار نباشد. مردم نبايد فكر كنند برخي از حاشيه امن برخوردار بوده و در صورت تخلف كسي با آنها كاري ندارد.

دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت: با تامين حقوق همه جانبه افراد اعم از زن و مرد و اجراي آن ، اعتماد هميشگي مردم به حكومت تضميين خواهد شد.

وي عملكرد صحيح ‏‌، به موقع ، بدون تبعيض و براساس قانون را از راه‌هاي ايجاد امنيت قضايي عنوان كرد وگفت:‌‌ما نمي توانيم بگوييم افكار عمومي براي ما مهم نيست. خواه ناخواه در ترازوي نقد مردم قرار خواهيم گرفت. مطمئن باشيد اگر عملكرد ها صحيح باشد ، مردم به ما ايمان خواهند آورد.

جعفري دولت آبادي با بيان اينكه مردم از دستگاه قضايي در كنار سرعت، دقت كافي در رسيدگي به پرونده‌ها را خواستارند، ادامه داد: ورود به هنگام دادسرا، قضات تحقيق و بازپرسان مي تواند مجرمان را بر سر جاي خود بنشاند.

وي تصريح كرد: دستگاه قضايي بايد در نزد افكار عمومي از وجهه‌ي بالايي برخوردار باشد و هر زمان كه از وجهه مناسبي برخوردار نبود بايد ترسيد.

جعفري دولت‌آبادي با بيان اينكه در حوزه امنيت قضايي از دادستان‌ها انتظار مي‌رود كه در جرائم سلب آسايش عمومي ورود جدي‌تر كنند، گفت: برخي از جرائم چون سرقت موجب سلب آسايش امنيت عمومي مي‌شوند. گزارش‌هاي نيوري انتظامي نيز حاكي از بالا بودن ارتكاب اين جرم است. كار به جايي رسيده زماني كه اشخاص به مسجد مي‌روند كفش خود را به داخل آن مكان مي برند.اين نشان از تفكري است كه در ميان مردم بوجود آمده و براي ما خوب نيست. بايد بررسي شود كه به چه ميزان از احكام سارقان در دايره اجراي احكام مانده و خاك خورده است.

وي به تخريب اموال عمومي و دولتي در حوادث بعد از انتخابات اشاره كرد و گفت: تخريب اموال دولتي ، تعديات ماموران به مردم و بالعكس ، امنيت قضايي و افكار مردم را به خود جلب مي كند به همين دليل ما موظفيم اين مسائل را با جديت پيگيري كنيم.

دادستان تهران تاكيد كرد: امروز مردم در همه حوزه‌ها امنيت مي‌خواهند.ما بايد وظايف خود را طبق قانون و بودن تبعيض انجام دهيم.اشخاصي كه به دادگستري مي آيند نمادشان بايد پشت درب باقي بماند و از آنجايي كه انسان‌ها كرامت دارند، براي ما نبايد متفاوت باشند.

جعفري دولت‌آبادي در بخش ديگري از سخنان خود به اظهارات اخير فرماندهان نيروي انتظامي و انتقاد آنان به عملكرد دستگاه قضايي اشاره كرد و گفت: در حال حاضر شاهد هستيم كه اين دو نيرو همواره مسائل مرتبط با يكديگر را در مطبوعات به هم پاس مي دهند .ما از فرماندهان انتظامي مي‌خواهيم كه اين مسائل را اين چنين مطرح نكنند.

دادستان تهران ادامه داد: در برابر تقابل و آوردن حرف‌ها به مطبوعات ،‌قضات ما نيز حرف دارند اما بايد توجه كرد كه شان دستگاه قضايي بايد حفظ شود. ‌

جعفري دولت آبادي با بيان اينكه تدبير دستگاه قضايي در اين خصوص سكوت است، اظهارداشت: اين سكوت ما به معناي پاسخ نداشتن نيست بلكه بدليل وجود برخي موانع معتقديم اين مسائل بايد بين طرفين مطرح و حل و فصل شود.

گزارش فارس از درگیری در دانشگاه خواجه نصیر تهران







خبرگزاری فارس در خبری با عنوان " حاميان موسوي همكلاسي‌هاي خود را كتك زدند" ، چنین نوشته است : جمعي از حاميان موسوي در دانشگاه خواجه نصير پس از برگزاري تجمع صنفي با شعارهاي سياسي، جمعي از دانشجويان اين دانشگاه كه به شعارهاي سياسي آنها اعتراض داشتند را كتك زدند.

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاري فارس، ظهر امروز و از ساعت 12 تعداد 40 نفر از حاميان ميرحسين موسوي به بهانه عدم كيفيت غذاي دانشكده عمران دانشگاه خواجه‌نصيرطوسي در مقابل سلف‌سرويس اين دانشكده تجمع كردند.

اين عده كه از دانشكده‌هاي برق،‌ مكانيك و علوم در اين دانشگاه حضور پيدا كرده بودند، در ابتداي تجمع خود در مقابل سلف‌سرويس اعلام كردند كه اين تجمع صنفي است، اما هنگامي كه به نشانه اعتراض ظرف‌هاي غذاي خود را به زمين مي‌ريختند، عده‌اي از آنها شعارهاي منتسب به جريان حامي موسوي و عكس‌هايي از بازداشت‌شدگان اغتشاشات اخير را بر روي غذاهاي ريخته شده مي‌گذاشتند.

اين عده در ادامه تجمع خود از مقابل سلف‌سرويس دانشكده عمران به سمت درب اصلي دانشكده حركت كردند كه در اين بين عده‌اي از دانشجويان كه از اهداف سياسي اين تجمع آگاهي پيدا كرده و در اعتراض به اين اقدام حاميان ميرحسين موسوي در مقابل آنها ايستاده بودند از آنها خواستند تا تجمع خود پايان دهند و بيش از اين جو دانشكده را ملتهب نكنند، اما حاميان موسوي با اين دانشجويان به درگيري فيزيكي پرداختند.

درگيري فيزيكي ميان حاميان ميرحسين و ساير دانشجويان 15 دقيقه ادامه داشت و حاميان موسوي با سر دادن شعارهايي، دانشجويان اين دانشكده را به ادامه درگيري فيزيكي و ضرب وشتم آنها تهديد مي‌كردند.

در اين بين عده‌اي از دانشجويان كه به گمان تجمع صنفي اين عده از حاميان جريان سبز با آنان همراهي مي‌كردند با نظاره‌گر شدن درگيري فيزيكي آنها با دانشجويان به آنها اعتراض كرده و از جمع حاميان موسوي خارج شدند.

در ساعت13، تجمع‌كنندگان حامي موسوي كه به 10 نفر كاهش پيدا كرده بود به تجمع خود پايان دادند اما چند تن از آنها با بيرون رفتن از دانشگاه و با در دست داشتن چوبدستي دانشجويان داخل دانشكده را تحريك مي‌كردند.

فشار فارس به احمدی نژاد برای عزل رحیم مشایی







خبرگزاری فارس ، همگام با روزنامه کیهان ، عملیات روانی تازه ای برای وادار کردن آقای احمدی نژاد به منظور عزل اسفندیار رحیم مشایی آغاز کرده است.

در این مرحله ، خبرگزاري فارس روز سه شنبه ، نامه ای که به بسيج دانشجويي دانشگاه كردستان منسوب است را علیه رییس دفتر رییس جمهور خطاب به احمدی نژاد منتشر کرده است.

  فارس نوشت:  بسيج دانشجويي دانشگاه كردستان طي نامه‌اي سرگشاده به رئيس‌جمهوري نسبت به حضور مشايي در صدر تصميم گيري‌هاي دولت واكنش نشان داد.

در اين نامه سرگشاده آمده است: اي كاش ما نيز همچون بعضي‌ها در خواب غفلت مانده بوديم و اين روزهاي تلخ را نمي‌ديديم، روزهايي كه آن همه شور و هيجان دانشجوئي كه براي پيروزي رئيس جمهور ولايت مدار، متدين، مردمي، نقدپذير و... در دانشگاه موج مي‌زد.

در ادامه اين نامه آمده است: امروز با وجود سپري شدن مدتي كوتاه از دولت شما و با پشت سرگذاشتن تلخي‌هاي بعد از انتخابات انتظار اين بود شما در اين دوره حركتي واقعي‌تر از دوره قبل به سمت اصولگرايي و ولايت‌مداري حركت مي‌كرديد.

دانشجويان بسيجي در اين نامه خاطرنشان كرده‌اند: با وجود حمايت‌هاي مردمي و همچنين توجه ويژه مقام معظم رهبري به دولت شما جاي آن بود كه در راستاي پاسداشت اين نوع حمايت‌هاي بي نظير تاريخي، شما نيز گامي ولو اندك بر مي‌داشتيد.

در اين راستا نكاتي چند از عملكرد جنابعالي از بدو دولت دهم كه قابل تامل است را بر مي‌شماريم:
1. برخي از انتصابات نابجاي جنابعالي در آغاز كار دولت كه با مخالفت صريح آحاد ملت ايران و كليه مطبوعات و رسانه‌هاي كشور مواجه گرديد، در صورتي كه شما هيچگونه توجهي به اين انتقادها معطوف نداشتيد تا آنجا كه نامه مقام عظماي ولايت با يك هفته تاخير آن هم با لحني خاص پاسخ داده شد.

2. ادامه حضور آقاي اسفنديار رحيم مشائي در صدر تصميم گيري‌هاي كلان دولت هزينه‌هاي مادي و معنوي و حيثيتي در سطح داخلي و بين‌المللي را براي ملت داشته و خواهد داشت، هزينه‌هايي همچون گفتارهاي بسيار نسنجيده ايشان كه نشان از سردرگمي ايدئولوژي ايشان دارد.

صحبت هايي نظير به رسميت شناختن مردم اسرائيل و سخنان ايشان در كنفرانس انجمن سالانه دانشگاههاي باز "كاوش‌هاي باستاني نشان مي دهد كه انسان به خدا اعتماد داشته است اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟... كه در پايان نتيجه گيري ايشان بسيار قابل تامل است؛ خدا محور وحدت انسان‌ها نيست؟! "

3. توجه ويژه شما در دولت قبل به مديران وابسته به برخي از احزاب و گروه‌هايي كه در مقابل ايدئولوژي انقلاب قرار دارند«حزب مشاركت» اين انتظار را در ما به وجود آورد كه در چيدمان مديران دولت دهم از مرزهاي خطر فاصله گرفته و با استفاده از نيروهاي فعال انقلابي و پايبند به اصول امام و رهبري خواسته‌هاي مردم را برآورده نماييد، خواسته‌هايي كه در دولت قبل به خاطر كارشكني همين افراد بر زمين ماند.

4. جنابعالي در فعاليت هاي انتخاباتي در هر دو دوره انتخابات اخير كشور شعار مبارزه با مفاسد اقتصادي را محور صحبت‌هاي خود قرار داده بوديد؛ از جمله برخورد قاطعانه با دانه درشت ها، كل برخورد دوره قبل شما در چند كلام مناظره‌اي و آن هم در لفافه خلاصه شد و در دولت فعلي نيز هنوز خبري از اجرائي شدن آن وعده‌ها نيست.

بسيج دانشجوئي دانشگاه كردستان در پايان نامه خود آورده‌اند: جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد با توجه به فرصت‌هاي از دست رفته شما در دوره قبل اميد است با پتانسيل شما براي قرار گرفتن دوباره در خط مشي گفتمان امام، انقلاب و رهبري اين فرصت‌هاي اندك كه با شتاب هرچه بيشتر سپري خواهد شد را غنيمت شمرده و در برخي از تصميمات خود تجديد نظر فرماييد.

نامه بهمن قبادی به عباس کیارستمی


چگونه میتوانیم آسوده بخوابیم؟
آقای کیارستمی عزیز!
در تمام سالهایی که برایم همچون یک پدر مهربان، عزیز و دوست داشتنی بودی، هیچگاه به خودم اجازه ندادم که حتی نامه ای شخصی برایت بنویسم. هروقت می خواستم حرف ها و دلتنگی هایم را به زبان بیاورم، به جایش ترجیح می دادم شنونده حرف های نغز و تاثیر گذار و آرامش بخش شما باشم. اما گفتگوی شما با یک رسانه خارجی مرا در چنان بهت و حیرتی فرو برد که برای نخستین بار دست به قلم بردم برای نوشتن یک نامه سرگشاده.

همه چیز از آن شب لعنتی شروع شد. شبی که بازویم را گرفتی و به کناری کشیدی ام و گفتی که فیلمم را دوست نداری. ناراحت نشدم، اما تعجب کردم. فیلمم را برای اول بار نه در ابوظبی، که چندین ماه پیش در خانه خودم در تهران دیده بودی. و گفته بودی دوستش داری.حیرت آور بود که شخصیتی چون شما در عرض چند ماه چنین فراخ، تغییر عقیده دهد. با این همه، همچون همیشه نظرت برایم مهم بود و از شما تشکر کردم. اما ادامه دادی.سپس حرف هایی زدی که باور نمی کردم هیچگاه از زبان شما بشنوم. از من و سینما و رویکرد من به مسائل اجتماعی شروع کردی و بعد به جعفر پناهی پرداختی و همه ی ما ها را حسابی نواختی. با کلماتی ناپسند که هیچگاه باور نمی کردم از زبان مودب و ماخوذ به حیایت بیان شود، فیلمسازی ماها را به سخیف ترین عمل ها تشبیه کردی و از نحوه پرداختن فیلمسازانی چون من و دیگران به رخداد های اجتماعی، انتقاد کردی. به این حرف ها هم اکتفا نکردی. من و دیگرانی که صدای مردم را در زیرزمین و پستو و خانه و کوچه و خیابان شهرمان شنیده بودیم، به دروغ گویی در فیلم هایمان متهم کردی. گفتی زمانی که تماشاگران برای فیلمی دست بزنند و هورا بکشند مرگ آن فیلمساز فرا رسیده است. پس از نمایش فیلمم در آن سالن عظیم، تنها کسی که روی صندلی نشسته بود و دست نمی زد و شاید عصبانی بود شما بودی.
استاد عزیز و گرامی من! تعاریف شخصی شما از سینما برای من و همه سینما دوستان محترم بوده است. اما این باعث نمی شود به شما حق دهیم با منش دیکتاتورها، در دنیای هنر تعیین تکلیف کنی و سینمایی که همچون آثار خودت خاموش و بی صدا و بی ارتباط با دغدغه های اجتماعی نباشد را بی ارزش بدانی.


من جایزه ام را از نَفَس گرم تماشاگران فیلم هایم می گیرم. آن کف زدن ها و تشویق ها در ابوظبی، برایم ارزشمند تر از آن جایزه نقدی بود که همان تماشاگران به من دادند. بر عکس شما، من به تاثیر گذاری عاطفی بر مخاطب معتقدم و تراژیکمیک سبک و سیاق من است.
وقتی آن شب مرا به کناری کشیدی، فکر کردم به قصد دلجویی آمدی. پس همان لحظه سعی کردم توضیح دهم تا بدانی که معتقدم جایزه ندادن و جایزه نگرفتن نیاز به هیچ توضیحی ندارد. کاش همان جا دم فرو می بستی تا اسطوره ای که همه این سالها از شما در ذهنم ساخته بودم با این صدای مهیب شکسته نمی شد.
آقای کیارستمی عزیز!!
شما حق نداری برای پاک کردن دامنت ازسکوت و محافظه کاری، وجه پر ارزش تعهد اجتماعی فیلم های ما را نوعی اتهام جلوه دهی و به خاطر این ویژگی خطیری که ما داریم و شما نداری، سرزنش مان کنی.
در تمام این سال ها با کمترین تاثیر پذیری از سیاست و جامعه فیلم ساختی، که صد البته حق شما بود و انتخاب شما. سکوت هم حق شما بود، هرچند اگر لب به انتقاد از ستمگری حاکمان و اوضاع نابسامان اجتماعی هم می گشودی، حاشیه امنیت ات از تمامی ما بیشتر بود. اگر به خاطر جفاهایی که به من و جعفر پناهی و فیلمسازان دیگر شده فقط جشنواره ها و نهاد های مردمی دنیا از ما حمایت می کنند، در مقابل تلنگری احتمالی از سوی حکومت به شما، سازمان ملل در پشت شما می ایستد. با این حال همان طور که گفتم سکوت حق شماست. اما آنچه حق شما نیست، بیان حرف هایی است که تیتر روزنامه های حامی دولت ایران می شود و رژیم ایران را خشنود می کند. بر چه اساس به خود اجازه می دهی تلاش فیلمسازان برای همراهی با مردم ستمدیده را با کلمات ناپسند به سخره بگیری و بد تر از آن هم زبان با دیکتاتور های دینی به نهی از منکر روی آوری؟ چه باعث شده تا حرف هایی که پیش از این تنها از زبان مسئولان حکومتی سینما و روزنامه نویسان کیهان شنیده بودیم را این بار از زبان شما بشنویم؟
پیش تر گفته بودی ایران بهترین جای دنیا برای فیلمسازی است.شاید برای فیلمسازی چون شما و فیلم هایی که می سازی چنین باشد. اما خوب می دانی که دل همه فیلمسازانی که دغدغه سینمای مستقل و اندیشمند را دارند و ایران امروز و جامعه ایرانی نیز دغدغه شان است از وضعیت پادگانی سینما خون است. چطور می توانی کشوری را که سخت ترین سانسور ها را در فیلمسازی اعمال می کند، بهترین جای دنیا برای فیلمسازی بدانی؟ در شرایطی که سینماگران ما یکی پس از دیگری ممنوع الخروج می شوند و بعضی از آنها مثل جعفر پناهی امکان فیلمسازی در یک پروژه بزرگ بین المللی را به همین دلیل از دست می دهند، به عوض اینکه از آنها دفاع و پشتیبانی کنی، آنها را مذمت می کنی که چرا در ایران- به قول شما بهترین جای دنیا برای فیلمسازی- فیلم نمی سازند؟ حتما مزاح کرده ای. اما من هیچ نشانی از لطیفه گویی و طعنه و کنایه در حرف هایت ندیدم. اگر واقعا به حرفت باور داری، چرا تازه ترین فیلم ات را در ایالت توسکانی ایتالیا، در پنج هزار کیلومتری تهران ساخته ای؟
به طعنه گفته ای : ".. اگر بهمن قبادی فکر می‌کند درخارج از ایران شرایط بهتری برای ساخت فیلم دارد به او تبریک می‌گویم... آنچه از ایرانی‌هایی که کشور را ترک کرده‌اند مشاهده کرده‌ام، پیامد چندان مثبتی نبوده است. .." من هیچگاه به خواست و اختیار خودم از ایران خارج نشدم. مرا از کشورم بیرون کردند. همه در ها را برای ساختن فیلم به روی من بستند. با وجود همه این مشکلات، در همان روز ها که در ایتالیا تدارک فیلم تازه ات را می دیدی، من آخرین فیلمم را در قلب تهران ساختم. دلم نمی خواهد حرف هایت را به فرافکنی تعبیر کنم.
من اگر مثل هر وطن دوست دیگری سنگ کشورم را به سینه می زنم و دغدغه جامعه ام را دارم، اگر برای جامعه ام فیلم می سازم، برای این است که جامعه مرا فیلمساز کرده است. من هرگز کشورم را رها نمی کنم و هیچگاه موافق ترک وطن نیستم، چه برسد که به گفته شما با فیلمم جوانان را تشویق به ترک وطن کنم. فیلم مرا به زودی همه ی مخطبان ایرانی داخل کشور به رایگان خواهند دید و خود در این باره قضاوت خواهند کرد.
گفته ای: "... جايي که شب ها ميتوانم آرام بخوابم، خانه ام است..." چطور می توانی در شرایطی که همه ی دنیا می دانند هرروز چه بر سر جوانان ایران می آید، آسوده بخوابی؟ چطور میتوانی درحالی که مردم ایران خواب خوش ندارند و در بیم آینده ای تاریک برای فرزندانشان به سر می برند، شبها آرام بخوابی؟ چه می دانی فیلمسازی با ترس و هراس و بدون مجوز یعنی چه؟ چه می دانی زندانی شدن به خاطر موفقیت فیلمت در کن و بازجویی شدن به خاطر حرف هایی که در خارج از کشور زدی یعنی چه؟ من این ها را با گوشت و پوست و استخوان خود حس کرده ام و به همین دلیل است که مثل شما خواب راحت ندارم. برای همین است که جامعه ایران، امروز برایم مهمتر از سینما است. برای کمک به هموطنانم که در رنج و بی عدالتی به سر می برند حتی حاضرم سینما را رها کنم و وظیفه ام را در قبالشان انجام دهم. دلم برای آپارتمان یک خوابه کوچک ام که زمانی در آن شبها راحت می خوابیدم و روز ها پذیرای دوستان و همکارانم بودم تنگ شده. مدت ها است که دیگر در آنجا خواب راحت نداشتم. اما شما راحت بخواب. حتما می توانی.
گفته ای:"... مي خواهم هم چنان در کشور خودم و به زبان مادري ام فيلم بسازم..." شما را هیچوقت به خاطر کرد بودن و به خاطر سنی بودن محکوم به سکوت نکرده بودند. اما در همان کشوری که کشور من هم هست، هیچگاه اجازه ندادند به زبان مادری ام فیلم بسازم و یکی از دلایل توقیف فیلم هایم هم همین بوده است.
من هم مثل شما می خواهم در کشور خودم و به زبان مادری ام فیلم بسازم. من هم عاشق کشور و خانه ام هستم. اماهمه این ها از من دریغ شده چون سکوت نکرده ام. و شما همه این ها را داری – به قیمت حرف نزدن و سکوت. کاش می گذاشتی همه چیز به همین وضع باقی بماند. شما به راه خودت می رفتی با داشته هایت و با خواب آرامی که - در خانه ات در ته آن بن بست- حاصل می شد، و ما هم به راه خودمان می رفتیم، با همصدایی با مردمی که سرنوشت شان برای ما از سینما مهمتر است و با داشته هایی که از ما دریغ کرده اند و می کنند. دیگر چه نیازی بود به همصدا شدن با کسانی که مردم را سرکوب می کنند؟
آقای کیارستمی عزیز! در این روز های حساس و سرنوشت ساز چه بخواهی چه نخواهی، چه درست چه نادرست، تنها معیار شرف و عزت و افتخار، همراهی با مردم و همراهی نکردن با مخالفان مردم است. شما با حرف هایت، ما را از اعتراض کردن در جشنواره ها و پیوستن به مردم وفیلمسازی درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی نهی کرده ای. مردم سکوت هنرمندان را فراموش نخواهند کرد. مردم بهترین داوران تاریخ اند.

درهای زندان همچنان باز و بسته می شود

آخرین وضعیت زندانیان سیاسی
در طول 24 ساعت گذشته هم اخبار متعددی در مورد وضعیت زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بازداشت شده در  حوادث پس از انتخابات منتشر شد؛از خبر آزادی تا برگزاری دادگاه و از دستگیری های تازه تا گردهمایی های اعتراضی خانواده های زندانیان. خبر خوش مربوط به آزادی مهدی شیرزاد وحسین نعیمی پور بود که یک روز پس از هادی حیدری، محمدجواد مظفری، محمدامین شیرزاد، ابراهیم شیركوند و میثم وره چهر از دستگیر شدگان مراسم دعای کمیل آزاد شدند؛اینک با احتساب دو نفر آزاد شده جدید،  13 نفر از دستگیرشدگان مراسم دعای کمیل همچنان در بند به سر می برند.

تجمع خانواده های زندانيان سياسی
خانواده های زندانیان سیاسی امروز هم مانند هفته های گذشته که اقدام به تجمع در مقابل دفاتر مختلف دستگاه قضایی کردند، قصد دارند در مقابل دفتر قوه قضائیه دست به تجمع بزنند تا پیام اعتراض خود را به گوش مسئولان قضایی برسانند.
این خانواده ها روز گذشته با انتشار پانزدهمین اطلاعیه خود در این مورد نوشتند: "فردا صد و پنجاهمين روز بازداشت غيرقانوني و نگهداري ياران و فرزندان انقلاب در بند و حبس است. در و ديوار سلول هاي انفرادي اوين چه در بند سپاه، چه اطلاعات يا هر نهاد ديگري كه طي اين مدت اقامتگاه عزيزان ما بوده، شاهد شكنجه هايي است كه روح و روان آنان را آزرده است و در عين حال شاهد عالي ترين صحنه هاي عشق بازي آنان با معبود بي شريك و ناظرعلو روح ايشان در مجال تنهايي مطلق و درك حضور خالق بي مثال و پروردگار احد و واحد و صمد و هم سخني بي مانند با اوست و اين شهادت دوگانه در تاريخ انقلاب اسلامي جاودانه مي شود. اما حضور فرزندان، همسران، پدران و مادران و خواهران و برادران ما در مدرسه يوسف و درس آموزي شبانه روزي شان، حق و تكليف ما را از يادمان نمي برد."
این خانواده ها در پایان اطلاعیه خود آورده اند: "ما به ويران كردن آشيانه هاي كوچك خوشبختي جوانان اصلاح طلب كه با سختي هاي زمانه كه براثر بي عرضگي مسئولان ( به تعبير علما و فضلاي حوزه و دانشگاه) روز به روز افزون مي شود، با تلاش و تدبيرو قناعت خودشان برپا شده، معترضيم. ما همسران آزاده مان را آزاد مي خواهيم. فرزندان دلاورمان را آزاد مي خواهيم و پدران و مادران سخت كوش و خدمتگزارمان را آزاد مي خواهيم. اين خواسته بزرگي نيست. ما حداقل ها را مي خواهيم و براي داشتن حقوق اوليه خود، هيچ منتي را نمي پذيريم. و همچنان سخن گهربار و حكمت آموز پيامبر خاتم را فرياد مي كنيم: الملك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظلم"

برگزاری مجدد مراسم دعا
از سوی دیگر خانواده برخی از زندانیان سیاسی روز گذشته در سالن اجتماعات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گرد هم آمدند و با قرائت دعای توسل به تشریح وضعیت همسران زندانی خود پرداختند و آزادی سریع آنها را خواستار شدند.
در این مراسم که با همت انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد محمدرضا جلایی پور، فخرالسادات محتشمی پور(همسر مصطفی تاجزاده)، سکینه رحیم زاده(همسرعبدالله رمضان زاده) و ساره عظیمی(همسر مهدی شیرزاد)، به سخنرانی پرداختند.

دادگاه محمد عطريانفر
جلسه‌ رسيدگي به اتهامات محمد عطريانفر صبح دیروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار گردید و در اين جلسه وكيل عطریانفر به دفاع از اتهامات مندرج در كيفرخواست پرداخت.

قرار بازداشت موقت
خانواده وحیده مولوی روز گذشته اعلام کردند برای وی قرار بازداشت موقت صادر شده است. خواهر وی در گفت و گو با سایت میدان زنان گفته است که وحیده با خانواده خود در تماس تلفنی است و حال کلی وی خوب است.
همچنین براساس اظهارات سمیه رشیدی، یکی از هم سلولی های وحیده که دو شب پیش آزاد شده است، وحیده مولوی به همراه شش نفر دیگر در بند قرنطینه زندان اوین به سر می برد. این فعال حقوق زنان روز 13 آبان دستگیر شده بود.

زوج شریفی و زارع کهن در اوین
براساس گزارش خبرگزاری ایلنا حجت الله شریفی و نفیسه زارع کهن که روز 13 آبان دستگیر شده بودند هم اکنون در زندان اوین هستند. این زوج تاکنون موفق به ملاقات با اعضای خانواده خود نشده اند. حجت الله شریفی از اعضای ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی(88) و نفیسه زارع کهن روزنامه نگار روزنامه دنیای اقتصاد هستند.

اطلاعیه برای دو دانشجوی تبریزی
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز با صدور بیانیه ای نسبت به بازداشت بهنام نیکزاد و حسن(عطا) علیزاده دو دانشجوی این دانشگاه که در روز 13آبان در ایستگاه اتوبوس های ویژه دانشگاه توسط افراد لباس شخصی بازداشت شدند، اعتراض کردند.
این دانشجویان در اطلاعیه خود نگاشته اند: "هرگز باورمان نمیشد روزی فرا رسد که برای بیان اندیشه و درخواست حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بهای سنگین دستگیری و زندان را بپردازیم و تحت فشار بازجویی های گوناگون قرار گیریم. اما انگار عده ای از آزاد اندیشیدن ما از آزادی گفتن ما و از خوب فهمیدن ما در هراسند. آنچنان که به هیچ قیمتی حاضر نیستند مردم فهیم و با شعور ایران اسلامی گوش به سخنان ما فرا دهند و خود تشخیص دهند میان آنچه حق است و باطل و تمییز دهند سره را از نا سره؛و اجازه انتخاب احسن را به مردم نمیدهند. (و فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه )اقدام اخیر نیروهای انتظامی و امنیتی در دستگیری و بازداشت جمع کثیری از جوانان و بخصوص دانشجویان شهرمان در 13 آبان ماه که چند تن از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی نیز در میانشان بوده اند برگ سیاه دیگری است بر کتاب تاریک ظلم و جوری که بر آزاد اندیشان و حق طلبان این دیار رقم می خورد."

داوود سلیمانی و آنفولانزا
به نوشته پایگاه اطلاع رسانی جبهه مشارکت داوود سلیمانی، نماینده مردم تهران در مجلس ششم در زندان اوین به آنفلوانزا مبتلا شده و وضع جسمانی وی رو به وخامت گذاشته است. سلیمانی در تماس تلفنی با خانواده اش اطلاع داده است که درد فراوانی در دنده و کلیه هایش دارد و با وجود این بیماری ها نه تنها وی را به بهداری منتقل نکرده بلکه حتی از ملاقات پزشک زندان با او نیز ممانعت به عمل آورده اند. گفتنی است داوود سلیمانی جانباز جنگ تحمیلی بوده و بیش از 4 ماه است که در بازداشت به سر می برد. او هفته گذشته بعد از تحمل 4 ماه حبس در سلول انفرادی به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.

ممانعت از ملاقات
وبلاگ برای آزادی حسین نورانی نژاد گزارش داد که ماموران زندان اوین از ملاقات پرستو سرمدی با همسرش حسین نورانی نژاد ممانعت کردند. ماموران زندان دلیل این امر را نامه ها و فعالیت اخیر همسر این عضو جبهه مشارکت اعلام کرده اند. پرستو سرمدی اخیرا در نامه ای سرگشاده به علماء و مراجع شهر قم از آنان برای آزادی همسرش دادخواهی کرده بود.

دو دستگیر شده در انفرادی
با آنکه اکثر دستگیر شدگان در مراسم دعای کمیل به بند عمومی منتقل شده اند اما سعید نورمحمدی و اسماعیل صحابه همچنان در انفرادی هستند. به گزارش سایت نوروز، پدر اسماعیل صحابه که مجوز ملاقات با فرزندش را دریافت کرده بود، پس از مراجعه به زندان اوین با ممانعت بازجو برای ملاقات مواجه شد. شنیده ها حاکیست که بازجوی سعید نورمحمدی و اسماعیل صحابه مشترک است و هر دو را ممنوع الملاقات و "ممنوع التماس" کرده است.

بی‌خبری از حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی، مسئول کمیته حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران که غروب 12 مهرماه در منزلش بازداشت شده بود، تاکنون هیچ تماسی با منزل برقرار نکرده و خانواده وی از محل نگهداری او بی اطلاع هستند. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، حسن اسدی زیدآبادی  یک روز پیش از برگزاری تظاهرات 13 آبان بازداشت شد. در این روز محمد صادقی و سید کوهزاد اسماعیلی دو عضو دیگر سازمان ادوار تحکیم نیز در منازلشان بازداشت شدند. محمد صادقی یک روز پس از بازداشت در تماسی با منزل از نگهداریش در سلول انفرادی بند 209 خبر داد. عدم تماس تلفنی حسن اسدی پس از گذشت 5 روز از بازداشتش در حالی صورت میگیرد که پیش از این دادستان تهران اعلام کرده بود "کلیه بازداشت شدگان میبایست بلافاصله پس از بازداشت از حق تماس تلفنی برخوردار باشند و خانواده خود را در جریان محل نگهداری خود قرار دهند. "

میرحسین موسوی: قانون اساسی وحی منزل نیست

21 سال پس از نگارش نامه آیت الله خمینی خطاب به دو گروه روحانی فعال در عرصه سیاسی آن روز کشور، میرحسین موسوی در مصاحبه با سایت جماران، با اشاره به اینکه امروز "جنگ سیاسی و قدرت طلبی" در میان است، اظهار داشت:"یک عده ای نفعشان بر این است که در این کشور اختلاف باشد و دایره نظام و متن نظام روز به روز تنگ تر و لاغرتر بشود." او همچنین ضمن  تاکید بر اینکه "قانون اساسی وحی منزل نیست که نشود آن را اصلاح کرد" گفت: "اگر بیگانه ها اینقدر بزرگ هستند که می توانند اینهمه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم."
داستان نگاشتن نامه بنیانگذار جمهوری اسلامی به جدایی بخشی از روحانیون از جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز باز میگردد؛ اکثر جداشدگان از جامعه روحانیت، شاگردان و افراد مورد وثوق رهبر سابق ایران بودند. آیت الله خمینی در این نامه که به "منشور برادری" معروف گردید خطاب به این دو گروه روحانی، توصیه هایی در زمینه وحدت کرده بود.به همین دلیل سایت جماران پس از 21 سال در قالب گفت و گوهایی این مسئله را مورد بازخوانی قرار داده است. این سایت پیش از موسوی، با سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین و محمود هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه هم مصاحبه هایی انجام داده است.
موسوی در این مصاحبه ابتدا در پاسخ به این پرسش ها که "اصولی که باید بر آنها وحدت کرد چیست؟ چگونه باید وحدت را تعریف کرد؟ به نظر می‌رسد در مفاهیم اساسی مانند منافع ملی یک تعریف واحد مورد قبول و اجماع نیست و چرا؟" پاسخ می دهد: "به این دلیل که توجهی به قانون اساسی نداریم.در متن قانون اساسی همه مسائل بصورت متوازن در مطرح شده است و نمی شود ما بخشی را برجسته نگاه کنیم و بخش دیگر را کم رنگ ببینیم. الان جناح ها و مسئولان مختلف به مذاقشان خوش می آید که تکه ای را برجسته کنند و تکه دیگر را ضعیف نمایند؛ این درست نیست. اینها بخش های به هم پیوسته است. مخصوصا بخش مربوط به آزادی ها (آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده … )، شوراها، اصل عدم تجسس، مساله زبانهای قومیت ها و آموزش آنها و …، اینها هیچ خطری را برای کشور ایجاد نمی کنند بلکه وحدت بخش هستند. بنده نوعی نمی توانم با سلیقه خود بگویم که اجرا یا عدم اجرای این اصل، صلاح نیست."
موسوی در ادامه این مصاحبه در خصوص قانون اساسی می گوید: "من مشکل را بیش از آنچه که فربه بودن یک اصل و سنگینی بر اصل های دیگر ببینم در برخی از سنت های اجتماعی ـ فرهنگی می بینم که با رویه های نادرست انباشت شده در طول تاریخ و ایجاد رویه های غلط جدید، به نوعی به کرختی رسیده است. کرختی تنها به حکومت مربوط نیست. به کسانی که شهروند عادی هستند هم مربوط می شود. البته من نقش تربیتی حاکمیت در فرهنگ پذیری جامعه و آشنایی آنها با حقوق خود را خیلی موثر می دانم."
وی در ادامه با بیان اینکه "شیوه تفسیر حاکمیت در رابطه با قانون اساسی از یک سو اهمیت فوق العاده ای دارد و در سوی دیگر، سمت گیری مردم و روشنفکرها هم اهمیت زیادی دارد"، می گوید: "امام حق را گرفتنی می دانند. آزادی را گرفتنی می دانند. آزادی را جزو حقوقی می دانند که باید مردم باید دنبال بکنند و به از دست دادن ارزشهای بنیادی تن در ندهند. این برای ما یک اصل است. اگر در یک نظام، مردم برایشان عادی باشد که حقوقشان پایمال بشود و آنها چیزی نگویند؛ آن نظام بسوی دیکتاتوری و خشونت سیر می کند. اینجاست که نقش مطبوعات، رسانه ها، روشنفکران، مردم، ادبیات سیاسی و فرهنگی اهمیت پیدا می کند."
موسوی می افزاید: "هستند کسانی که نان خود را از این راه – تهمت زدن به دیگران - می خورند. واقعا من نمی دانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پرونده هایشان با نگاه امام گشوده شود پرونده های بسیار آلوده ای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را می گویند که به منافقین ارتباط دارند و … اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پرونده هایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. در حالی که به سود همه هست که حقوق مردم را بشناسند و خوش بینی ایجاد کنند. اینکه یک عده ای این وسط بیافتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و … این کار بزرگ کردن بیگانه است اگر بیگانه ها اینقدر بزرگ هستند که می توانند اینهمه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم."
نخست وزیر دوران جنگ در خصوص بحث وحدت که این روزها در رسانه ها مطرح است می گوید: "جنگ سیاسی و قدرت طلبی است. در این میان آنچه مطرح نیست، معنای وحدت است. یک عده ای نفعشان بر این است که در این کشور اختلاف باشد و دایره نظام و متن نظام روز به روز تنگ تر و لاغرتر بشود. امام سعی می کرد که متن واقعی انقلاب و جامعه غنی باشد. بزرگترین حجم را داشته باشد و حاشیه، کوچکترین حجم ممکن را داشته باشد. موقعی که در وصیت نامه سفارش می کنند که کسانی که از انقلاب بریدند، بازگردند؛ نشان می دهد که حتی آن حاشیه کوچک را هم بر نمی‌تابند. می خواهند همه در دریای وحدت قرار بگیرند."
مهندس موسوی در ادامه با بیان اینکه "امروزه حاشیه نظام از متن فراتر رفته است" می گوید :"آنچه امروزه اتفاق افتاده این است که حاشیه از متن فراتر رفته است و متن خیلی لاغر شده است. من فقط نمادین می گویم که در این حاشیه تعداد وسیعی از مدیران و روحانیون، بخشی از مراجع، چند رییس دولت و حتی رییس مجلس داریم. به اینکه نمی شود حاشیه گفت. این نقل مکان است. در چنین حالتی آن کسانی که در متن اصلی باقی می مانند به دلیل عدم برخورداری از این حاشیه بزرگ، مجبورند در یک حالت پادگانی و فیزیکی به افراد معدودی تکیه بکنند و این همان چیزی است که به نفع کشور ما نیست. مصلحت کشور این است فضایی که به عنوان غیر خودی برای خود تعریف می کنند، در کوچکترین سطح و اندکترین وجه ممکن باشد. اگر غیر از این باشد، باید در رفتار خود شک کنیم. نمی شود که در کشور هزاران هزار مدیر برجسته ای که خدمت کرده اند همه را کنار بگذاریم و به حاشیه ملحق بکنیم."
وی در ادامه به تهمت هایی که این روزها به اشخاصی مانند موسوی خوئینی ها زده می شود اشاره می کند و می گوید: "الان یک عده ای کشف کرده اند که موسوی خوئینی ها توده ای است یعنی همین شخصی که شاگرد امام است. می گویند گروه فرقان پیش ایشان درس خوانده اند. اگر اینجوری باشد فکر می کنم ما در نظام یک نفر را نمی توانیم پیدا کنیم که با این و آن ارتباط نداشته باشد. وقتی ما مسائل را به این اندازه تقلیل می دهیم این نشان بیماری است که در جامعه ما گسترش پیدا کرده است. همه باید نگران باشیم."
مهندس موسوی می افزاید: "آنچه من مطرح می کنم از نظر سیاسی به عنوان یک فرد کوچک که مختصر آشنایی با وضع کشور دارم این است، به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی بنام قانون اساسی اجماع کنیم. ممکن است بنده و شما عقاید متفرع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع بکنیم و مشکلات را حل کنیم و از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام بدهیم. من این را بهترین مساله برای اجماع می دانم. خود قانون اساسی هم وحی نیست و اگر لازم باشد میتواند اصول آن مورد تجدید نظر قرار گیرد همانطور که در سال ۶۸ اینچنین شد."
این نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ادامه در توصیف اوضاع امروز به این نکته اشاره می کند که: "ما دچار کرختی جذام‌وار شده ایم." او سپس توضیح می دهد: "یک یخش هایی از بدنه‌ی انقلاب جدا می شود و متوجه نمی شویم. این وضعیتی است که ما الان متاسفانه داریم و نگرانی امام در منشور برادری توجه به این قضیه است که حساسیت ها را در اوج خودش در میان نیروهای مسوول حفظ کنند. در اوایل سال ۵۸ چند نفر از هند آمدند و خواهان حضور گروهی در آن جا جهت معرفی انقلاب اسلامی شدند. بنده از طرف شهید بهشتی مامور شدم که پس انتخاب چند نفر به هند رفتیم. یک روز که روی پله های مسجد جامع دهلی نشسته بودیم دیدم کنار من یک جذامی نشسته است که قسمتی از انگشتان و پاهایش افتاده است. از یک دوست هندی پرسیدم که چرا اینجوری شده؟ گفت، بدن این فرد کرخت است. وقتی تکه تکه می افتد شخص متوجه نمی شود! ما دچار کرختی اساسی جذام‌وار شده ایم. وقتی می بینیم افرادی که برای نظام دل می سوزانند و چیزی از نظام نمی خواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار می دهیم و حتی مثلا به آقای کروبی حمله فیزیکی می کنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کرده ایم."
نخست وزیر دوران جنگ تاکید می کند: "حساسیت شدیدی در فرامین حضرت امام نسبت به مسائل مالی بود. یک زمانی در کشور این بحث آغاز شد که نیروهای مسلح نیاز مالی دارند و باید وارد فعالیت های تجاری شوند. من مخالف بودم و اعتقاد داشتم که این مساله کشور را با مسائل مختلفی روبرو می کند. می گفتند نیروی نظامی می خواهد کار عمرانی بکند. من گفتم نیروی نظامی که در پی آن باشد که که قیمت دلار چند است دیگر به وظایف خود عمل نمی کند و فساد هم ایجاد می کند. استدلال آنها این بود که در قانون اساسی اصولی داریم که در زمان صلح، ارتش و سپاه می توانند در سازندگی کشور کار کنند. من گفتم، بله در حد خود می توانند این کار را بکنند بدون اینکه از انجام وظایف خود جدا شوند و نیازی نیست که در مسائل مالی وارد شوند. نیازهای مالی آن‌ها باید در دولت و وزارت دفاع حل و فصل بشود. بنده اعتقاد قطعی دارم که واگذاری پیمانهای چند میلیارد دلاری به سپاه نه به نفع اقتصاد کشور است و نه به نفع سپاه و نه نفع کلیت نظام. این رویکرد به تنهایی میتواند کشور را در معرض خطر قرار دهد."

چه کسی جنبش سبز ایران را هدایت می کند؟

رادیو فردا، حسین قویمی :  «چه کسی جنبش سبز ایران را هدایت می کند؟» این عنوان مقاله ای است که در سایت اینترنتی نشریه «فارین پالیسی» انتشار یافته است.
نویسنده این مقاله تحقیقی، مهدی خلجی، عضو ارشد موسسه مطالعات خاور نزدیک واشینگتن است.
او در گفت و گوی ویژه ای با رادیو فردا نخست به این پرسش پاسخ می دهد که به نظر خودش چه فرد یا افرادی جنبش موسوم به جنبش سبز را در ایران هدایت می کنند؟
مهدی خلجی: سخن اصلی این مقاله این است که حساب جنبش اخیر ایران و کسانی که در آن شراکت دارند را باید از حساب رهبران سه گانه آن، آقایان خاتمی، کروبی و موسوی جدا کرد. به دلیل اینکه در ماه های اخیر صحبت هایی به ویژه از سوی آقایان خاتمی و موسوی مطرح شده که باعث شده است بسیاری از کسانی که در درون این جنبش هستند خودشان را به اصطلاح جدای از این جنبش بدانند. وقتی آقای موسوی می گوید: « جمهوری اسلامی- نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» و یا وقتی می گوید که « باید به آرمان های امام خمینی برگردیم» طبیعی است بسیاری از کسانی که در این جنبش شرکت دارند و اساسا با آرمان های آیت الله خمینی مشکل دارند، با قانون اساسی جمهوری اسلامی و حکومتی که بر اساس ایدئولوژی اسلام بنا نهاده شده مشکل دارند [خود را از جنبش جدا می دانند].
اگر به شعارهایی که در تظاهرات و توسط مردم داده می شد دقت کنید می بینید که این شعارها، قلب تپنده جمهوری اسلامی، یعنی ولایت فقیه را مورد آماج خود قرار داده است. در نتیجه من ناگزیر بودم در این مقاله مخصوصا برای خوانندگان غربی و تصمیم گیرندگان سیاسی بگویم که اگر شما از سخنان رهبران این جنبش مایوس شدید گمان نکنید که خود این جنبش و مردمانی که در آن شرکت می کنند مثل رهبرانشان می اندیشند. طبیعتا باید این تمایز را قائل شد. چون این تمایز واقعی است و باعث می شود آن خوش گمانی که نسبت به این جنبش به وجود آمده بود در دنیای خارج از بین نرود.

در مورد میرحسین موسوی برخی از تحلیل گران می گویند او به صورت اتفاقی به این عرصه کشیده شده و ناچار به پیروی از معترضین شده است. آیا شما هم چنین نظری دارید؟
بله. من در همان مقاله هم گفته ام که آقای موسوی – به ویژه – رهبر اتفاقی این جنبش است. ایشان هیچ پیش بینی یا برنامه ریزی برای رهبری و راه اندازی این جنبش عمومی نکرده بود. در بیانیه شماره ۱۴ خودش هم به درستی تاکید می کند که رهبران این جنبش به واقع خود مردم‌اند. واقعیت این است که خواسته های سیاسی کسانی که می آیند در خیابان ها و ایثار و از خودگذشتگی می کنند، زندگی و جانشان را به مخاطره می اندازند، بسیار بالاتر از آن چیزی است که ما تا کنون از برخی از رهبران این جنبش شنیده ایم. همان طور که خود آقای موسوی هم گفت این در حقیقت مردم هستند که آقایان موسوی و خاتمی و کروبی را به دنبال خودشان می کشانند.

من در این مقاله مثالی زده ام. گفته ام به همین تظاهرات ۱۳ آبان که به تازگی انجام شد اگر دقت کنید می بینید که از مدت ها قبل مردم خودشان از طریق اینترنت و فیس بوک و تویتر، همدیگر را خبر می کردند. مردم تصمیم گرفته بودند برای روز ۱۳ آبان به خیابان بیایند. حتی آیت الله خامنه ای دو هفته پیش از آن هشدار داده بود که شعارهایی مثل مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از لیست شعارها حذف شود. آقای جنتی هم باز از دو سه هفته پیش از آن هشدار داده بود. وقتی که کاملا مشخص شد که این تظاهرات انجام خواهد شد، چند روز قبل از تظاهرات آقای موسوی بیانیه ای صادر کرد و از مردم خواست در این تظاهرات شرکت کنند. بنابر این، این آقای موسوی نیست که این تظاهرات و جنبش را پیش می برد، بلکه این مردم هستند که دارند آن را پیش می برند. منتها این جنبش یک بحران رهبری دارد. که بحرانی بسیار جدی است و جنبش ناچار است در فقدان رهبری که نماینده طیف های مخلتف آنهاست، آقایان موسوی و کروبی و خاتمی را برای رهبری جنبش به رسمیت بشناسد.


  • آیا فکر می کنید که در شرایط کنونی جوانان و معترضین به انتخابات در صورت درخواست رهبران کنونی جنبش، دست از اعتراض بردارند؟
ببینید. همان طور که گفتم این جنبش در آغاز در اعتراض به نتایج انتخابات شکل گرفت. اما اکنون در مرحله ای است که خواسته هایش بسیار فراتر از مسئله تجدید برگزاری انتخابات است. یعنی اینکه با حوادثی که بعد از انتخابات شکل گرفت، یک رویارویی میان سپاه پاسداران و رهبری فرماندهی آیت الله خامنه ای از یک سو و مردم از سوی دیگر ایجاد شد. در حقیقت شکاف میان حکومت و مردم در بدترین وضعش در ۳۰ سال گذشته است. شما می دانید که در طول ۳۰ سال گذشته، پرچم آمریکا را روی زمین می انداختند و روی آن رژه می رفتند. برای نخستین بار است که اکنون عکس آیت الله خامنه ای را روی زمین می اندازند و روی آن راه می روند. خواسته ایی که الان مردم دارند خواسته ای بنیادی تر و برخاسته از خشم و نارضایتی عمیق تری است. که حتی با توافق و مصالحه رهبران این جنبش با رهبران جمهوری اسلامی به پایان نخواهد رسید.

من معتقدم که حتی اگر رهبران این جنبش مصالحه کنند، که من فکر نمی کنم مصالحه صورت بپذیرد، این جنبش به دلیل اینکه ریشه های بسیار عمیقی دارد و حاصل بی عدالتی ها و نارضایتی های انباشته شده ۳۰ ساله مردم است، متوقف نخواهد شد.


  • به عقیده شما این شکافی که به نظر می رسد میان مقامات نظام وجود دارد عمیق است ؟ و احتمال برطرف شدن آن وجود دارد یا خیر؟
من فکر می کنم در این میان دو مسئله وجود دارد. این اختلافاتی که میان مقامات سابق جمهوری اسلامی، یعنی آقایان کروبی و موسوی و خاتمی و مقامات کنونی هست، بسیار عمیق است. اتفاقی که در انتخابات گذشته افتاد یک اتفاقی بود که از چند ماه قبل توسط حکومت، برای تسویه حساب از سوی آقای خامنه ای با نسل اول انقلاب تدارک و برنامه ریزی شده بود. آیت الله خامنه ای تصمیم گرفت خیالش را برای همیشه بابت آنها راحت کند. او از این پس قادر نیست با سیاستمداران نسل اول مثل آقای خاتمی، هاشمی و موسوی کار کند. این مسئله ای فراتر از جریان انتخابات است. در واقع انتخابات فقط نمود و تبلوری از شکاف میان نسل اول جمهوری اسلامی و نسل دست پرورده آیت الله خامنه ای بود.

از سویی این تضادها در درون حاکمیت هم وجود دارد. اگر به اردوگاه محافظه کاران نگاه کنید می بیند که آقای احمدی نژاد در مجلس مشکلات بسیاری دارد. برای پیشبرد برنامه های اقتصادی اش حتی برای رای گرفتن برای وزاری پیشنهادی اش در کابینه درگیر مجلس است و همان طور که آقای باهنر گفتند اگر دستور آیت الله خامنه ای نبود هفت یا هشت نفر از کسانی که به عنوان وزیر از سوی آقای احمدی نژاد به مجلس معرفی شده بودند رای نمی آوردند.

آقای احمدی نژاد و حتی آقای خامنه ای هم موقعیت استواری در میان محافظه کاران ندارد. همان طور که می دانید طرح آشتی ملی از سوی جریان موتلفه اسلامی هم از سوی آیت الله خامنه ای رد شده است. یعنی حتی موتلفه که جناح سابقه دار و محافظه کار در جمهوری اسلامی است، جایگاه پیشین خود را از دست داده است. از آن سو آیت الله خامنه ای هم بسیاری از حامیان سنتی خود را از دست داده است. در نتیجه در خود حکومت هم تزلزل وجود دارد. خود حکومت هم از قدرت کمتری برخوردار است.اما این به معنای این نیست که در آینده فشارها به روی این جنبش کمتر شود. یا اینکه حکومت مانعی برای اعمال خشونت علیه کسانی که در این جنبش فعال هستند فرا روی خود ببیند.


  • شما در مقاله تان همچنان اشاره کردید که اگر میرحسین موسوی در انتخابات ۲۲ خرداد ماه به ریاست جمهوری انتخاب می شد، احتمالا با نظام به چالش برنمی خواست. ممکن است توضیح دهید که بر چه اساسی چنین نظری را بیان کرده اید؟
ببینید. کسی که می پذیرد در جمهوری اسلامی با وجود نهاد ولایت فقیه و شورای نگهبان و مجلس خبرگان و سپاه پاسداران – و مجموعه نهادهایی که زیر نظر ولایت فقیه هستند- و در چنین سیستمی رئیس جمهور شود، طبیعتا می پذیرد که قدرت بسیار محدودتری هم داشته باشد. چون رئیس جمهور در ساختار کنونی جمهوری اسلامی، قدرت بسیاری ندارد. مخصوصا در زمینه سیاست خارجی. در واقع این رهبر است که سیاست خارجی را تعیین و اعمال می کند. بنابر این کسی که در چنین ساختاری رئیس جمهور می شود در بسیاری زمینه ها مثل مسائل نظامی و روابط خارجی دارای رای نیرومندی نیست. در نتیجه اگر آقای موسوی پذیرفته است که کاندید ریاست جمهوری شود اگر رئیس جمهور هم می شد طبعا چالش زیادی برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد نمی کرد.

درست به همین دلیل بود که آیت الله خامنه ای از طریق شورای نگهبان، نامزدی ایشان را تایید کرد و پذیرفت که ایشان هم در انتخابات شرکت کند. البته من فکر می کنم که آقای موسوی بعد از انتخابات خیلی متفاوت تر از آقای موسوی قبل از انتخابات است. اما با این حال تصور می کنم که آقای موسوی خواستار براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نیست. من تصور می کنم که آقای موسوی به آنچه می گوید صادق است که به آرمان های آیت الله خمینی و به ایدئولوژی اسلامی و قانون اساسی وفادار است.

اما مسئله اینجاست که نسل سوم جمهوری اسلامی که نیروهای اصلی این جنبش هستند و ما تصاویرشان را از تلویزیون ها و در کلیپ ها می بینیم و عکس هایشان را مشاهده می کنیم، سخنان و شعارهایشان را می شنویم، کسانی نیستند که بخواهند به دوره آیت الله خمینی برگردند. دوره ای که یک رهبر آن بالا می نشست و دستور می داد و همه ملت هم بایستی از او اطاعت می کردند. دوره ای که زندان های مخوفی داشت و صد نفر صد نفر به جوخه اعدام سپرده می شدند. دوره ای که بدترین نوع رابطه را با دنیای خارج داشتیم. من تصور نمی کنم که این نسل جدید با انگیزه های آقای موسوی در خیابان ها باشند اگر چه آقای موسوی الان نماد این جنبش است.

اعتراض سفارت ايران در لندن به بورسيه "ندا"

ایرنا : سفارت جمهوري اسلامي ايران در لندن به اقدام اخير دانشکده ملکه(کويينز کالج) دانشگاه آکسفورد در تاسيس "بورس تحصيلي ندا آقاسلطان" واکنش نشان داد.
به گزارش ايرنا، سفارت ایران در لندن روز دوشنبه طي نامه اي به رييس دانشگاه آکسفورد از اقدام اخير اين دانشگاه در تاسيس بورس تحصيلي فلسفه براي جذب دانشجويان ايراني تحت نام يک خانم مقتول ابراز شگفتي کرد و اين اقدام را توام با انگيزه هاي کاملا سياسي خواند.
"به نظر مي رسد دانشگاه آکسفورد خود را درگير پرونده اي جنايي نموده که ابعاد آن هنوز از طرف نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران در دست تحقيق و بررسي است."
سفارت جمهوري اسلامي ايران ضمن تشريح ماوقع قتل ندا آقاسلطان که در خياباني جداي از صحنه تظاهرات صورت گرفت و همچنين حواشي آن از جمله ارتباط يکي از وابستگان دانشگاه آکسفورد به نام آرش حجازي با اين موضوع، پرونده قتل اين خانم ايراني را سناريويي پيچيده و طراحي شده خواند که از طرف طيف نيروهاي سياسي جامعه ايران محکوم شده و رييس جمهوري کشورمان نيز شخصا از قوه قضاييه خواستار رسيدگي ويژه به آن شده است.
سفارت ایران ورود دانشگاه آکسفورد به موضوعات داخلي ايران در کنار زنجيره اي از حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري ايران را که رسانه هاي انگليس نقش ويژه اي در آن ايفا کردند، موجب خدشه دار شدن شان علمي اين دانشگاه، دور افتادن از اهداف آکادميک و به خدمت مطامع سياسي درآمدن خواند که نه تنها با جايگاه و اهداف اين دانشگاه سنخيت ندارد، بلکه هيچ کمکي نيز به بهبود روابط فيمابين دو کشور نخواهد کرد.
سفارت جمهوري اسلامي ايران در لندن از رياست دانشگاه آکسفورد خواسته است ضمن تبيين نقطه نظرات طرف ايراني براي همه اعضاي هيات مديره دانشگاه، سريعا اقداماتي را در جهت تصحيح اين تصميم و بازگشت به مسير شناخته شده فعاليت هاي علمي و آکادميک خود انجام دهد.

تجمع اعتراضی تعدادی از خانواده های زندانیان عقیدتی و سیاسی کرد در مقابل دادکستری سنندج

کردانه:   امروز سه شنبه تعدادی از  خانواده های زندانیان عقیدتی و سیاسی کرد در مقابل دادکستری  سنندج  تجمع نمودند و با مراجعه به مسئولین قضائی خواستار  توقف اجرای حكم اعدام احسان فتاحيان که در  بهار سال گذشته در كامياران دستگير و از آن زمان در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج  است شدند.  این تجمع تا بعد از ظهر امروز ادامه داشت.  در ضمن سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان با تماس با نمایندگان مردم کرد در مجلس از آنها خواست که تا دیر نشده است در رابطه با توقف اعدام فتاحیان اقدام نمایند.بعضی از نمایندگان مردم کرد با نامه نگاری و تماس با مسئولین قوه قضائیه و دادکستری استان کردستان در این رابطه اقداماتی انجام دادهند و همه امیدوار هستند که حکم اعدام متوقف شود.تا این لحظه هنوز از محتوی نامه ای که دفتر لاریجانی به خانواده فتاحیان داده است و صبح امروز تحویل دادکستری داده شده هیچ خبری منتشر نشده است.

بازداشت مرتضی اسدی از فعالان دانشجويی دانشگاه علامه

يک دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبايی در مقابل منزل خود بازداشت شد.
مرتضی اسدی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبايی و از فعالان سابق انجمن اسلامی اين دانشگاه به دليل آنچه نزديکی به ۱۶ آذر روز دانشجو عنوان شده است،بازداشت شده و هم اکنون در بازداشت به سر می برد.
اين گونه تحرکات در آستانه ۱۶ آدر نشان از هدف برخی برای سرکوب فعالان دانشجويی در آستانه روز دانشجو دارد. 

عليرغم دستور اوليه توديع وثيفه، آزادی احمد زيدآبادی بار ديگر به تعويق افتاد، بامدادخبر

بامدادخبر: عليرغم درخواست اوليه برای توديع وثيقه‌ی دويست ميليون تومانی از سوی دادگاه، قاضی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب از دريافت وقيقه برای آزادی احمد زيدآبادی خوددداری کرد.
مهديه محمدی، همسر اين فعال سياسی با اعلام اين خبر به بامدادخبر گفت: "پس از برگزاری دادگاه آقای زيدآبادی در روز يکشنبه، مسوول دفتر شعبه‌ی ۲۶ از موافقت قاضی پرونده با توديع وثيقه‌‌ی دويست ميليون تومانی در قبال آزادی آقای زيدآبادی خبر داد که متاسفانه روز گذشته قاضی دادگاه برخلاف تصميم قبلی خود، از پذيرش نامه‌ی کارشناسی خودداری کرد و پس از آنکه ديروز به ما گفته شد که تا ظهر دست نگهداريم، در تماس تلفنی امروز سه‌شنبه با دفتر دادگاه، به من اعلام شد که آزادی ايشان فعلا منتفی شده و خودشان با ما تماس خواهند گرفت."
اين درحالی است که آقای زيدآبادی در جلسه‌ی روز يکشنبه، دو اتهام اصلی وارده بر خود مبنی بر تبليغ عليه نظام و تبانی در جهت اغتشاشات از طريق دعوت از عبدالله نوری برای کانديداتوری در انتخابات گذشته را قويا رد کرد و با تقديم لايحه‌ی دفاعيه از سوی وکلای پرونده، دکتر محمد شريف و خانوم افروز مغزی، ادامه‌ی نگهداری او در بازداشت عليرغم صدور وثيقه غيرقانونی به نظر می‌رسد.
بنا به گفته‌ی خانوم محمدی، دکتر زيدآبادی، از زمان دستگيری تاکنون نزديک به پنج ماه است که بدون صدور قرار بازداشت موقت و با قرار وثيقه در بازداشت به سر می‌برد که اين در نوع خود بی‌قانونی آشکار از قوانين قضايی در جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.
پيشتر نيز، در نخستين روزهای آغاز به کار دادستان جديد تهران، باوجود دستور وی برای قبول وثيقه برای آزادی احمد زيدآبادی، بازپرس پرونده از پذيرش آن خودداری کرده بود که اين مساله نيز مورد اعتراض وکيل و همسر اين زندانی سياسی واقع شده بود.
گفتنی است احمد زيدآبادی دبيرکل سازمان دانش‌آموختگان ايران، از حدود پانزده روز قبل در بند ۳۵۰ کارگری نگهداری می‌شود که برخلاف چهارماه و نيم قبل از آن، امکان تماس تلفنی از زندان برای او فراهم می‌باشد.
همچنين بر اساس شنيده‌ها قرار است ساير فعالين سياسی بازداشت‌شده پس از انتخابات نيز به تدريج به اين بند انتقال داده شوند.

يک معامله سودآور ديگر برای سپاه: قرارگاه خاتم الانبياء برنده مناقصه ۲.۵ ميليارد دلاری چابهار شد، نوروز

به گزارش نوروز، اين خبر در شرايطی اعلام می شود که پيش از اين خبر خريد بلوک ۵۰ درصدی شرکت مخابرات توسط سپاه – خريدی که بلافاصله به عنوان بزرگترين خريد تاريخ بورس کشور مطرح شد- انتقادات گسترده ای را درواکنش به حضور گسترده اين نهاد نظامی در عرصه فعاليت های اقتصادی در پی داشت به گونه ای که برخی خبرها حتی از احتمال ابطال اين معامله به دليل اخراج غير قانونی رقيب اين نهاد نظامی در معامله فوق، حکايت داشت، هرچند که رييس سازمان خصوصی سازی در گفتگويی کوتاه با راديو، اعلام کرد که اين معامله از نظر سازمان خصوصی سازی "انجام شده" است.
گسترش حضور سپاه در حوزه فعاليت های سودآور اقتصادی بويژه در سالهای اخير، نه تنها با نظر صريح بنيانگذار جمهوری اسلامی منافات دارد، که حتی ميان فعالان سياسی و اقتصادی نزديک به ساختار قدرت نيز کمتر کسی را می توان يافت که علنا از اين موضوع دفاع کند.
گفتنی است ميرحسين موسوی نيز در مصاحبه اخير خود در اين خصوص تاکيد کرده است: سه چهار سال اخير توسعه موسسات پولی عجيب و غريب هم در ميان نيروهای نظامی و انتظامی مشکل ايجاد کرده و هم در ميان مردم. فکر نکنيم سپاهی عزيزی که در مرزهای کشور شهيد می شود، نفعی از اين برده است، خير! اين فعاليت اقتصادی برای خود شبکه ای ايجاد کرده که يک شبکه اقتصادی صرف نيست، مقاصد سياسی هم دارد و اين به نفع کشور نيست.