وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

استادان دانشگاه شهید بهشتی به جمع دانشجویان معترض پیوستند



دانشگاه شهید بهشتی یکروز پس از 16آذر نیز صحنه درگیری دانشجویان با بسیجیانی بود که از خارج دانشگاه با همکاری حراست به داخل آمده و فضای دانشگاه را ملتهب کردند.
از صبح امروز چندین اتوبوس از بسیجیان و نیروهای لباس شخصی از بیرون دانشگاه برای برگزاری تجمع به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شدند.
به گزارش نوروز، این نیروها با حرکت به سمت دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و سردادن شعار علیه دانشجویان و جنبش سبز سعی در تحریک آنها داشتند.
دانشجویان که با تعطیل کردن کلاس های درس قصد تجمع در محوطه دانشکده حقوق را داشتند، با ممانعت نیروهای حراست مواجه شدند.
حراست دانشگاه به دانشجویان اجازه خروج از ساختمان دانشکده حقوق را نداد. با اینحال دانشجویان در مقابل بسیجیان تجمع کرده و دو طرف شعارهایی علیه هم سر دادند.
دانشجویان سپس در مقابل دانشکده حقوق دست به تظاهرات زده و با سردادن شعار دانشجوی باغیرت حمایت، حمایت، سایر دانشجویان را به جمع خود دعوت کردند.
آنها تجمع اعتراضی خود را در مقابل دانشکده ادبیات پایان دادند.
روز گذشته نیز دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با برگزاری تجمع بزرگ و خودجوش در این دانشگاه روز دانشجو را گرامی داشتند.
در این تجمع دانشجویان شعارهای شدیدی علیه مسئولان نظام سر دادند و در مقابل تپه های اوین، فریاد "الله اکبر" سر دادند.

نیروهای انصار حزب الله و بسیجیانی که با اتوبوس به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شدند به همراه بسیجیان این دانشگاه دانشگاه، در مقابل سلف غذاخوری پسران تجمع کرده و شعارهایی نظير "موسوی کم آورده"، "مرگ بر ضد ولایت فقیه" سر دادند.

در مقابل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با تجمع در مقابل سلف غذاخوری دختران و شعارهایی نظیر "توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد" و "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند.
تجمع اعتراضی دیروز و امروز در دانشگاه شهید بهشتی بعد از سال ها سکوت دانشجویان این دانشگاه رخ داده است. دانشجویان این دانشگاه از روز گذشته همگام با سایر دانشگاه های سراسر کشور اعتراض خود را نسبت به دیکتاتوری و کودتا اعلام کردند.
استادان دانشگاه شهید بهشتی نیز روز16آذر به جمع دانشجویان پیوسته و همراه با آنها شعار مرگ بر دیکتاتور سردادند.

موج حمایت از مجید توکلی، دانشجوی منتقد رهبر پس از دستگیری در 16 آذر


موج حمایت از مجید توکلی، دانشجوی منتقد رهبر پس از دستگیری در 16 آذر

پی دستگیری مجید توکلی در روز 16 آذر، موج حمایت از این دانشجوی شجاع وبلاگ ها و سایت های دانشجویی را فرا گرفته است. به گزارش خبرنگار موج سبز آزادی، مجید توکلی در سخنان شجاعانه ای در جمع دانشجویان در 16 آذر مستقیما آیت الله خامنه ای را مخاطب قرار داده و گفته بود :"امروز اینجاییم تا اعتراض مان را بر سر همه مستبدان و مستکبران جامعه و در راس آن ها آقای خامنه ای فریاد بزنیم.". این سخنان که با استقبال دانشجویان مواجه شده بود، توسط کودتاچیان تحمل نشد و به فاصله کوتاهی پس از آن نیروهای لباس شخصی وی را دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال دادند. این در حالی است که پیش از این آیت الله خامنه ای در دیدار با دانشجویان نخبه در برابر سخنان دانشجویی که به "عدم امکان انتقاد از رهبری" معترض بود گفته بود که انتقاد از وی در جامعه آزاد است و در حال حاضر بسیاری انتقادات از وی آزادانه مطرح می شود.

امروز نیز خبرگزاری های حامی کودتا، ایرنا و فارس در حرکتی غیر اخلاقی عکس های مجید توکلی را با لباس زنانه در بازداشت منتشر کردند که خشم دانشجویان را برانگیخته است. بسیاری از وبلاگ ها و سایت ها به تحسین شجاعت "مجید توکلی" برخاسته اند و حمایت خود را از وی اعلام کرده اند. یکی از دوستان مجید توکلی در سایت فیس بوک نوشته است : "سالها در دانشگاه بودم و فعالان بسیاری را دیدم. اما هیچ کس را شجاع تر از مجید توکلی ندیدم که با این همه زندان و شکنجه و داشتن 15 ماه حکم زندان، نزدیک 16 آذر سر از پا نشناخت و یک تنه یک تجمع بزرگ را برگزار کرد. مجید اسطوره مقاومت جنبش دانشجویی است.". همچنین برخی افراد نیز در پاسخ به حرکت فارس و ایرنا، اقدام به انتشار عکس های رهبران کودتا با لباس های مبدل در اینترنت نمودند.

لازم به توضیح است که پیش از این نیز خبرگزاری فارس سعی در تحقیر نماد های مقاومت جنبش سبز داشت که با انتشار عکسهایی از پرتاب کفش به سوی مهدی کروبی آغاز شد. در پاسخ به این بی احترامی تعدادی از مردم در 13 آبان بولتنهای بزرگ تصویر آیت الله خامنه ای را پاره کرده و زیر پا لگدمال نمودند. حرکتی که فیلم ان در سراسر جهان توسط خبرگزاری ها مخابره شد و از آن به عنوان حرکتی بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی یاد کردند.

محمد پورعبدالله فعال دانشجویی امروز در دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.


محمد پورعبدالله فعال دانشجویی امروز در دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.

محمد پورعبدالله، فعال دانشجویی که از 24 بهمن ماه سال گذشته بازداشت شده بود، صبح امروز در شعبهی 15 دادگاه انقلاب به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد.

محمد پورعبدالله در مدت سیصد روز بازداشت خود ابتدا در بند 209 زندان اوین محبوس بود که پس از مدتی وی را به زندان قزل حصار که محل نگهداری مجرمان خطرناک و بزهکار است منتقل کردند.

منبع خبر : خبرگزاری هرانا

شریف/18آذر/ تحجرجنایت دو پایه ولایت

امروز ۱۸ آذر ۸۸ دانشجویان دانشگاه شریف باری دیگر دست به راهپیمایی زدند. علت این راهپیمایی دستگیری بیش از ۷ تن از دانشجویان شریف و دانشگاههای دیگر از جمله دانشگاه تهران در روزهای ۱۶ و ۱۷ آذرماه در پی تظاهرات سرتاسری دانشجویان علیه دولت کودتا در روز دانشجو بود. دانشجویان در دانشگاه به راهپیمایی و سر دادن شعار پرداختند و روبه روی درب اصلی دانشگاه تجمع کرده و شعار میدادند. در انتهای راهپیمایی قرار مبنی بر آن شد که تا تمام داشجویان در بند آزاد نشوند این تظاهرات ادامه خواهد داشت

30 نفر بعد از تجمع اعتراضی دیروز در دانشگاه فردوسی مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند

دیروز از ساعت 12 تا 15 تریبون آزادی در آمفی تیاتر کانونهای فرهنگی هنری با موضوع انتخابات و تاثیر آن بر رفتار مردم  برگزار شد. از آغاز تریبون آزاد تعدادی از دانشجویان که تعداد آنها به 400 نفر میرسید و پشت درهای آمفی تیاتر مانده بودند شروع به سردادن شعارهای همچون “کروبی بت شکن بت بزرگو بشکن”, “مجتبی بمیری رهبری را نبینی”, “دولت کودتا استعفا استعفا” و …. کردند در مقابلشان تعداد محدودی از بسیجیانی که حدود 40نفر بودند نیز در مقابل شروع به دادن شعارهایی همچون “مرگ بر منافق” و غیره نمودند. بعد از اتمام تریبون آزاد دانشجویان معترض که تعدادشان به 2000 نفر میرسید علی رغم هشدارهای سید موسوی معاون فرهنگی دانشگاه مبنی بر غیرقانونی بودن تجمع شروع به تجمع گسترده در محیط دانشگاه گردند و در مسیر بین خوابگاه تا در شمالی دانشگاه به سر دادن شعارهایشان پرداختند در درب شمالی دانشگاه دانشجویی شجاع به بالای در اصلی دانشگاه رفت و پرچم سبز را برفراز آن برافراشت. در انتهای تجمع تعدادی دیگر از لباس شخصیها به بسیجیان اضافه شدند و شروع به درگیری و ضرب وشتم دانشجویان نمودند. همچنین 30 نفر از دانشجویان در حین خرو از دانشگاه توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصیها بازداشت شدند که هنوز از سرنوشت برخی از این دوستان اطلاعی در دست نیست.


————–
گزارش یکی از شاهدان عینی در دانشگاه فردوسی مشهد

حالا من "رها" هستم! / مشاهدات "سميه"، يك شاهد سبز از 16 آذر

"سميه" شاهد سبز ديگري است كه مشاهداتش را از شانزدهم آذر در تهران براي "شاهدان سبز" و ثبت در تاريخ اين روزهاي سرنوشت ساز به رشته تحرير در آورده و ارسال كرده است. با تشكر از سميه، كه اينك "رها"ست.

ندا..ترانه..عاطفه..شیوا...
نه !میخوام همه ی این اسم ها باشم و نباشم..میخوام آزاد باشم..آزاده...رها!
آره! رها...اسمم رهاس....اسمی که دوست دارم این روزها داشته باشم . منم بودم ،دیدم ، میخوام براتون بگم چی دیدم.....قرار بود ساعت 3 بریم ولی از 10 صبح خبرها بد بود...کانال الجزیره زیرنویس میکرد که پلیس با معترضین درگیر شده! بچه های امیر کبیر در دانشگاه رو شکسته بودن ،جلوی دانشگاه تهران پرچم زدن. کیهان پیش بینی تلفات جاني کرده ،حافظ ،فردوسی،امام حسین ،هفت تیر،ولیعصر،انقلاب شلوغه ، درگیری ها شروع شده...دیگه موندن جایز نیست.
روسری سبز سبزم رو سر میکنم ،مامانم میگه اینجوری نیا ،یه شال میندازم روی روسریم. وقتی میرسیم به آزادی همه چیز روال روزمره رو داره ،سوار اتوبوس میشم. جلوی دانشگاه شریف شلوغه به فاصله ی زیادی از دانشگاه ون های پلیس آمبولانس و ماشین های شخصی شون دیده میشه،یه خورده عقل به خرج دادن توی ماشین ها نشستن!وقتی در یکی از ون ها باز شد نیروها رو دیدم...خواستن جو نظامی شبیه 13 آبان نباشه ولی از اون روز کمتر نیستن ...به نظر میاد ما بیشتریم ...
از سر نواب شروع میشن ...دوتا دوتا بعضی جاها بیشترن ....توی خیابون فخر رازی تا جایی که چشم می بینه ماشین های سیاه و ترسناکی دیده میشه که پنجره های آهنی داره ...مردم خیلی زیادن ولی شعاری نمیدن.
به فاصله ی یک چهار راه از هر دوطرف در اصلی دانشگاه، اجازه ی عبور و مرور به مردم نمیدن سرکارگر شلوغی بیشتره. یه نفر فریاد میزنه :"مرگ بر دیکتاتور"...مردم شعار میدن و می ریزن ...یه پسر رو گرفتن، دونفر با باتوم به سر و پاهاش میزنن...با باتوم ها یا میکوبن به مردم یا به سپرهای خودشون صدای وحشتناکی میاد مردم از توی اتوبوس شعار میدن فریاد میزنن...راه باز شده با بغض میریم جلوتر ...میدون فردوسی پیاده میشم. یه سری از مردم از مترو میان بیرون و شعار میدن ...شعار میدیم مرگ بر دیکتاتور ..الله اکبر! موتورسوارها میان خیلی زیادن دور میدون می چرخن دوتاشون پیاده میشن ...ما آروم راه میریم. وقتی فرار نمی کنی دنبالت نمیکنن ...مامانم میگه شبیه سگن!اگر بایستی دنبالت نمی کنن اونهایی که پیاده شدن. یه وسیله ای دارن که تا به حال ندیدم شبیه یک تکه شلنگ مشکی ولی بالاش یه قلاب داره منو
یاد فیلم ها میندازه وقتی یه قاتل میخواد یکی رو خفه کنه ....مردم اغلب فرار کردن. به نظر میرسه اینا چون موتور سوار بودن و اینجا هم کسی رو نداشتن دستگیری توی کارشون نبود فقط میزدن. دور میدون میچرخیم ...میخوام بدونم از کجا فهمیدن و مثل عجل معلق نازل شدن یه پژو 206 پایین میدون نگه داشته ...هیچ کس بهش نمیگه حرکت کن،سه نفر سوار ماشین هستن ..بی سیمشون رو می بینم، رادارشون اینجاس ...دوباره برگشتن ولی اینبار کسی شعار نمیده میدون خالیه دور میدون میچرخن و شلیک میکنن. از همین تیرهای پینت بال که رنگی میشین ...درد نداره ولی آدمو شوکه میکنه. به یه پیرمرد که ازهیچی خبر نداره میخوره ...بنده ی خدا شوکه شده ...میخندن ...صدای خنده ی کریه شون وسط
های و هوی موتور و مردم گم میشه و میرن ....به پیرمرد کمک می کنیم، لعنتشون میکنه، راه میفتم به سمت انقلاب مردم دارن میان ...می پرسن ساعت سه باید فردوسی باشیم؟ میگم خبری نیست موتورها دارن برمیگردن این بار به سمت انقلاب ما هم میریم همون سمت. چهار راه ولیعصر غلغله است همه منتظر به هم نگاه می کنن میریم جلوتر یه پسر نشسته کنار خیابون درد داره دستشو گرفته ...می پرسم چی شده ...میگه شکسته! باتوم خوردم! نمی تونه از درد دستشو تکون بده بهش میگم برو خونه میگه حیفه ...فکر میکنی تا چه ساعاتی ادامه داره دلم نمیاد برم ...مردم هستن ...اشک تو چشمام جمع میشه چقدر افتخار میکنم به شهر غبار گرفته و پر دودم ....به مردمی که نمی ترسن ،که جونشون اینقدر راحت برای آزادی میدن
خدا حافظی می کنیم میریم به سمت میدون گاز اشک آور زدن هنوز دو چهارراه مونده به دانشگاه مردم رو روونه میکنن به سمت خیابونهای فرعی شعار میدیم مرگ بر دیکتاتور حمله میکنن ...میزنن پیر ،جوون ...اما انگار بعضی هاشون خجالت کشیدن! فقط میزنن به پاها بعضی ها به در و دیوار! کلافه شدن. جمعیت به شکل غیر عادی زیاده. اگر یک نفر توی پیاده رو بایسته تا 400 - 500 نفر پشتش ایستادن ...توی کوچه شعار میدیم. سه نفرشون بینمون هستن. بین مردم پخش شدن. جای ده نفر داد میزنن و فحش میدن. داره یه پسر رو میبره مردم اعتراض میکنن ما خیلی بیشتریم. یه دختر فریاد میزنه، مثل دیوونه ها به سمتش حمله میکنن. مردم دخالت میکنن ...رفتن ...بچه ها سالمن خدا رو شکر! دوباره برمی گردیم توی خیابون. در یه باشگاه بازه ...باشگاه بیلیارده ...اسمش...نمی تونم درست ببینم. باید بیام عقب مثل لونه ی زنبوره ...مهم نیست که ریش دارن یا نه ...لباسشون روی شلواره یا نه. کراهتی توی چهرشون هست که میشه شناختشون یکی دم در ایستاده در رو باز میکنه یه سری میرن تو ...خسته و درمونده هستن ...از دیدن چهرشون لذت میبرم. نباید لذت ببرم ...ناراحتی و رنج کسی نباید خوشحالم کنه ولی انگار وسط ناراحتی اونها من قد رت مردم رو میبینم! یه سریشون ایستادن سره چهار راه "شارژ موبايل ایرانسل" پخش میکنن! لابد برای ارتباط! با چه ذوقی کد وارد میکنن ...دلم براشون میسوزه!
مامان خسته شده دیگه رسیدیم به میدون میریم توی ایستگاه ...مردم دور میدون ایستادن ..بی شمارن! توی ایستگاه شروع میکنن به شعار دادن الله اکبر ....مرگ بر دیکتاتور. مأمورا میریزن توی ایستگاه میزنن. مامان میاد جلوی من ،دستم روی کمرشه، میزنن! داد میزنیم :چرا میزنید؟ اولی رو با شدت میزنن به بازوش ...هیچی نمیگه دومی روی کمرش و دست من
بغض داره خفه ام میکنه. دارن یه پسر رو میبرن ....ته ایستگاه گاز اشک آور زدن چشم ها می سوزه، مردم بیرون شعار میدن. مأمورا عصبانین فقط داد میزنن خفه شید! ولی فریاد ها بیشتر شده میرن ته ایستگاه به مامان نگاه میکنم ...میگه خوبم چیزی نیست! یه خانوم مسن کنارمه اشک توی چشم هامو که میبینه میگه نترس! کسی با باتوم نمی میره من پنج تا خوردم ....شعار بده !خالی میشی !از صدای ما بچه ها رو نمیبرن!
همه ی خشمم تبدیل به صدا میشه: الله اکبر! خدایا تو بزرگی مگه نه ؟می بینی ؟مگه نه ؟ دوباره برمی گردن اطراف میدون هم وضعیت همینه. هوا داره تاریک میشه. یه اتوبوس که مال اون خط نیست میاد ..وسط خیابون ایستاده. فاصله ی زیادی داره با زمین ،میریم بالا کمک می کنیم مردم بیان. دور میدون هم شعار میدیم ...اینقدر سرشون شلوغه، که حتی فرصت نگاه کردن به ما رو نمی کنن! دستم رو که به نشانه ی پیروزی v گرفتم بیرون پنجره میارم تو ...خیس شده! به آسمون نگاه می کنم ...الله اکبر ...پس هستی ...کنارمونی ...بچه ها رو بردن ولی من خوشحالم كه همه با جون و دل دارن بهای آزادی رو می پردازيم ..مهم اینه که بودنمون رو یه بار دیگه به دنیا ، به دیکتاتورهای سیاه دل و به خودمون ثابت کردیم.
و حالا، من "رها" هستم.

شاهدان سبز

این سی نفر مواجب بگیر کودتاچیان را شناسایی کنید - عکسشان را همه جا پخش کنید

دانشجویان و مردم زیادی در روز 16 آذر مورد حمله ناانسانی لباس وحشی ها و مواجب بگیران کودتاچی قرار گرفتند (شبیه آنچه در عکس می بینید). هموطنان زیادی جان خود را برای گرفتن عکس هایی با کیفیت بالا به خطر انداخته اند؛ اکنون ما بکوشیم با شناسایی این افراد و تسلیم آن ها به دست عدالت زحمات آنان را قدر بدانیم و حاشیه امنیت مزدوری و مواجب بگیری را روز به روز کمتر کنیم. از عکس این ها را پرینت بگیریم و همه جا پخش کنیم. اگر آن ها می شناسید نامشان را اعلام کنید. به راستی که روزهای کودتاچیان به شماره افتاده است و روزهای سبز نزدیک است. محرم ماه پیروزی حقیقت، امید و آزادی بر باتوم و استبداد مبارک باد.(روی عکس ها کلیک کنید تا به اندازه ی بزرگتر ببینید) می توانید در اینجا نیز به آلبوم این عکس ها دسترسی داشته باشید.