وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

باز هم قاتل احتمالی ندا

جالب است که هر بار جناب احمدی نژاد نطقی درباره ندا می فرمایند، سندی رو می شود تا گواهی باشد بر دروغگویی ایشان. امروز بعد از ظهر صندوق پستی ام پر بود از ایمیل های دوستانی که اعلام کردند سند جدیدی منتشر شده است و می خواستند بدانند من آن را تایید می کنم یا نه.




فیلمی در اینترنت منتشر شد که به صحنه های پس از مرگ ندا می پردازد. همان طور که در مصاحبه های قبلی ام گفتم، بعد از اینکه بدن بیجان ندا را استاد موسیقی اش سوار بر ماشینی از صحنه دور کرد، مردم شخصی را گرفتند که معتقد بودند ضارب نداست. حتی گفتم که پیراهنش را درآوردند. فیلمی که در زیر می بینید، از جایی است که مردم تصمیم گرفته اند این ضارب احتمالی را رها کنند، هرچند هنوز عده ای معتقدند که باید او را به مجازات رساند. خوشبختانه دهان یاوه گویانی که تا به حال واقعیت را زیر سؤال می بردند، با این فیلم بسته می شود. یاوه گویان عزیز، رئیس جمهور غیرمنتخب شماست که دروغ می گوید، سینه ی شکافته ندا دروغ نمی گوید.



بله، تأیید می کنم که این فیلم به بخشی از حوادثی می پردازد که روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، دقایقی بعد از مرگ ندا، در تقاطع خیابان خسروی و صالحی در خیابان کارگر تهران رخ داد.

شخصی که در فیلم می بینید و پیراهن به تن ندارد، همان بسیجی است که مردم گرفته بودند و فریاد می زد نمی خواستم بکشمش.



یا حق،



آرش حجازی


برای دخترکم فریبا پژوه / نامه ای از مادر

فریبا پژوه روزنامهنگار وبلاگنویس بیش از یک ماه است که بازداشته شده است و در زندان اوین به سر میبرد. هفتهی گذشته وی از سلول انفرادی به یک سلول دو نفره و در کنار هنگامه شهیدی دیگر روزنامهنگار و وبلاگنویس زندانی به سر میبرد. اتهامات وی تاکنون به طور رسمی اعلام نشده است. مادر فریبا پژوه برای دخترش نامهیی نگاشته است که در زیر میخوانید:




به من میگفتی: مامان، خانم دکتر؛ به مریضات حسودیم میشه! خانم دکتر ما را هم به چشم بیمارانت نگاه کن، حق ویزیت هم میدیم.... سالها است که از درد مزمن شانه و کتف چپ شکایت داشته و داری... و من در پاسخ میگفتم : چیزی نیست دختر، خودت را لوس نکن. به خاطر حمل کیف سنگین است و یا بد نشستن... تو نمی دانی که مردم چه دردهایی را تحمل میکنند، اگر یک روز بیایی بیمارستان همهی دردهایت یادت میره ، اصلا شانه درد برایت بیاهمیت میشه ... نهایت هم نسخهام این بود: کمی نرمش کن، درست بنشین خوب میشود... و تو می گفتی: آی مامان؛



مامان... کوزهگر از کوزه شکسته آب می خوره...



در اولین ملاقاتی که، پس از یک ماه سپری کردن در سلول انفرادی به ابعاد یک در یکونیم متر داشتیم باز هم گفتی: مامان شانه ام، شانهام درد میکند و من ماندم که چرا؟ کیف سنگین که حمل نمیکند، احتمالا گردگیری، نظافت، دستمال کشیدن به در و دیوار آشپزخانه و اتوکشی هم که نداشته است...



خوب که به چشمانت گوش دادم، شنیدم که این بار فقط درد نبود، رنجی و غمی سنگین در عمق چهره رنگ پریدهات همراه شده بودند و بار همه اینها همراه با بار سوالاتی که شاید در ژرفای ذهنت بودند و یا شاید در این مدت مدام از خودت پرسیده بودی، که به کدامین گناه نا کرده اینجا هستم، بر شانههایت سنگینی میکردند...



بیش از 20 سال است که بنا بر وظیفه حرفهای و انسانیم، که برای آن آموزش دیده و تربیت شدهام و به خاطر آن منتی بر کسی ندارم، سعی کرد هام حتی الامکان صبورانه و به گوش جان شنوندهی درد و رنج جسم و روح بیمارانم باشم و تا حد توان و وسع خویش تسکین دهندهی آلام آنها ، همانها که به دعاهای خیرشان به درگاه خداوند متعال دل خوش دارم، دعاهایی که ارزش تمامی دنیا را برایم دارند...



این تجربه اندک به من آموخته است که هر چند انسان به لحاظ بدنی ضعیف آفریده شده است، روح او چنان قوی و متعالی است که کوه با آن عظمتش در برابرش سر تعظیم فرود آورده است و همین خصلت است که تحمل رنج و درد را برایش آسان کرده است... پس صبور باش عزیز دلم که:



ان مع العسر یسری که مع العسر یسری



مادرت

نامه شبنم مددزاده از قرنطينه زندان اوين (بند متادون)، کميته گزارشگران حقوق بشر


شبنم مددزاده، نايب دبير شورای تهران دفتر تحکيم وحدت در روز يکم اسفند ماه ۱۳۸۷، توسط نيروهای امنيتی بازداشت گرديد. وی پس از گذراندن قريب به ۹۰ روز در سلول انفرادی به بند عمومی ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد. علی رغم صدور قرار وثيقه دستگاه امنيتی با آزادی وی مخالفت نموده است. وی طی روزهای اخير همراه با تعداد ديگری از زندانيان ديگر به قرنطينه نسوان زندان اوين موسوم به بند متادون انتقال يافته است. نامه زير توسط اين دانشجوی زندانی از قرنطينه زندان اوين نگارش يافته و از سوی کميته گزارشگران حقوق بشر منتشر می شود
به نام آزادی، آگاهی و عدالت




اوين، مدرسه عشق



روزهای آخر زمستان بود که تربيت معلم را به ناچار رها کرده و به اوين آمدم، من که بايد در ميان هم دانشگاهی و هم کلاسی هايم ترم ششم از تحصيلم را ادامه می دادم، اکنون بند ۲۰۹ زندان اوين پذيرای زندگی و تحصيلم شد. درست از اولين روز ماه اسفند، پا در يک مدرسه نهادم، جايی که با تمامی مدارس دنيا تفاوت داشت. مدرسه ای که هرکدام از سلول ها، کلاس درسش بود و تا مدت ها هر کلاس تنها يک دانش آموز داشت و بعد از ماهها، هم کلاسی هايی نه هم سن که هم دل از هر گروهی، روزنامه نگار، خبرنگار، دانشجو و .. و از هر مسلکی؛ مسلمان، بهايی، مسيحی و .. به کلاست می آيند. سينه های ديوارها، تخته های سياه و به جای يک معلم، هزاران معلم عاشق درس هايشان را روی ديوارهای سلول نوشته و رفته اند،" ای کاش داوری، داوری، داوری در کار بود" ، " اندکی صبر، سحر نزديک است"، " فاصبرو ان الله مع الصابرين"، " آيا فريادرسی هست؟"،" اگر تنهاترين تنها شوم بازم خدا هست"... و تو بايد خود درس هايت را بياموزی، درس هايی که تا به حال پشت هيچ نيمکتی و از زبان هيچ معلمی نشنيده بودی و روی هيچ تخته سياهی نوشته نشده بود.



آری من ترم ششم از دانشگاه را در يک مکان ديگر، در " مدرسه عشق" با واحدهای درسی جديد آغاز کردم. قدم در مدرسه ای گذاشتم که هر روزش در سلول های انفرادی به اندازه ۱۰ روز می گذشت و من ۷۱ روز را اينگونه گذراندم.



بازجويی های مستمر، بی خبری از وضعيت خانواده و .. تمام ناخواسته های است که بايد تحمل کنی!



" چو عاشق ميشدم گفتم گرفتم گوهر مقصود ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد"



ولی آنچه که من در اولين درسم در کلاس کوچکم آموختم اين بود که داشتن تحصيلات عاليه، مطالعات زياد يا نويسنده ای خوب بودن و .. هيچ کدام نميتواند در برابر " موج های خون افشان" ياريت کند، آنچه که بايد داشته باشی تا " ناخدايت" بشود و عبور از اين "دريا" را ميسر کند دلدادگی است. راستی می بايست عاشق باشی، عشق به زندگی، به يک لحظه نفس کشيدن در هوای آزاد و ..



نازپرده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شيوه رندان بلاکش باشد"



و آخر ترم،التهاب شب های امتحان را در برگ بازجويی و در برابر چشم مراقبانی که شبهه تقلبت را دارند تجربه می کنی و پاسخ تکراری و صادقانه را در برگ هايی با نشان " النجاه فی الصدق" پس ميدهی و به جای نامه شرح حال به استاد! يادداشت عدالتخواهی به قاضی می نويسی و بدين ترتيب سراسر ترم گذشته دانشگاه را من در ۲۰۹ اوين به پايان رساندم درحالی که دوست داشتم امتحاناتم را همراه با دوستانم پشت نيمکت های هميشگی بدهم و آخرين روزهای بهار ۸۸ را همراه دوستان و هم دانشگاهی هايم باشم و با آنها به پيشواز روزهای داغ تابستان بروم. بهاری که من هيچ گاه در اينجا نه آمدنش را حس کردم و نه رخت بربستنش را. در اين سوی شهر،هيچ گاه بهار نمی شود چرا که هرگز" بهار از سيم های خاردار" نمی گذرد. دريغا، افسوس اين رويارويی شد که آن روزها همواره در خواب می ديدم، رويايی که هيچ گاه رخت صادقانه به خود نپوشيد. روزهای داغ تابستان با نسيم خنک " اميد به آزادی" برايم قابل تحمل می شد ولی..



اکنون بارانهای پاييزی که هر شب بويش از پنجره سلولم، روحم را بی وثيقه آزاد می کند با شما همراهم می سازد. بارانی که صدای خوردن هر قطره اش به توری پنجره سلولم ترانه ای را برايم تکرار می کند. " ترانه ی زندگی" که خارج از اين تنگی و وحشت " زندگی مثل هميشه جاريست".



آری بارانهای پاييزی شروع به باريدن کرده اند و زمين با گام های بلند به استقبال پاييز و روز اول ماه مهر می رود. مهرماه آغاز می شود و من اکنون بی انتخاب واحد ،بدون حذف و اضافه و حتی بدون ثبت نام وارد دانشگاه ديگر شدم:" بند متادون" که هيچ نسبتی با من و رشته ام ندارد و يا کوچکترين شباهتی به دانشگاه زيبايم. اما دل، ناشکيب قدم زدن بر سنگ فرش کهن دانشگاه و آرام گرفتن در سايه بيد کهنسال دانشکده رياضی است. جايی که بعد از چند قدم به ديوار نرسی و نفسی عميق خنکی را به ريه هايت نريزد.



شبنم مددزاده

بند متادون/مهرماه ۱۳۸۸


با شرکتهای پوششی سپاه پاسداران آشنا شوید!


(تیتر از جنگ خبر)


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران

سرويس: بورس



بر اساس مصوبات هيات واگذاري 25 شهريور بزرگترين معامله بورس ايران با واگذاري50 درصد به علاوه يك سهم مخابرات معادل 22 ميليارد و 936 ميليون و 827 هزار و 837 سهم با قيمت هر سهم3400 ريال و ارزش كل حدود 79 هزار ميليارد ريال، براي فروش عرضه خواهد شد.



به گزارش ايسنا، تاكنون20 درصد سهام مخابرات به سهام عدالت، 5 درصد عرضه در بورس و 5 درصد ديگر به عنوان سهام ترجيحي به كارگزاران و كارمندان اين شركت واگذار شده است. اين در حالي است كه با احتساب واگذاري پنج درصد به اضافه يك سهم سهام شركت مخابرات ايران، ميزان سهام واگذار شده به 80 درصد مي‌رسد.



گفتني است مخابرات از شركتهاي صدر اصل 44 است و مطابق قانون20 درصد مابقي سهام آن دولتي باقي خواهد ماند. در اين ميان كنسرسيوم توسعه اعتماد مبين متشكل از چند شركت سرمايه‌گذاري در استان‌هاي تهران و خراسان است كه برخي از آنها نيز در زمينه تخصصي مخابرات و الكترونيك فعاليت دارند، در فرآيند عرضه بلوك سهام مخابرات شركت كرده و موفق به دريافت مجوز انجام معامله شده‌اند.



بر اساس اين گزارش، كنسرسيوم توسعه اعتماد مبين متشكل از 3 شركت ثبت شده در استانهاي تهران و خراسان با عقد قرارداد مشاركتي با نسبت‌هاي شركت گسترش الكترونيك مبين ايران به نسبت 46 درصد، شركت توسعه اعتماد به نسبت 46 درصد و شركت شهريار مهستان به نسبت 8 درصد وارد بازار رقابت شده است.



بر اساس اين قرارداد، موافقت شده كه در صورت حضور شريك خارجي واجد شرايط، هر يك از شركاء به نسبت سهام خود اقدام به واگذاري تا 49 درصد از سهام مزبور به طرف خارجي كنند. در اين راستا كنسرسيوم نيز به طور موازي با چند اپراتور بزرگ مخابراتي و شركت‌هاي سرمايه‌گذاري‌ خارجي مذاكره نموده و در مرحله تصميم‌گيري و نهايي كردن شراكت با يكي از آنها است.



ويژگي‌هاي اعضاي كنسرسيوم:



شركت توسعه اعتماد مبين در تاريخ 11 مرداد 83 به صورت شركت سهامي عام تاسيس شده و هم اكنون سرمايه ثبتي شركت مبلغ 40 ميليارد ريال است كه به 40 ميليون سهم يك هزار ريال با نام تقسيم شده است. موضوع فعاليت شركت نيز طبق ماده 3 اساسنامه عبارتند از خريد و پذيره‌نويسي سهام شركتهاي توليدي، بازرگاني و خدماتي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار و خارج از بورس وخريد اوراق مشاركت، سرمايه‌گذاري و مشاركت در خريد سهام، بازسازي، نوسازي و آماده‌سازي سهام شركتها و انجام فعاليتهاي بازرگاني تجاري داخلي و خارجي.اين در حالي است كه سرمايه شركت در حال افزايش و در مرحله قانوني ثبت سرمايه است.



هدف از تاسيس شركت جذب نقدينگي سهامداران خصوصا در منطقه شرق كشور به منظور استفاده در خلق ارزش و مشاركت در توسعه اقتصادي كشور، شناسايي فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري و ورود اين بخش‌ها و هدايت سرمايه‌گذاري‌هاي خرد به سوي اهداف كلان اقتصادي با جذب سهامداران مردمي بوده است. در راستاي هدف ذكر شده بيش از 1500 نفر سهامدار حقيقي به صورت مستقيم سهامدار شركت هستند.



شركت گسترش الكترونيك مبين ايران ( سهامي خاص) شامل گروه شركت گسترش الكترونيك مبين ايران و شركت‌هاي فرعي است كه به صورت شركت سهامي خاص طي ثبت شركتها به ثبت رسيده است و صددرصد متعلق به گروه توسعه اقتصادي تدبير است. هم اكنون سرمايه ثبتي شركت مبلغ 10 ميليارد ريال است كه به يك ميليون سهم ده هزار ريالي با نام تقسيم شده است.



از جمله فعاليت‌هاي اين شركت اخذ مجوز سراسري و ايمكس و انتقال آن به شركت ارتباط مبين نت ( سهامي خاص) شركت در مزايده اپراتور سوم، انجام مطالعات و تحقيقات در خصوص پروژه‌هاي M-Payment، M-Banking و فيبر نوري و شركت در مناقصات راه‌اندازي شبكه‌هاي روستايي شركت مخابرات شركت مخابرات كه در 4 استان برنده شده و قرارداد منعقد كرده است. شركت گسترش الكترونيك مبين با كادر مديريتي و فني قوي و با دانش بالا در زمينه مخابرات و ارتباطات، يكي از شركت‌هاي موفق در كشور بوده و نقش موثري در ارتقاء فن‌آوري‌هاي نوين در اين بخش ايفا كرده است.



شركت شهريار مهستان نيز آخرين عضو كنسرسيوم توسعه اعتماد مبين با نسبت سهم هشت درصد است كه در تاريخ 17 ارديبهشت 85 به صورت شركت سهامي عام در قالب يك شركت هلدينگ تاسيس شد.



اين شركت با هدف نظارت بر فعاليت هلدينگ‌هاي تحت مديريت شهريار مهستان تشكيل شده است و با عضويت در هيات مديره شركتها با توجه به درصد مشاركت و تعداد مديران منتخب و منصوب خود در مسووليت اداره شركت‌ها سهيم است. يادآور مي‌شود ايجاد هلدينگ سرمايه‌گذاري و اداره سهام شركتها و ساماندهي آنها در جهت استفاده از فرصت‌هاي موجود سرمايه‌گذاري به منظور استفاده بهينه از سرمايه‌گذاري‌هاي انجام شده و توسعه سرمايه‌گذاري‌ها از اقدامات مهم اين شركت است.



همچنين استراتژي شركت اعمال و توسعه تفكر نوين مديريت بر بازار سرمايه و ايجاد سرمايه‌گذاري‌هاي مالي و سرمايه‌گذاري‌هاي مشترك با طرح‌هاي تجاري داخلي و خارجي و ايجاد تنوع و مديريت ريسك دارايي‌ها و بهبود استفاده از سرمايه‌هاي موجود و نهايتا توسعه فعاليت‌هاي گروهي و بهبود روشهاي موجود است.



سرمايه شركت در حال حاضر 10 ميليون ريال است كه مقدمات افزايش سرمايه انجام و در مرحله ثبت قانوني است. شهريار مهستان از سهامداران متنوع و زيادي تشكيل شده است و با توجه به عام بودن سهام شركت و امكان انتقال سهام در كارگزاري‌هاي بازار بورس، تركيب آن در گذشته داراي تغييرات زياد بوده است. به علاوه پيش‌بيني شده است كه در صورت برنده شدن در مزايده شركت مخابرات، سهام شركتهاي عضو با پذيره‌نويسي در كارگزاري‌ها در مقياس وسيع‌تري واگذار شده و بدين ترتيب امكان سهامدار شدن همه اقشار مهيا مي شود.



گفتني است؛ كنسرسيوم توسعه اعتماد مبين برغم گران بودن قيمت پايه 340 تومان براي هر سهم و تعهد سنگين مالي ناشي از آن، برنامه‌ جامعي براي ايجاد تحول ساختاري و مديريتي، توسعه و ارتقاي تكنولوژي، ارائه سرويس‌هاي پيشرفته مخابراتي و سودآوري بيشتر شركت طراحي كرده است. درصورتي كه بلوك مديريتي مخابرات توسط اين كنسرسيوم تملك گردد، آينده بسيار روشني براي سهام اين شركت متصور خواهد بود، هر چند پرداخت بهاي بالاي آن تا سالها بر دوش خريداران سنگيني خواهد كرد.



انتهاي پيام


گزارشی از پشت پرده حضور احمدی نژاد در نیویورک


دو روز سخت، تحقیر آمیز


و بی حاصل



سفرمحموداحمدی نژاد درحالی در سازمان ملل به پایان رسید که به گفته یکی از افراد نزدیک به دفتر نمایندگی ایران در نیویورک سی سال گذشته هیچگاه یک رییس دولت از ایران با چنین انزوا وتحقیری مواجه نشده بود: "آقای احمدی نژاد درطول سفر بسیار عصبی بود و وقتی که یکی از افراد نمایندگی خبرهای تجمعات را به وی داده است او با عصبانیت گفته که نمی خواهد چیزی دراین مورد بداند."



در حالی که احمدی نژاد با بیش از یک صد همراه یکی از بزرگترین کاروان های سیاسی عازم شده به نیویورک را به خود اختصاص می داد با بی توجهی بسیار محسوس هیات های نمایندگی دیگر کشورها مواجه شد. منبع خبری روز با این شرط که نامش ذکر نشود گفت: "تلاش های ماه گذشته نمایندگی ایران در سازمان ملل برای برگزاری جلسات حاشیه ای محموداحمدی نژاد با دیگر رهبران جهان بی نتیجه ماند به نحوی که وی دریک جلسه از این وضعیت به عنوان ناهماهنگی یاد کرد و خزایی سفیر ایران در سازمان ملل و منوچهر متکی وزیر خارجه را به باد حمله گرفت."



تجمع گسترده ایرانیان در شهر نیویورک که انعکاس گسترده ای در رسانه های آمریکا داشته است یکی از دیگر عواملی بوده که حضور رییس دولت دهم را با حاشیه های بسیاری همراه کرد. روز پنج شنبه پس از آنکه محمود احمدی نژاد سخنرانی خود را در سالن مجمع عمومی سازمان ملل به پایان رساند که بیش از ۷۰ درصد صندلی های سالن خالی بود. وی از همان جا یک راست راهی هتل محل اقامت خود، اینترکنتینانتال، شد. این در حالی بود که از چند ساعت قبل چندصد تن ازایرانیان با تجمع درجلوی در هتل و با شعارهایی در محکومیت اقدامات پس از انتخابات کاری کرده بودند. در نتیجه، برخلاف دیگر رهبران حاضر در این اجلاس که با تشریفات خاصی از درب اصلی هتل وارد محل اقامات خود می شدند، احمدی نژاد مجبور شد با تدابیر ویژه ای از در پارکینگ هتل وبه صورتی پنهانی به هتل برود.



در نشست احمدی نژاد و ایرانیان که کارمندان ایران در سازمان ملل وخانواده هایشان جمع گلچین شده ای از ایرانی ها از چند ماه قبل برای آن تعیین شده بودند و یک هیات ویژه برای این انتخاب از دو هفته قبل در نیویورک مقیم شده بود، شرایط هیچ شباهتی به سال های گذشته نداشت. پیش از ورود به سالن تلفن های همراه حاضران و نیز هر گونه ابزارهای ضبط صدوتصویر از آنها گرفته شد، در حالی که سال های قبل یکی از اصرارهای احمدی نژاد به گرفتن عکس با مردم و نمایش محبوبیت خود بود. با این وجود یکی از شرکت کنندگان توانست ویدپوی این جلسه را به خارج از محل کنفرانس منتقل کند. یکی از حاضران در این جلسه به خبرنگار روز گفت که فرد مزبور این ویدپو را توسط دوربینی که روی عینک خود نصب کرده بود گرفته بود: "تدابیر امنیتی خیلی شدید بود. پیش از جلسه به تک تک کسانی که کارت مجاز شرکت در جلسه داشتند گفته شده بود که تحت هیچ شرایطی بلیط خود رابه فرد دیگری ندهند وبا خود دوربین یا تلفن همراه نیاورید و درغیراین صورت جلوی درورودی محل برگزاری جلسه از آنها گرفته خواهد شد. فردی که ظاهرا این فیلم را گرفته خبرنگار یک شبکه خارجی بود که گفته می شود عینک بزرگی به چشم داشت و خیلی مشکوک به نظر می رسید اما همه توجه تیم حفاظت آقای احمدی نژاد به وسایل ضبط صوتی وتصویری متداول بود."



دربیرون از جلسه فضای سنگینی حکمفرما بود. هر یک از اعضای هیات ایرانی که فاصله بین خیابان لگزینگتون تا درب ورودی هتل که نزدیک به سی متر می شد را طی می کرد با شعارهای تند حاضرین مواجه می شد. هنگامی که اسفندیار رحیم مشائی وارد هتل می شد حاضران با شعارهای "دروغگو، دروغگو، دروغگو" و "قاتل بیا بیرون قاتل بیا بیرون"، "دولت استعفا اَه اّه"، "مرگ بر دیکتاتور" او را مورد حمله قرار دادند. یکی دو نفر از مامورین اطلاعاتی تلاش می کردند که با حضور درمحل به آرام کردن افراد بپردازند که این موضوع با شعارهای بیشتر حاضرین همراه شد. دراین میان چندین هیات دیپلماتیک از جمله نخست وزیر ترکیه وارد هتل شدند درحالی که آن سوی خیابان در اشغال افرادی بود که پوسترهایی از ندا آقا سلطان و شعارهای مرگ بردیکتاتور، احمدی نژاد قاتل را در دست داشتند.



تجمع کنندگان با دادن شعار علیه ایرانیانی که به عنوان میهمان وارد هتل می شدند کاری کردند که برخی از آنها مجبور شدند صورت خود را در برابر دوربین های افراد حاضر بپوشانند. چندین تن از این افراد با ایستادن در نزدیکی درب هتل و صحبت با حاضرین از اینکه به جلسه بروند منصرف شدند. تجمع کنندگان می گفتند: "ایرانی بی غیرت خیانت خیانت."



یکی از شرکت کنندگان دراین جلسه به روز گفت: از ابتدای جلسه فضای سنگینی بین ایرانیان حاضر در جلسه وجود داشت. نگران بودیم که کسی عکس از ما گرفته باشد و بعدا بگذارند روی اینترنت وبگویند ما خائن هستیم. اما من فقط برای کنجکاوی رفته بودم که ببینم دراین شرایط بحرانی که درایران وجود دارد او چه حرفی دارد که بزند؟ برای همین من به همراه چند تن دیگر مجبور شدم بعد از پایان جلسه مدتی را در صبرکرده تا به نحوی فضای خارج از هتل آرام شود."



منبع نزدیک به هیات ایرانی به روز گفت: "چندین تن از ایرانیان حاضر دربرگه هایی که برای طرح سوال در اختیار حاضرین گذاشته شده بود عبارت« احمدی نژاد رییس جمهور من نیست» را نوشته بودند و یکی از کارمندان دفتر نمایندگی هم به جای اینکه آنها را کنار بگذارد، همه را به جلوی احمدی نژاد گذاشت. این موضوع باعث عصبانیت احمدی نژاد شد به نحوی که بعد از جلسه تهدید کرد که دست به تغییرات عمده در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک خواهد زد."



احمدی نژاد دراین جلسه به طرح موضوعات همیشگی خود درزمینه هولوکاست، مساله افغانستان و نیز رابطه ایران و آمریکا پرداخته وازجمله گفته است که ایران وآمریکا می توانند در افغانستان همکاری کنند. درپایان جلسه یکی از جوانان شرکت کننده به نام "میم" در اعتراض به اینکه به هیچ یک از ایرانیان اجازه طرح پرسش داده نشد، لب به اعتراض گشود.


شعري تقديم به ميرحسين عزيز به مناسبت تولدش


به احترامش به پا میخیزیم ,






چون او میر حسین موسویست .


بیا و خیمه شب را ستاره باران کن .





دوباره کوچه دل مرده را چراغان کن .


به یاد باغ بیاور جوانه کردن را .



و حس سبز شدن را در او نمایان کن .




قبای حرمت و عزت بیار و آزادی .



دوباره رخت کرامت به دوش انسان کن .



بیا و سوتک شان را به کودکان پس ده .


نگاه قهر و غضب را به یاس و حرمان کن .


بگو دوباره به سارا انار یعنی چه .





و دست خالی بابا توانگر نان کن .



به شمع خسته دانش دوباره هستی بخش .





کتاب و شعر و قلم را دوباره بنیان کن .


همراهان احمدي نژاد در نيويورك چه كساني هستند؟