وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

حمله به علیرضا بهشتی و تخریب غرفه‌های نمایشگاه مطبوعات

حامیان دولت کودتا اندکی پس از ورود علی‌رضا بهشتی به نمایشگاه مطبوعات به سمت وی حمله کردند و برخی از غرفه‌های نمایشگاه را تخریب کردند.
به گزارش موج سبز آزادی، حامیان دولت که امروز به طور سازمان یافته در نمایشگاه حضور داشتند با مدیریت نیروهای خبرگزاری فارس، سایت رجانیوز، روزنامه جوان و روزنامه ایران به سمت بهشتی حمله ور شدند. در بدو ورود بهشتی به نمایشکاه مردم شعار صلی علی محمد بوی بهشتی آمد، مرگ بر دیکتاتور، یاحسن میرحسین، موسوی زنده باد کروبی پاینده باد و ... سر دادند.
از سوی دیگر نیروهای دولت کودتا که به طور سازمان یافته در محل نمایشگاه حاضر بودند به سمت بهشتی حمله ور شدند و وقتی با شعارهای مردم روبه رو شدند به سمت مردم نیز حمله کردند. با ادامه سر دادن شعارها در حمایت از بهشتی، حامیان دولت که چهره‌های خبرنگاران فارس و رجانیوز را به وضوح در میان آنها مشاهده می‌شد به سوی مردم حمله کردند و شعار مرگ بر منافق، منافق حیا کن مصلی رو رها کن و ... سر دادند.
این افراد با حمایت نیروهای انتظامی که با باتوم مردم را متفرق می کردند، شعارهایی علیه بهشتی سر دادند. نیروهای بسیج سپس با گاز اشک آور سعر بر متقرف کردن مردم کردند. عوامل بسیج به غرفه روزنامه اعتماد، خبرگزاری ایلنا و چند غرفه دیگر آسیب وارد کردند و با دویدن در نمایشگاه و عربده کشی سعی در به ایجاد رعب و وحشت در میان مردم حاضر در نمایشگاه داشتند.









برنامه ریزی برای جمع آوری اسکناس های شعار نویسی شده

به صورت شخصی با اسکناس‌های شعارنویسی شده برخورد نکرده‌ام!

کلمه:رییس کل بانک مرکزی گفت:باید برای  جمع آوری اسکناس های شعار نویسی شده  فکری کرد.
«محمود بهمنی»‌ با بیان آنکه به صورت شخصی با اسکناس‌های شعارنویسی شده برخورد نکرده‌ام، اظهار داشت: هر فردی که روی اسکناس اثری ایجاد کرده و حتی روی آن خطی کشیده، مرتکب جرم شده است.
بهمنی ادامه داد: اهمیت این موضوع تا حدی است که حتی اگر فردی اسکناسی را به فرد دیگری می‌دهد نباید پشت آن را امضا کرده یا اثری بر آن از خود باقی گذارد.
رییس کل بانک مرکزی با اشاره به هزینه بالای چاپ اسکناس برای دولت، گفت: اهمیت این موضوع در برخی از کشورها به میزانی است که اگر اسکناس‌ها توسط افراد تاشده یا خطی روی آن کشیده باشند، بانک‌ها از پذیرش آن خودداری می‌کنند.
وی با بیان آنکه، ‌اسکناس‌ها جزو منابع و ثروت ملی هستند، گفت: از آنجا که چاپ اسکناس هزینه زیادی را بر دولت و بانک مرکزی تحمیل می‌کند، به دلیل بروز برخی مشکلات بانک مرکزی هر هفته مجبور به امحای تعداد زیادی از آنها است که این امر نیز هزینه‌های ارزی زیادی برای کشور دارد.
بهمنی در پاسخ به این سوال که آیا بانک مرکزی در صورت شعارنویسی بر روی اسکناس‌ها، طرحی برای جمع‌آوری آنها دارد یا خیر ،گفت: هنوز در این زمینه تصمیمی ‌اتخاذ نشده و باید برای آن برنامه‌ریزی کرد.

آخرین وضعیت نبوی و ابطحی

دامه بازداشت فعالان سیاسی شناخته شده، همچون نبوی، صفایی فراهانی، میردامادی،‌رمضان‌زاده و روزنامه‌نگارنی چون قوچانی و زیدآبادی بعد از 4 ماه از صدور قرار بازداشت اولیه‌ آنان، غیرقانونی و مخالف نص‌صریح ماده 32 قانون آیین دادرسی کیفری و بند د آن ماده می‌باشد

کلمه:وکیل برخی از چهره‌های سرشناش بازداشت شدگان حوادث اخیر آخرین وضعیت موکلان خود را تشریح کرد.
صالح نیکبخت در گفتگو با ایلنا در خصوص آخرین وضعیت پرونده‌های موکلان خود آقایان نبوی، ابطحی، مازیار بهاری و صفایی فراهانی گفت: در هفته گذشته مازیار بهاری با تودیع وثیقه ۳ میلیارد ریالی آزاد شده و هماهنگی‌های لازم بعمل آمده تا بهاری با کسی ملاقات، صحبت و یا مصاحبه نکند و از کشور خارج شود.
وی ادامه داد: مازیار بهاری بامداد یکشنبه گذشته آزاد و بدلیل اینکه همسر وی در آستانه وضع حمل در لندن می‌باشد، روز سه‌شنبه از ایران خارج شد.
این وکیل دادگستری همچنین در خصوص وضعیت حجت‌الاسلام ابطحی، اظهار داشت: با وجود اینکه به درخواست خانواده‌اش، وکیل ایشان هستم اما بدلیل اینکه تاکنون نتوانسته‌ام با او ملاقات کنم، از وضعیت پرونده وی خبری ندارم.
نیک‌بخت تاکید کرد:علی القاعده بدلیل روحانی بودن ابطحی، پرونده وی باید به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع شود هر چند طبق آیین‌نامه دادگاه ویژه روحانیت، این دادگاه می‌تواند با محاکمه وی در دادگاه عمومی موافقت کند.
نیک‌بخت در مورد وضعیت جسمانی بهزاد نبوی نیز گفت: تقریباً وضعیت وی خوب است اما او در بیمارستان تا بهبودی کامل نگهداری می‌شود.
وی گفت: به عنوان یک حقوقدان و وکیل دادگستری به صراحت اعلام می‌کنم که ادامه بازداشت فعالان سیاسی شناخته شده، همچون نبوی، صفایی فراهانی، میردامادی،‌رمضان‌زاده و روزنامه‌نگارنی چون قوچانی و زیدآبادی بعد از ۴ ماه از صدور قرار بازداشت اولیه‌ آنان، غیرقانونی و مخالف نص‌صریح ماده ۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری و بند د آن ماده می‌باشد.
نیک‌بخت خاطر نشان کرد: طبق بند د ماده ۳۲، صدور قرار بازداشت و استمرار آن زمانی ممکن است که متهم در صورت آزادی آثار و دلایل جرم را از بین ببرد و یا با سایر متهمان و شهود خود تبانی کرده و یا امکان فرار داشته باشد. هیچیک از این موارد در خصوص دستگیر شدگان وجود نداشته و استمرار قرار بازداشت موقت آنان و جه قانونی نیز ندارد.
وکیل برخی از چهره های سرشناس بازداشت‌شدگان حوادث اخیر، گفت: امیدوارم ریاست قوه قضائیه، دادستان کل کشور و دادستان تهران که بارها وعده اجرای قانون را داده‌اند به این نکته توجه و از ادامه بازداشت آنان جلوگیری بعمل آورند چراکه در مورد این افراد نه آثار و دلایل جرمی وجود داشته که آنرا از بین برند و نه متهم دیگری وجود دارد که بخواهد مدارک را امحاء کند.
وی با بیان اینکه ادامه بازداشت این افراد، هزینه مادی و معنوی برای کشور در پی خواهد داشت، تصریح کرد: اینجانب با اعتقاد بر قانون اساسی و سایر قوانین بر این اعتقادم که ادامه وضع موجود نه به نفع نظام و نه منطبق با قانون می‌باشد

حاشیه های حضور علیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات

برخی افراد بصورت سازماندهی شده در نمایشگاه حضور دارند که هنگام حضور شخصیت ها و چهره های اصلاح طلب ،حامیان موسوی و منتقدان دولت با حمله و برهم زدن فضا ایجاد تنش و درگیری می کنند.

کلمه:حضور دکترعلیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات و خبر گزاری ها حاشیه ساز شد.
به گزارش خبر آنلاین در پی حضور علیرضا بهشتی از اعضای ارشد ستاد میر حسن موسوی جمعیت زیادی از موافقان وی دست های خود را به علامت پیروزی بالا بردند .در پی در خواست بهشتی برای شعار ندادن مردم موافقان وی شروع به فرستادن صلوات کردند.اما مخالفان حضور بهشتی با سر دادن شعار “بهشتی ننگ رژیم”و “مرگ بر ضدولایت فقیه ” خواستار خروج وی از نمایشگاه شدند.
در حالی که اغلب حامیان موسوی در طبقه فوقانی مصلی حضور داشته و شعار” یاحسین میرحسین “سر می دهند مخالفان حضور بهشتی در نمایشگاه در حال سر دادن شعار«منافق حیا کن مصلی را رها کن» هستند.
در پی این تجمع و ملتهب شدن فضا ، مأموران امنیتی بهشتی مشاور و عضو ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی را به خارج نمایشگاه هدایت و با سوار کردنش بر یک ون سبزاو را به بیرون بردند.
همچنین برخی حاضران در نمایشگاه گزارش داده اند برخی افراد بصورت سازماندهی شده در نمایشگاه حضور دارند که هنگام حضور شخصیت ها و چهره های اصلاح طلب ،حامیان موسوی و منتقدان دولت با حمله و برهم زدن فضا ایجاد تنش و درگیری می کنند.
پیشتر مهدی کروبی نیز هنگام ورود به نمایشگاه مطبوعات، به دست عده‌ای ا که بعد تصاویر آنها مشخص کرد برخی از آنها به اصطلاح خبرنگاران  رسانه های طیف حامی دولت بوده اند ، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت
بر اساس این گزارش در هنگام ارسال این خبر در شبستان مصلی موافقان و مخالفان حضور بهشتی در حال شعار دادن علیه یکدیگر هستند.

رمزگشایی از ۵۰هزار شکایت اینترنتی علیه میرحسین

از آنجایی که قصد داریم میزان نارضایتی ملت ایران نسبت به اعمال و رفتار میر حسین موسوی را بر همگان به اثبات برسانیم منتظر هستیم تا آخرین نتیجه و آمار شمار شکایت کننده ها علیه میر حسین موسوی مشخص شود.

کلمه: انتشار خبری مبنی بر جمع‌آوری ۲۹ هزار شکایت مردمی علیه میرحسین موسوی در تاریخ ۲۰ مهر ماه در ایرنا و کیهان، و تکمیل این خبر توسط خبرگزاری  دولتی ایرنا  در ۲۹ مهر ماه با روتیتر “اختصاصی” مبنی بر افزایش شکواییه‌ها تا مرز ۵۰ هزار “نفر” آن هم از سوی یک سایت گمنام و یگ گروه گمنام‌تر، بدون تبلیغات گسترده و پشتیبانی رسانه‌ای _ مکتوب و سایبر _ قابل بررسی و تامل بود.
به گزارش  خبرآنلاین ، امیرطاهر حسین خان، مسئول “کمیته رسانه‌ای جنبش مردم ایران علیه قانون‌گریزی” در گفتگوی اولش مدعی شده بود: طی یک هفته گذشته (۱۳ تا ۲۰ مهر) ۹۰۰ هزار نفر از سایت “موج قانون” بازدید کرده‌اند. وی البته در توضیح این استقبال گسترده افزوده بود: این نشان می‌دهد که این حرکت با استقبال بی نظیر ملت ایران مواجه شده است.
حسین خان در همان مصاحبه تاکید کرده بود که تا به امروز (۲۰مهر) ۲۹ هزار نفر از میرحسین موسوی به طور مکتوب شکایت کرده اند و انتظار می رود با مرور زمان بر این تعداد به طور چشمگیر و خیره کننده افزوده شود. البته مسئول “کمیته رسانه‌ای جنبش مردم ایران علیه قانون‌گریزی” هدف از ایجاد سایت موج قانون را محاکمه میرحسین موسوی عنوان کرده و معتقد بود که میرحسین از پس از انتخابات ریاست جمهوری با قرار گرفتن در مسیر آشوب طلبی و اغتشاشات به نوعی بر پیکره نظام مقدس جمهوری اسلامی لطمه وارد کرد.
داستان این اطلاع‌رسانی همراه با آمار دقیق به همین جا ختم نشد و در تاریخ ۲۹ مهرماه ایرنا باز هم در خبری اختصاصی از قول امیرطاهر حسین‌خان نوشت: در آخرین بررسی شکواییه سایت موج قانون شمار شکایت کننده‌ها علیه میر حسین موسوی به ۵۰ هزار نفر رسید… حسین خان در گفت و گو با ایرنا تاکید کرد: هفته گذشته ۲۹ هزار نفر علیه میر حسین موسوی شکایت کرده بودند اما با گذشته (منظور ایرنا کلمه گذشت، بوده است) یک هفته این تعداد به ۵۰ هزار نفر افزایش پیدا کرده است.
البته آقای مسئول “کمیته رسانه‌ای جنبش مردم ایران علیه قانون‌گریزی” طبق معمول از “نشان‌دهنده‌ها” نیز سخن گفت و گفت: این تعداد افزایش آمار شکایت کننده ها علیه میر حسین موسوی نشان می دهد که ملت ایران از عملکرد میر حسین موسوی به خشم آمده اند و خواستار محاکمه این چهره سیاسی جدا شده از بدنه نظام هستند.
وی در این مصاحبه مستندات فعالیت سایت متبوعش را نیز ارائه داد و گفت: بر اساس قانون مجازات اسلامی ماده ۱۸۷ -هر فرد یا گروه که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و نیز کسانیکه با آگاهی و اختیار امکانات مالی موثر و یا وسایل و اسباب کار در اختیار آنها بگذارند محارب و مفسد فی الارض می‌باشند .در ماده ۱۸۸ قانون مجازات اسلامی آمده است که هرکس در طرح براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پستهای حساس حکومت(محارب) و ( مفسدفی الارض ) است .
وی البته ابراز امیدواری می‌کند که این آمار افزایش یابد و به خبرنگار ایرنا گوشزد می کند که: ما خود می دانیم که طرح یک شکایت علیه یک فرد دستگاه قضایی را می تواند مجاب کند که به اتهام آن فرد رسیدگی کند اما از آنجایی که قصد داریم میزان نارضایتی ملت ایران نسبت به اعمال و رفتار میر حسین موسوی را بر همگان به اثبات برسانیم منتظر هستیم تا آخرین نتیجه و آمار شمار شکایت کننده ها علیه میر حسین موسوی مشخص شود. حسین خان در پایان گفتگویش نیز خاطر نشان کرد: بعد از اعلام شمار نهایی شکایت کننده ها، محمدرضا رحیمی، دبیر جنبش مردم ایران علیه قانون‌گریزی، طرح‌های بعدی این جنبش مردمی را برای محاکمه میر حسین موسوی اعلام خواهد کرد.
آیا تعداد شاکیان واقعی بود؟
سایت موج قانون که هر “سه یا چهار روز یکبار” با بازنشر برخی اخبار رسانه‌های فارس و ایرنا و یا گفتگوهای کوتاه با فعالان رسانه‌ای ایرنا، فارس، کیهان و ایران به روز می‌شود، در یک ماه گذشته (۲۷ شهریور تا ۲۷ مهر) و طبق آمار معتبر سایت آلکسا (alexa.com) به طور متوسط در هر روز ۳۳ نفر بازدید داشته است در حالی که به گفته مسئول کمیته صاحب سایت موج قانون، بازدید این سایت در یک هفته ۹۰۰ هزار نفر بوده است؛ در واقع بین روزهای ۱۳ تا ۲۰ مهر روزانه ۱۱۴ هزار نفر از این سایت بازدید داشته‌اند که طبق اطلاعات سایت آلکسا، بازدید روزانه این سایت از روز ۵ اکتبر(۱۳مهر) با کمی اغماض ۱۰۰ نفر در روز بوده و بعد از گذشت یک هفته به تدریج به ۵۰۰نفر رسیده است. این سیر صعودی در حال حاضر با افزایش نسبی در روز ۱۹اکتبر، ۲۷ مهرماه به هزار نفر رسیده است و طبیعتا با ۱۱۴ هزار نفر روزانه در یک هفته قبلش، تنها ۱۱۳ هزار و پانصد نفر تفاوت دارد!
بر اساس این گزارش، سایت تابناک روزانه حدود ۱۵۰ هزار بازدید کننده دارد و طبق اطلاعات مندرج در آلکسا، دارای رنک(rank) ششم در میان سایت‌های ایرانی است و فارس و ایسنا به ترتیب رنک ۱۵ و ۴۶ را دارند.
شاید تنها بتوان در روزهای باقی‌مانده نمایشگاه مطبوعات _ که مسئولان برگزاری با سخاوتمندی تمام، غرفه‌ای را به یک سایت بی‌شناسنامه و بی ارتباط با جشنواره و نمایشگاه مطبوعات اعطا کرده‌اند _ با حضور در غرفه موج قانون، علت این داستان‌سرایی‌ها و بی‌قانونی‌ها و برداشت‌های شخصی به نام “ملت” را از نزدیک جویا شد و شاید هم مجاب شد و به جمع ۵۰هزار نفر شاکی پیوست! البته می‌توان صبر کرد و منتظر طرح‌های بعدی محمدرضا رحیمی، دبیر جنبش مردم ایران علیه قانون‌گریزی بود، همانطور که امیرطاهر حسین خان وعده داده است.

ملت ایران نمی گذارد فرزندانش سال های زیادی در حبس بمانند

اعتراض سازمان دانش آموختگان ایران نسبت به بی خبری مطلق از زید آبادی،حمله به کروبی و صدور احکام سنگین برای اسرای جنبش سبز
 شبکه جنبش راه سبز(جرس): سازمان دانش آموختگان ایران،ادوارتحکیم وحدت، با انتشار"هفتمین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد"،علاوه بر محکوم کردن حمله به مهدی کروبی  در نمایشگاه مطبوعات،نسبت به تحت فشار قرار گرفتن احمد زیدآبادی،روزنامه نگار و دبیرکل این سازمان برای اخد اعترافات اجباری پس از بیش از 40 روز بی‌خبری مطلق،هشدار داد.
سازمان دانش آموختگان ایران همچنین با اشاره به صدور احکام سنگین علیه اسرای کنبش سبز اعلام کرد که" ملت نخواهد گذاشت فرزندانش سالها در حبس بمانند."

متن کامل هفتمین بیانیه سازمان دانش آموختگان پس از کودتای انتخاباتی چنین است:
بیش از چهارماه از گروگانگیری احمد زیدآبادی دبیرکل و عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) می گذرد و عوامل دولت کودتایی که در کلیه قوای حاکمیت و از صدر تا ذیل آن ریشه دوانده‌اند حتی آداب آدم‌ربایی را نیز رعایت نکرده و فریبکارانه امکان هر گونه تماسی را میان وابستگان و زندانیان برای ده‌ها روز سلب می‌کنند.
اینک بیش از چهل روز است که هیچ اطلاعی از وضعیت احمد زیدآبادی در دست نیست. در این مدت همسر و فرزندان او بارها به امید ملاقات یا صرفا آگاهی از سلامتی او به زندان و دادگاه مراجعه کرده‌اند اما هر بار با پاسخی متفاوت از این حق قانونی آنها ممانعت به عمل آمده است و در این شرایط بیم و خوف نسبت به وضعیت جسمانی زیدآبادی بیش از هر چیز دیگر نگران کننده است. اما واقعیت این پنهانکاری آن است که احمد زیدآبادی چهل روز است که بار دیگر در مقابل بازجویان و کارشناسان کارگاه تواب‌سازی بند 2الف قامت برافراشته و یکبار دیگر با تحمل مصائب و شکنجه‌هایی که ابعاد آن جز نزد او و خدای‌اش برای احدی آشکار نیست، حسرت عذرخواهی و نگارش توبه‌نامه را بر دل عمال دیکتاتوری حاکم گذاشته است،‌ گرچه حاکمانی که حتی از تشخیص منافع خود نیز عاجزند نه تنها از نمایش اعترافات سایر گروگان‌ها سودی نبردند که تنها بر عمق نفرت عمومی نسبت به خویش افزودند و در این میان سرنوشتی شوم‌تر را برای خود رقم زدند.
گناه نابخشودنی احمد زیدآبادی که این چنین مظلومانه بر سر آرمان آزادی و کرامت انسانی‌اش جانبازی می‌کند چیزی نیست جز پرسشگری؛ جرم او این است که متراکم‌ترین واحد اختیارات و قدرت را به اندکی مسئولیت‌ و سر سوزنی پاسخ فراخوانده و دریغا در کشوری که قرن‌ها پیش حقوق انسان بر سنگ نوشته و اسطوره مردمان آن جانش را فدای مدارای با مخالفان کرده و از زبان بی‌لکنت مومنان در برابر حکمرانان سخن گفته است، این چنین با داغ و درفش به پرسشگر پاسخ می‌دهند.
با این همه سرمستان از باده قدرت باید بدانند که احمد زیدآبادی تنها نیست، امروز یک ملت با حضور خود مشروعیت و تمامیت حاکمیت آنان را با شعارهای پرسشگرانه خود طی تجمعات میلیونی در خیابانها به زیر علامت سوال بزرگی کشانده‌اند. موج میلیونی این ملت دیگر جسم نحیف زیدآبادی نیست که ماه‌ها در سلول انفرادی‌اش بیاندازند و پوزش‌نامه در مقابل او بگذارند، بلکه این فوج انسان‌های آزاده که به راه افتاده است تا برانداختن بساط ظلم و استبداد از حرکت باز نمی‌ایستد.
از سوی دیگر، به تدریج احکام حبس برای فعالان سیاسی دربند صادر شده و بر همین روال باید منتظر صدور احکامی از همین دست برای اعضای زندانی این سازمان یعنی احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی نیز باشیم؛ طی روزهای گذشته خبرهایی مبنی بر صدور حکم حبس برای آقایان، دکتر سعید حجاریان، شهاب‌الدین طباطبایی، مسعود باستانی، کیان تاجبخش، هدایت آقایی و ... منتشر شده است. اما این احکام با خود چه پیامی دارند؟ آیا جز این است که ناظران صحنه سیاست در ایران با اطلاع از این احکام به این باور می‌رسند که آمران و نویسندگان این به اصطلاح آراء قضایی افزون بر بیماری نابینایی در برابر جنایت، دچار توهم قدرت نیز شده‌اند؟ و آیا به واقع آنان می‌پندارند عدد سالهای حبسی را که با گشاده دستی در برابر نام این گروگان‌ها قرار می‌دهند زمانی کوتاه‌تر از حکمرانی غاصبانه آنان است؟ آیا چنین برآورد نادرستی در مورد قدرت اراده ملت آزاده ایران دارند که بنشیند و فرزندان‌ مظلوم‌اش سال‌هایی را در زندان مشتی کودتاچی به سر کنند؟
دولت شاید گمان می‌کند که با این اقدامات ملتی را ترسانده و به عقب خواهند راند، اما به واقع این خود اوست که بیم فروپاشی سراپای دستگاه‌اش را به لرزه انداخته و بی محابا به هر اقدام کرده و ناکرده‌ای دست می‌زند؛ اگر نشانه ترس نیست پس گواه چیست وقتی حکومتی که با ادعای نمایندگی پروردگار در زمین حکمرانی می‌کند در تاریکی به خانه اسیر دربندش هجوم می‌برد و به دست‌هایی که به سوی آسمان بلند شده درحالی که "یا غیاث المستغیثین" می‌گویند، دستبند زده و در عتاب و خطاب صغیر از کبیر بازنمی‌شناسد. این گونه کردار جز اصرار و لجاجت بر گام نهادن در کوره‌ راهی که آغاز آن با خیانت در آراء و ادامه آن با قتل، تجاوز، شکنجه و ... توام شده است، نشانگر چیست؟
چرا حاکمیت مسیر روشن بازیابی اعتماد عمومی را از طریق احقاق حقوق ملت و محاکمه عوامل جنایات اخیر نمی‌پیماید و دائما در تلاشی نافرجام در پی سرپوش گذاردن بر رفتار ننگین ماموران خود است؟ آیا حمله، تهدید و ایراد جراحت به مهدی کروبی این قهرمان بی بدیل ایران زمین، پرسش‌های بی‌پاسخی را که او مطرح کرد از یادها می‌برد؟ آیا حاکمیت با انکار کروبی می‌تواند جنایات بی‌سابقه‌ای را که علیه شهروندان خود مرتکب شده است، لاپوشانی کند؟ عده‌ای که سوابق مزدوری و مشارکت‌ آنان در جنایات پس از انتخابات نزد افکار عمومی روشن است، با مشاهده چراغ سبز از سوی کدام مقام حکومتی چماق‌ها را بالای سر می‌گردانند و با رکیک‌ترین توهین‌ها به سوی مردی که عمری را در راه مبارزه با استبداد و دفاع از مظلومان گذارده است حمله‌ور می‌شوند؟ بیدادگرانی که یادآوری وظایف مجلس خبرگان رهبری بر آنها گران آمده و تصور می‌کردند با پلمپ دفتر و محل فعالیت کروبی، پناهگاهی را به روی قربانیان خویش می‌بندند هنوز به این واقعیت پی نبرده‌اند که این سوابق روشن و شخصیت مهدی کروبی است که ملجاء مظلومان شده است نه اسباب و قدرت‌ حکومتی او؟
اینها پرسش‌هایی است که عالی‌ترین مقامات نظام باید به آن پاسخ گویند.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بار دیگر با صراحت اعلام می‌کند که همچنان در کنار اعضای دربند خود احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی و سایر اسرای کودتای 22 خرداد ایستاده و لحظه‌ای آنها و خانواده‌های گرانقدرشان را تنها نخواهد گذاشت و یقینا سکوت و بی‌عملی پاسخ خیال باطل صادرکنندگان احکام حبس‌های چندساله نبوده و آزادسازی این فرزندان ملت همچنان در اولویت برنامه‌های سازمان خواهد بود.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
سوم آبان‌ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت

نامه به همسر احمدی نژاد، زنی که انگار وجود خارجی ندارد مسيح علي نژاد)

ستون روز آن لاین:
این مطلب را برای این نوشتم : زنی که باید به عنوان زن نخست یک کشور دیده شود و معرف ایران باشد کجاست این روزها و  اما زنان دیگر چه جایگاهی را به ایران داده اند. ورنه من هم می دانم برای کسی که وجودش در ایران اصلا احساس نمی شود نباید نامه نوشت…..

همسر رئیس دولت! از همهمه  همسران دربندان، آرامشت برهم  نریزد!
آیا نشستن در خانه محمود احمدی نژاد شهردار سابق تهران، در روزهایی که خانه مرتضی الویری شهردار دیگر همین شهر،  آشفته و نابسمان است، آسان است؟ آیا همسری  و همسایگی مردی را  مفتخر بودن در شرایطی که مردان بسیاری از  اهالی همین شهر به جرم اننقاد به مرد همراهت یا کشته شدند و یا  در حبس و بند هستند، کمی دشوار نیست؟ شاید نامه نوشتن به کسی که از پرده  برون آمدن اش را اگرچه نیویورکی ها دیده اند اما از چشم ما و باقی اصحاب رسانه دور مانده است ، دشوار باشد اما من دو چشم تو را درست عین دو چشم های خواهر خودم که به سختی از چادر بیرون است، مجسم می کنم و برای همان چشم ها حرف می زنم.  خواه ببیند خواه روی برگرداند و به کنج خود نشیند. بگذار همه بگویند بی سبب است و دلی به رحم نمی آید . اصلا دنبال دلرحمی هم نیامده ام که این نامه نیز همانند نامه های دیگر این روزها عادت دارد که به در و دیوار خانه بخورد و دلی از هیچ کس نلرزاند. تو هم اگر این روزها جشن و پایکوبی برای دوباره به مسند نشستن همسر دولت نشین ات، مجال داد، دقایقی مختصر وقت بگذار و به همسایه های دیگری غیر از همسرت بیاندیش و باور کن این گناه بزرگی نیست اگر برادرانه به آنان که  به بند شده اند، نگاه کنی و ببینی چه زود پیر شده اند.

همخانه ساکت دولت پر سر و صدا،

صدای زنان سبز و سپید این روزهای جنبش ایران را در کنار همین مردان دربند شنیدی؟  بی شک همه زنان ایران، طرفدار جنبش اعتراضی این روزها نیستند و چه بسا هستند زنانی که همسرت را حامی اند و حلاوت و شیرنی این همراهی را هم چشیده اند. یکی پست کابینه به او پیشنهاد شد و دیگری که نام معجزه بر مردت نهاد، مدرس دانشگاه شد و حتما زنان دیگری هم هستند که اوضاع شان بهتر از زنان  منتقد مرد همراه تو است.  مقصود من صدای شعارهای زنان در خیابان ها و همراهی شان با مردان نیست که بی شک آن را شنیده  و دیده ای و این قصه جدیدی هم نیست. چه در ایام انقلاب و چه در روزهای اصلاحات، این نوع همپایی و همدلی و همراهی زنان و مردان به کرات  به تصویر کشیده شد و سیاستمداران نیز به خوبی از  آن بهره دلخواه جستند و جسته و گریخته نیز از این هم آوایی ها تقدیر کرده اند. اما اینبار صحبت از هماوردی دیگر است. صحبت از حماسه های آفریده شده در خیابان نیست ، صحبت از هروله های عاشقانه است.  صحبت از عاشقانه های سانسور شده در سیاست محافظه کارانه ایران است. آنچه این روزها باید به گوش تو  و باقی  هواداران همسرت می رسید، صدای متفاوت زنان ایرانی بود که برخلاف تمامی این سالهایی که بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران گذشت، مردان  دربندشان را بی هیچ ابایی با واژه گان عاشقانه در  صفحات محدود رسانه های عمومی مورد خطاب قرار دادند. یعنی زنانی  که خواستن رای و نظر سیاسی را حق خود دانستند و برایش بی پروا فریاد زدند، خواستن و عشق ورزیدن و به هم آغوشی طلبیدن همسران در حبس خویش را هم به همان سربلندی فریاد زدند. پرده نشینی تمام کردند. دانستند که اگر برای مرد دربند شان، دلتنگ و بی قرار اند، هیچ دلیلی ندارد که صورت پشت چادر سیاه پنهان کنند و سپیدی عشق را سانسور.  برای همین هر حبس، بهانه ای شد تا ادبیاتی عاشقانه وارد وارد ادبیات سیاسی این روزهای ایران شود. هر دستبندی که به دست یکی از معترضان قفل شد،  کلید ورود زنان سیاسی ایران به مرحله شکوفایی گشوده شد تا بیش از این شرمگین بیان عاشقانه های خود نباشند و پرده نشینی را مشق نکنند.

خانم خانه رئیس دولت،

دلت را به دریا زن و فقط یک بار، بی اکره، چشم بر چکامه های زنان منتظر  بگشای.  نامه های مانده پشت درهای اوین به دست صاحبانش نمی رسد اما به دست تو که آسان می رسد . همان ها را باز کن و بخوان. آغاز گر این شیوه عشق ورزی در صفحات رسمی روزنامه شاید زن جوانی بود که دل اش در غربت برای همسر دربندش فشرده شده بود و به جای آنکه به رسم شیوه های مرسوم روزنامه های ایران و مردان سیاست ، او را با نام فامیل اش صدا زند، نوشته بود: «محمدرضای نازنینم، لبخند تو لبهای مرا فتح کرد». نمی توانی  همانند هم اندیشان ات این را بگذاری به حساب  پر رویی های جوانانه و خط بکشی بر روی  خرمن خاطرات نابی که سیاست خشک ایران  را آراست در این روزها سبز. ما عادت نداشتیم که سیاستمداران مان دست همسران خویش به همان گرمی و شیرینی بفشارند که ما  اگر چنین می کردیم متهم به شکستن حریم اجتماعی بودیم. میرحسین دست زهرا رهنور را به همان سادگی فشرد و با او در همایش ها راه رفت که شاید در قاموس تو و مرد همراهت این کار ، زیاده روی های سرخوشانه تعبیر شود. اما فراموش نکنیم که هیمن دلگرمی های کوچک خانوادگی است که خانه بزرگترمان ایران را سرپا و سرخوش نگاه می دارد. برای همین است که وقتی معصومه خوش صولتان برای همسرش مرتضی الویری، شهردار سابق تهران، به دور از تشریفات و تعارفات مرسوم محافظه کارانه می نویسد:  «مرتضای عزیز و مهربانم! شاید امروز اولین بار باشد که بدین گونه به همه جهانیان می گویم که چقدر بیشتر از همیشه دوستت دارم»،  دیگر  در قاموس بخشی از جامعه ، سیاست، به تعبیر شهردار دیگر تهران جناب قالیباف  فقط دنیای کثیف نباشد و مبارزه نیز بخش زیبای این دنیای آلوده معنا شود که زنی چنین استوار و با افتخار پرده های کذایی میدان را کنار می زند و همسرش را با نام کوچک  و واژه های مهربانانه مورد خطاب قرار می دهد.

اعظم السادات!

فخرالسادات محتشمی پور هم یک زن ایرانی دیگر است که همسر دربندش را در  رسانه های عمومی به جای آقای تاجزاده، مصطفی صدا می کند و بر خلاف ژست های کاذب این سالها هیچ درگیر القاب و صفات مضاعف نیست تا  نقش یک زن محترم تعریف شده در قاموس محافظه کارانه برخی ها را بازی کند . از تو توقع نمی رود که برای همسرت به همین شیوه که فاطمه ستوده برای همسر دربندش، علی پیرحسین لو  نوشته است که همه گرمای دستش انگار کفایتش می کند برای یازده روز انفرادی، بنویسی. حالا که وجودت در هیچ جای جهان احساس نمی شود و از این بابت هیچ احساس ناراحتی هم نمی کنی ،  حداقل همت کن و با همسرت دنبال یک راهی باش که ما سرمان را در جهان بالا بگیریم و بگوییم در ایران همه زنان سیاست ، پرده نشین نیستند و زنانی هم هستند که در قاموش شان  آزادی و عشق به یک اندازه مقدس است و برای رسیدن به این هر دو رویای شیرین، به یک اندازه سر بالا می گیرند و به یک اندازه صدا بالا می برند.

یک نمونه از اوباشی که در کنار کودتاچی ها خدمت کرد


 
اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیغ کش، قبل از انقلاب، از جمله اوباش و باج گیرهای معروف محله جمشید تهران و یا همان شهرنو بود. با باج گیری از فاحشه ها و مشتریانشان امرار ‏معاش می کرد. بارها توسط شهربانی و دادگستری بازداشت شده بود. قبل از انقلاب در صنایع‌ پشتیبانی‌ و هلی‌كوپترسازی‌ كشور راننده بود اما بدلیل همین سوابق از کار اخراج شده بود.
با شروع انقلاب اسلامی ناگهان مسلمان شد و بعد از انقلاب هم خودش را چسباند به آیت الله ایروانی و "گروه ضربت جنوب تهران" را درست کرد که در شکم کمیته های انقلاب فعالیت می کرد.
حمله به منازل و مغازه ها و ادارات جنوب تهران و بازداشت افرادی از شهربانی که از آنها دل خونی داشت از فعالیت های این دوران او بود. با همین خدمات شد اولین فرمانده کمیته منطقه ۱۲ تهران!
سال ۱۳۶۸ رفت به سازمان دخانیات و شد مسئول حراست این سازمان!
در سال ۱۳۷۴ با توجه به سابق گذشته و آشنائی هائی که با اکبر خوش کوش(از نوجوانان معروف جنوب تهران که به اکبر "خوش گوشت" معروف بود) به محفل سعید امامی معاون سیاسی وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان وصل شد. تا سال ۱۳۷۷ در همین محفل مشغول به خدمت بود. از جمله این خدمات مشارکت در قتل "سیامک سنجری"، فاطمه قائم مقامی (مهماندار هواپیما که با علی فلاحیان رابطه داشت! و هر دو، یعنی سنجری و فاطمه به قتل رسیدند تا از بار پرونده فلاحیان کم شود!) و همچنین "ناصر سیگارودی معروف به "ناصر سگ سبیل" بود.
او از کنار همین خدمات توانست یک شرکت حمل و نقل دریایی ای را به ثبت برساند و صاحب چهار کشتی باری و یک نفتکش شد. دوستش احمد خوش کوش هم وارد کننده موبایل. وارداتی که سرانجام باعث اختلاف بین او و روح الله حسینیان شد و کارشان بسیار بالا گرفت. روح الله حسینیان اکنون در مجلس است و نقش اجرائی مهمی در کودتای 22 خرداد داشت.
احمد خوش کوش، یکبار در جریان رسیدگی به قتل های زنجیره ای، که منجر به خودکشی شدن سعید امامی شد دستگیر شد و در جریان بازجوئی ها، اعترافات سعید امامی را در باره قتل احمد خمینی کامل کرد. همه آنها بعدها آزاد شدند و بار دیگر حذف کارهای امنیتی شدند، غیر از سعید امامی که سرش را زیر خاک کردند چون زیاد می دانست و شروع کرده بود به گفتن رازهای نگو!
ارسال موشک بجای حبوبات به بلژیک توسط سعید امامی با یکی از کشتی های شرکت اسمال تیغ کش انجام شد.
محفل قتل های زنجیره ای از اسمال تیغ کش حمایت مالی و حمایت قضایی می کرد و او نیز برایشان هر چه می خواستند انجام می داد.
اسمال تیغ کش همان باج گیر قدیمی بود و به چاقوکشی عادت داشت و به همین دلیل دست به چند چاقوکشی، زن ربائی و قتل زد که برای وزارت اطلاعات دردسرساز بود. برای نمونه در تابستان سال ۷۷  با نام «تیمسار احمدی» دختر ۱۶ ساله ای را در میدان هفت تیر تهران ربود و پس از تجاوز، او را در خیابان رها کرد.
وقتی این موارد بی شمار شد، تصمیم گرفتند با توجه به اطلاعاتی که داشت، او را هم گوشمالی بدهند و هم از دسترس دور کنند. به جرم آدم ربایی، کلاهبرداری، زورگیری، تملک مال غیر، تجاوز به عنف و..... دادگاهی شد، اما قرار نبود برای این جرم ها محکوم به اعدام شود. به همین دلیل فقط به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. او دردادگاه از خدماتش گفت و البته گوشی را هم داد دست بالادستی ها که زیاد می داند و صلاح نیست زیاد سر به سرش بگذارند. برای نمونه گفت: من در زمـان‌ خـدمتم‌ در كـمیتـه‌ ۶۰۰۰ نفـر را بازداشت‌ كرده‌ام. یـادم‌ نیست‌ كه‌ كدام‌ را برای‌ چه‌ دسـتگیـر و بـازداشـت‌ كرده‌ام‌.
او در زندان نیز ارتباط هایش را با مقامات اطلاعاتی حفظ کرد و به جای آنکه در خارج از زندان برایش ماموریت درست کنند؛ در زندان ماموریت های جدید به او دادند. از جمله اجازه دادند گروه و باند درست کند، چاقو دراختیار داشته باشد. برخی چهره های سیاسی را به بندی که او در آن بود فرستادند تا اسمال تیغ کش یا دخلشان را بیآورد و یا با چند نیش چاقو ادبشان کند. از جمله شاهکارهای او در این دوران، توطئه قتل دکتر زرافشان وکیل قتل های زنجیره ای بود که زندانی بود و او را به بند اسمال تیغ کش فرستاده بودند. قتلی که ناتمام ماند.
باند تجاوز به دانشجویان سیاسی را نیز او به اشاره مقامات اطلاعاتی – احتمالا در ارتباط با قاضی مرتضوی- تشکیل داد و فجایعی را نیز در این ارتباط مرتکب شد که برخی از دانشجویان و وبلاگ نویسان پس از بیرون آمدن از زندان به مجلس و نزد رئیس و معاون و سخنگوی قوه قضائیه وقت رفته و اتفاقات درون زندان را فاش ساختند.
در سال آخر دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، ناگهان اسمال تیغ کش آزاد شد. در آن زمان همه معترض بودند که چرا مجرمی با این پرونده از زندان بیرون آمده است. بویژه که درست همزمان با طرح نمایشی مقابله با اوباش آزاد شد. پس از کودتای انتخاباتی و فجایعی که در کهریزک و زیر زمین وزارت کشور روی داد و شیخ مهدی کروبی به بخشی از آنها اشاره کرد، تازه مشخص شد که چرا اسمال تیغ کش را از زندان بیرون آوردند و دوباره به خدمت گرفتند!