وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

مهدی کروبی: خود را برای همه چیز آماده کرده ام

مهدی کروبی: خود را برای همه چیز آماده کرده ام

تاریخ : ۲۸ مهر ۱۳۸۸ • دسته: تیتر یک
نمایندگان «کانون مدافعان حقوق بشر» و «شورای ملی صلح» عصر دوشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۸۸ با حضور در منزل مهدی کروبی با قدردانی از تلاش‌های او برای احقاق حقوق ملت، حمایت خود را از این تلاش‌ها اعلام کردند. آنان که نقش و تأثیر اقدام‌های کروبی در حوادث اخیر ایران را از منظر « صلح» ارزیابی می‌کردند، بر ادامه این تلاش‌های آگاهی‌بخش برای ممانعت از وقوع حوادث ناگوار بدتر در جامعه تأکید کردند.
بر این اساس این فعالان مدنی از آنجا که شرایط کشور را حساس ارزیابی می‌کردند، نگرانی‌های خود چنین بیان کردند. « تلاش برخی برای نظامی کردن فضای جامعه»، « نقض قانون اساسی»،« تشدید بحران اقتصادی» و « احتمال امتیازدهی در خارج و تشدید فشارها در داخل»، عمده نگرانی‌های اعضای « کانون مدافعان حقوق بشر» و « شورای ملی صلح» بود.
وضعیت فعالان سیاسی و مدنی که در جریان حوادث پس از انتخابات، بازداشت شده‌اند نیز نکته‌ای بود که چند تن از وکلایی که در این دیدار حضور داشتند به آن اشاره کردند؛ نکاتی که نگرانی حاضران را به همراه داشت. این نگرانی با ابراز تأسفی نیز همراه شد و آن ادامه بازداشت عیسی سحرخیز، عبدالله مؤمنی، احمد زیدآبادی و کیوان صمیمی از اعضای کمیته اجرایی شورای ملی صلح بود.
طرح برخی شعارها در چند ماه گذشته از جمله در راهپیمایی روز قدس، موضوع دیگری بود که حاضران نسبت به گسترش این شعارها ابراز نگرانی کردند؛ شعارهایی که به اعتقاد حاضران، شعارهای انحرافی است که می‌تواند زمینه برخورد سخت را با جنبش اصلاحی فراهم کند.
به این ترتیب نمایندگان « کانون مدافعان حقوق بشر» و « شورای ملی صلح» توجه رهبران این جنبش از جمله مهدی کروبی را به این نکته جلب کردند که باید نقشی مؤثر‌تر در جنبش سبز داشته باشند.
اشاره حاضران به اندیشه‌ جریانی که نمی‌خواهد به حقوق مردم توجه کند، با وجود آنکه در اسلام بر رعایت حقوق انسان‌ها تأکید شده است، پیش زمینه سخنان مهدی کروبی شد تا از تلاش عده‌ای برای ایجاد انحراف در اساس انقلاب سال ۱۳۵۷سخن بگوید.
او ملت ایران را در مبارزه با استبداد، ملتی رشد یافته معرفی کرد که در طول یکصد سال گذشته در منطقه پیشگام بوده‌اند. بنابراین حوادث پیش آمده برای مردم ایران را پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در شأن ملت ایران ندانست، چرا که به اعتقاد او، « انقلاب اسلامی» موجب دگرگونی جامعه شد تا حکومتی متکی بر آرای مردم شکل بگیرد.
کروبی سپس پس از آنکه تحلیلی از اوضاع و شرایط جامعه سیاسی ایران پس از خرداد سال ۱۳۷۶ارائه کرد، چنین نتیجه گرفت: « حوادثی بر اثر برخی غفلت‌ها رخ داده است که اوضاع اینگونه شده است.»
اما کروبی از تداوم تلاش‌های یکصد ساله مردم با وجود فراز و نشیب‌ها که از ان به عنوان نقطه قوت یاد کرد، سخن گفت: « از آنجا که مردم ایران با هوش و رشدیافته هستند، چراغ روشنگری، هدایت و مبارزه خاموش نشد و در فرصتی مناسب با حضور در انتخابات اخیر، حرکتی توفنده و آرام را با حضور در پای صنوق‌های رأی انجام دادند.»
کروبی که فشارهای اخیر بر فعالان سیاسی را در ادامه حرکت اصلاحی مردم به دلیل رشد آنان، بی‌اثر می‌دانست، از روحیه مردم و به موقع حرکت کردن آنان به عنوان امری بسیار عظیم یاد کرد.
محمد قوچانی، عیسی سحرخیز، ابراهیم امینی و عبدالله مؤمنی چند تن از حامیان کروبی در انتخابات اخیر بودند که اینک در بازداشت به‌سر می‌برند
کروبی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود از اینکه راه های ارتباطی او را با مردم بسته‌اند، انتقاد کرد.
توقیف روزنامه‌ اعتماد ملی، پلمپ دفتر شخصی مهدی کروبی، پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی و ممانعت از نشست دوستانه شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، نمونه‌هایی بود که کروبی برای تأیید ادعای خود ذکر کرد. چنانکه مهدی کروبی که به همراه میرحسین موسوی دیگر کاندیدای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، به روند برگزاری این انتخابات معترض است، این روزها پس از آنکه دفتر شخصی و همچنین دفتر حزب‌اش- حزب اعتماد ملی- پلمپ شد، مجبور است از میهمانان خود فقط در منزل‌اش پذیرایی ‌کند.
بر این اساس او گفت که به لطف خدا آقایانی که فکر می‌کردند می‌توان با فشار، این قضیه را خاتمه داد، فهمیدند که نمی‌شود.
طرح برخی از شعارها که از جمع‌های حامیان جنبش سبز شنیده می‌شود و نگرانی فعالان مدنی حاضر در این نشست را به همراه داشت، پاسخ کروبی را این‌چنین به همراه داشت: « این شعارها عکس‌العمل کارهای نسنجیده آقایان است چرا که ملت ایران، زمانی از مردم فلسطین حمایت می‌کردند که در سخت‌ترین شرایط قرار داشتند بنابراین حالا معنا ندارد که این شعارها داده شود.» بر این اساس او نه تنها این شعارها را غلط ارزیابی کرد بلکه او نیز طرح این شعارها را زمینه‌ساز برخورد سخت دانست.
نکته دیگری که کروبی در این دیدار بیان کرد همان موضوع نامه‌هایش بود. « وقتی قضایا را شنیدم مطمئن عرفی شدم؛ بنابراین خواستم هشدار دهم تا مراقب باشند. بنابراین اینکه گفته می‌شود، نظام متهم می‌شود را قبول ندارم چرا که هدف این است تا نظام پالایش و پاک شود؛ زیرا که دلمان برای نظام می‌سوزد.»
کروبی با تأکید بر این جمله که همه فعالان جنبش سبز به دنبال اصلاحات هستند نه براندازی، گفت که باید همه خواسته‌هایمان در چارچوب نظام اسلامی باشد.
دفاع از حقوق افراد با گرایش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی با مشخص بودن چارچوب فکری مشخص نکته ای بود که کروبی به عنوان وظیفه خود بر آن تأکید کرد. بنابراین او با بیان این جمله که جنبش ادامه دارد، اصلاحی هم هست و باید مواظب مرزبندی‌ها باشیم، گفت که خود را برای همه چیز آماده کرده است.
پایان بخش سخنان مهدی کروبی، جمع‌بندی حاضران بود: « اصالت به اراده مردم، اصالت دادن به انسان است که به مباحث حقوق بشری نزدیک می‌شود.»
بر این اساس انتظار آنان چنین بود: « ما نیز چون مردم، انتظارمان فقط انتظاری سیاسی نیست بلکه انسان‌دوستانه هم است.» به این ترتیب پیشنهاد خود را چنین بیان کردند: « کمیته صیانت از آرا را به کمیته صیانت از حقوق ملت ارتقاء دهید، چرا که این امر بر اساس اصل سوم قانون اساسی است.»

هواداران جنبش سبز در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها به غرفه روزنامه كیهان رفتند و به نشانه اعتراض به وضع موجود نمادهای

هواداران جنبش سبز در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها به غرفه روزنامه كیهان رفتند و به نشانه اعتراض به وضع موجود نمادهای
رویداد:

سبزها دفتر یادبود روزنامه كیهان را با نوشتن جملاتی در حمایت از میرحسین موسوی پر كردند و به پرچم این روزنامه نیز روبان های سبز آویزان كردند به گونه ای كه مسوولان غرفه پس از ساعتی ناگریز به پایین كشیدن پرچم خود و جمع كردن دفتریادبود شدند.


حامیان جنبش سبز پیش از این قرار بود در زمان افتتاحیه نمایشگاه و سخنرانی وزیر ارشاد دولت كودتا با حضور خود اعتراض خود را به نمایش بگذارند اما مسوولان دولتی در یك عقب نشنیی آشكار مانع ورود مردم در مراسم افتتاحیه شدند و مراسم را پشت درهای بسته و با تدابیر شدید امنیتی برگزار كردند.


با این وجود هواداران جنبش سبز از طریق شبكه اجتماعی گسترده خود برنامه های گسترده ای را برای روزهای آینده تدارك دیده اند كه از آن جمله می توان به پخش پلاكاردهایی در محكومیت دولت كودتا اشاره كرد.

افشای هویت یکی دیگر از شکنجه گران کهریزک

September 11، 2009

افشای هویت یکی دیگر از شکنجه گران کهریزک



 تاکنون به درستی نام سردار رادان و حسین فدایی به عنوان عوامل مؤثر دخیل در جنایت‌های کهریزک مطرح بوده است، اما آنچه در ادامه می‌خوانید، یکی از مستندترین گزارش‌های موجود درباره هویت اصلی‌ترین چهره پنهان مرتبط با جنایت‌های کهریزک است که نقشی بی‌بدیل در تبدیل بازداشتگاه کهریزک به یک شکنجه‌گاه داشته است. او کسی نیست جز: مسعود صدر الاسلام.



جدیدترین بررسی‌ها، نشان می دهد که اصلی‌ترین مسئول پشت پرده این بازداشتگاه و بخشی از سرکوب‌های خیابانی، «مسعود صدر الاسلام» معاون اسبق اطلاعات نیروی انتظامی است که از طریق منصوری، مسئول دفترش در اطلاعات ناجا که معاونت بازداشتگاه را بر عهده داشته است، کهریزک را به یک شکنجه‌گاه رسمی تبدیل کرده است.

مسعود صدر الاسلام کیست؟



سردار "طه طاهری" با نام‌های مستعار "مسعود صدرالاسلام" و یا "مسعود صالح " که عده ای از نزدیکانش او را "صدر" صدا می‌زنند، یکی از چهره‌های اصلی تشکیلات اطلاعات موازی در ایران است.

طه طاهری از جمله اعضای سپاه پاسداران در ابتدای انقلاب بود که بعدها به نیروی انتظامی پیوست و در آنجا در پست مسئول اطلاعات نیروی انتظامی در زمان ریاست لطفیان و در فاجعه کوی دانشگاه خبرساز شد. چندی بعد، در دولت محمود احمدی‌نژاد، او با حکم محرابیان وزیر صنایع به عنوان مدیر عامل و ریاست هیات مدیره شرکت دخانیات ایران معرفی شد. بعد از مدتی، با بالاگرفتن بحث قاچاق سیگار، صدرالاسلام از این سمت برکنار شد و جالب است که این بار با حکم اسماعیل احمدی مقدم به جانشینی ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. وی در حال حاضر ظاهرا در این پست حضور دارد، و البته هنوز شایعاتی مبنی بر دست داشتن وی در قاچاق سیگار خارجی بر سر زبان‌ها هست.

شروع به كار مجدد پليس موبايل براي سركوب مردم


بنابرخبردريافتي مجددا بعد از مدتی توقف, پلیس موبایل براي سركوب مردم شروع به كار كرده است . آنها در خیابان از مردم موبایلشان را گرفته و بازرسی می کنند و اگر موردی طبق نظر خودشان وجود داشته باشد, موبايل را ضبط وطرف مربوطه را دستگير ميكنند .ظاهرا بعد از افزايش حجم بلوتوثهايی که در رابطه با سران دیکتاتور می باشد و استقبال بي نظيرمردم از پخش این گونه بلوتوثها تصمیم به این کار گرفته اند.



حمایت گسترده دانشجویان پلی تکنیک از کروبی و موسوی در مراسم انجمن جعلی

حمایت گسترده دانشجویان پلی تکنیک از کروبی و موسوی در مراسم انجمن جعلی
برنامه مناظره انجمن جعلی پلی تكنیك با موضوع حوادث پس از انتخابات به صحنه اعتراض دانشجویان پلی تكنیك به دولت كودتا و هواداران آن تبدیل شد.

حمایت گسترده دانشجویان پلی تکنیک از کروبی و موسوی در مراسم انجمن جعلی

به گزارش خبرنامه امیركبیر این برنامه قرار بود با حضور كواكبیان (نماینده مجلس/اصلاح طلب)، رسایی (نماینده مجلس/اصولگرا)، سردار طلایی (عضو شورای شهر) و كوچك زاده (نماینده مجلس/اصولگرا) برگزار شود اما به رسم تمامی برنامه های نیروهای حامی دولت احمدی نژاد، بدون اعلام قبلی این برنامه بدون حضور هیچكدام از سه طرف اصولگرا در برنامه آغاز شد. بدین ترتیب این برنامه با حضور اكبر اعلمی (نماینده مجلس ششم و هفتم) به جای كواكبیان و یك نماینده از اصولگرایان برگزار شد.


به گزارش خبرنامه امیركبیر از صبح امروز فضای امنیتی با حضور گسترده نیروهای حراست بر پلی تكنیك حكمفرما بود. حضور پر رنگ نیروها در سراسر دانشگاه حاكی از ترس و نگرانی ریاست دانشگاه و نهادهای امنیتی از بروز هرگونه تجمع و اعتراض بود.


طبق روال معمول این گونه برنامه ها، نیروهای بسیجی غیر دانشجو با ورود غیرقانونی به دانشگاه قصد پر كردن سالن را داشتند. با این وجود این عده به علت جمعیت زیاد دانشجویان معترض كاری از پیش نبردند.


به گزارش خبرنامه امیركبیر پیش از شروع مراسم، هم چنان كه انجمن اسلامی دانشجویان در بیانیه خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی هشدار داده بود، جمعیت 1000 نفری دانشجویان كه پلاكارد، دستبند و بادكنك های سبز در دست داشتند و عكس های میرحسین موسوی، مهدی كروبی و زندانیان سیاسی را با خود حمل می كردند، پشت درب سالن آمفی تئاتر تجمع كردند. سپس دانشجویان با خواندن سرودهای یار دبستانی و ای ایران وارد سالن شدند.


با شروع برنامه، هنگامی كه نماینده انجمن جعلی روی سن حاضر شد دانشجویان یك صدا فریاد زدند "انجمن بسیجی نمی خواهیم، نمی خواهیم". هم چنین دانشجویان از ابتدا اقدام به سر دادن شعارهایی مانند "یا حسین میرحسین"، "كروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"، "مرگ بر دیكتاتور"، "نصر من الله و فتح قریب..."، "صدای و سیمای ما ننگ ما"، "جنتی جنتی تو دشمن ملتی"، "محمود خائن" و ... كردند.


در طول مراسم، حضور نیروهای امنیتی و حراست در بین جمعیت دانشجویان محسوس بود. این افراد در مواردی اقدام به تهدید و برخورد با دانشجویان كردند.


اخبار تكمیلی و گزارش تصویری تجمع امروز متعاقبا ارسال خواهد شد.

فرمانده نيروی انتظامی با اشاره به رفتار ماموران در حوادث پس از انتخابات: دلمان نمی‌آيد ماموری که فحش‌خورده را تنبيه کنيم، ايلنا



- ماموری برادر بسيار خوبی است اما تند شده و زده شيشه يک خودرو را هم شکسته، دلمان نمی‌آيد تنبيهش کنيم چرا که مامور فحش خورده، سنگ خورده، عرق ريخته و حالا کاری هم کرده.
- تنها نبود شرايط استاندارد باعث تعطيلی کهريزک شد.


ايلنا: فرمانده نيروی انتظامی با بيان اينکه بايد در برخورد با مردم مدارا و مراعات ملاک‌مان باشد، گفت: برخی برخوردها در حوادث می‌بينيم که ماموری برادر بسيار خوبی است اما تند شده و زده شيشه يک خودرو را هم شکسته حال می‌خواهيم تنبيهش کنيم دلمان نمی‌آيد چرا که مامور فحش خورده، سنگ خورده، عرق ريخته و حالا کاری هم کرده اما نمی‌شود و همين را هم ما نمی‌پذيريم.
به گزارش خبرنگار ايلنا، سردار اسماعيل احمدی‌مقدم در همايش عمومی فرماندهان و مديران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: نکته مهم تسلط بر اعصاب است که کار پليس نوعا با استرس همراه است و ماموران بايد اعصاب پولادی داشته باشند.


او در ادامه با تاکيد بر اينکه هميشه بايد برخورد با اشرار و مزاحمان صورت گيرد گفت: داستان کهريزک باعث تعطيلی آن شد و شايد اوباش احساس کنند که چتر امنيتی برايشان ايجاد شده است. اما آنجا به دليل پايين بودن سطح استاندارد بسته شد و مکان جديد که نو است و به تازگی ساخته شده بايد به زودی از سازمان زندان‌ها مجوز بگيرد که با همکاری اين سازمان و دادستان تهران و دادگستری اين موضوع پيگيری می‌شود.
فرمانده ناجا به تسهيل خدمات و کاهش نارضايتی مردم تاکيد کرد و گفت: نحوه توقف خودروها، تاخير، تعيين معيارهای قانونی برای توقيف و زمان توقف و .... بايد مشخص و در اين رابطه اطلاع‌رسانی شود.
وی با اشاره به اجرای طرح امنيت اجتماعی افزود: طرح امنيت اجتماعی ضرورت آن روز بود و ديگر امروز از قمه‌کشی و اراذل اوباش کمتر خبری است به طوری که ظواهر بی‌نظمی بيشتر را نشان می‌دهد تا ناامنی.وقتی از امنيت اجتماعی به طرح انضباط اجتماعی می‌رسيم يعنی يک گام جلوتر رفته‌ايم و بايد تلاش شود که هر سال اعلام نکنيم که طرح مقابله با اراذل و اوباش اجرا می‌شود و اين طرح بايد زودبازده باشد.
احمدی‌مقدم با بيان اينکه يک راهبرد مشخص در فرماندهی تهران بزرگ وجود دارد و خطوط راهبرد مشخص است، گفت: هر فرماندهی که می‌آيد اين پازل را تکميل می‌کند.
او سپس خطاب به ماموران و فرماندهان ناجا گفت: شما در رديف مجاهدان فی‌سبيل‌الله هستيد و اگر نواقص را رفع کنيم حتما وضع مطلوب‌تر می‌شود.
در راه مبارزه با موادمخدر بايد به خدا متوسل شد
فرمانده ناجا در ادامه گفت: در مقوله‌ای مثل مواد مخدر بايد به خدا متوسل شد که معتاد ترک کند، مهم اين است که مدام هم مصرف وجود دارد و هم عرضه‌کننده. موضوع مواد مخدر مسئله زودبازده‌ای نيست چرا که اعتياد يک مريضی است و فرد معتاد قادر نيست اراده کند و متعهد بماند که البته دست خودش هم نيست.
احمدی‌مقدم تاکيد کرد: اما در بخش‌های ديگر اگر رفتار ترافيکی در منطقه‌ای بهبود پيدا می‌کند نبايد به عقب برگرديم. در نيمه دوم سال جاری هم بايد توجه‌مان به مطالبات اساسی مردم باشد.
رئيس‌پليس کشور با اشاره به اينکه ابزارهای پايش و سنجش افکار عمومی وجود دارد گفت: ما ۱۹۷ و هم چنين ۱۱۰ را داريم و همين‌طور رسانه‌هايی مثل صدا و سيما يار ما هستند و می‌توانند مطالبات افکار عمومی را به ما منتقل کنند.
احمدی‌مقدم با بيان اينکه برآورد مطالبات مردم کار سختی نيست گفت: قبلا يک تصميم می‌گرفتيم و بعد می‌ديديم که جامعه خيلی خوب واکنش نشان نداد. از اين رو مشخص می‌شد که ما به جای جامعه تصميم گرفته‌ايم اما ما بايد از مطالبات مردم ارزيابی درست داشته باشيم. امروز در راس مطالبات مردم تهران مسئله مواد مخدر است که حدود يک ميليون معتاد رسمی در کشور داريم.
فرمانده ناجا با بيان اينکه سياست‌های خوبی در نظام برای مقابله با بحث مواد مخدر ترسيم شد افزود:‌با اينکه وضع موجود خيلی مطلوب نيست اما بنا به اعتراف سازمان‌های بين‌المللی ايران در همه زمينه‌های برخورد با عرضه و توليد، باندهای قاچاق مواد مخدر و همين‌طور در بحث درمان و کاهش پيامدهای اعتياد در جايگاه اول قرار دارد.
فرمانده ناجا با بيان اينکه بايد افکار عمومی را قانع کنيم تا انتظارات در حدی نباشد که مقدورات کشور قدرت پاسخگويی ندارد، گفت: همه جامعه بايد برای حل معضل اعتياد به کمک بيايند.
ترافيک خيابان وليعصر تغييری نکرده است
فرمانده ناجا مسئله بعدی پايتخت را ترافيک عنوان کرد و گفت: تفاوت زيادی بين نيمه اول و دوم سال در تهران وجود دارد هر چند که وضعيت ترافيک مهرماه امسال از مهرماه سال گذشته در سايه توسعه حمل‌ونقل و اجرای طرح انضباط اجتماعی بهتر بوده است.
وی افزود: به طور قطع درمان قطعی ترافيک را نخواهيم داشت. به عنوان مثال در رابطه با يکطرفه شدن خيابان وليعصر فضاسازی می‌شود که ترافيک در مسير جنوب به شمال سنگين شده در حالی که يک‌طرفه شدن خيابان هيچ ربطی به مسير جنوب به شمال ندارد و اين مسير با همان اندازه در جای خودش است.
احمدی‌مقدم با اشاره به اينکه قبل از اجرای طرح‌ها بايد افکار عمومی را خوب توجيه کرد گفت: در طرح اراذل و اوباش و مواد مخدر بلافاصله ستون تقديرها از نيروی انتظامی بالا می‌رود اما در طرح انضباط اجتماعی که منافعش بيشتر است همه در يکی دو هفته اول زنگ می‌زنند و شکايت می‌کنند اما در هفته‌های بعد روند دوباره معکوس می‌شود. امروز مشارکت همگانی يک اصل است و اگر مردم همراهی نکنند طرح‌های ما موفق نخواهد بود. در برخی طرح‌ها ابتدا تلخی وجود دارد اما بعد مردم همراهی می‌کنند.
احمدی‌مقدم با اشاره به ثبت حدود ۵۰۰ هزار جريمه از سوی دوربين‌های مداربسته در تهران گفت: ما ابزار و تکنولوژی را جايگزين مردم کرده‌ايم و اگر ناجا سخت‌گيری می‌کند برای نفع مردم است.
فرمانده ناجا با بيان اينکه طرح انضباط اجتماعی بايد يک مقدار فراگيرتر شود، گفت: البته شهرداری هم بايد در رابطه با مناطق مسکونی غيرمجاز که مثل قارچ رشد می‌کنند و همچنين آلونگ‌ها کمک کند.
ثبت همه تخلفات با دوربين‌های مداربسته در شهر
فرمانده ناجا به روزانه ۶۰ هزار خدمات الکترونيک نيروی انتظامی به مردم اشاره کرد و گفت:‌دوربين‌های کنترل هم به همين منظور و برای ثبت تخلفات رانندگی و برخورد با مجرمان است.
رئيس پليس کشور با بيان اينکه ۲۳ درصد افزايش جرايم واقعيت بيرونی ندارد گفت: به دليل تغيير نظام آماری ما بوده که برخی جرايم که ثبت نمی‌شده را هم‌اکنون ثبت می‌کنيم.
به گفته احمدی‌مقدم جرايم در تهران افزايش پيدا نکرده و در همه شاخص‌ها بهبود نيز يافته است.

دیوارنویسی ۱۳ آبان: قصر دشت، تهران















متن کامل سخنان میرحسین موسوی در اولین مصاحبه ویدیویی وی پس از انتخابات


متن کامل سخنان میرحسین موسوی در اولین مصاحبه ویدیویی وی که در شبکه اینترنت منتشر شد به این شرح است:

توضیح درباره طرح وحدت ملی
این اصطلاح به اشکال گوناگونی مطرح می شود که خوب است این موضوعات از همدیگر تفکیک شود. من در دیداری که بانمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس داشتم، بحث وحدت ملی را مطرح کردم که در آنجا قصد من از این اصطلاح بیشتر اشاره به یک حس و اراده جمعی بود که در طول انتخابات تشکیل شد که براساس پیوند با میراث تمدنی و منافع ملی خودمان در جهت سعادت و پیشرفت کشور بود و منظری که برای آینده گشوده می شد اهمیت پیدا می کرد و همه شاهد بودیم که علاقه ای در این باره در کشور ایجاد شده بود.
گمان می کنم حتی با توجه به مسایل بعد از انتخابات این سرمایه همچنان باید حفظ شود و سعی شود که تقویت شود ، وحدت ملی از این لحاظ فوق العاده برای ما مهم است و همه باید روی آن تکیه کنیم. در این جا منظور از وحدت ، وحدت بین همه اقشار است روشنفکران و مردم ، دانشجویان با مردم و قومیت ها مختلف با هم و فرهنگ های مختلف باهم است.
در استانه انتخابات زنجیره سبزی که میدان تجریش را به میدان راه آهن جوش داد یکی از بهترین مظاهر وحدت بود که همه اقشار مردم در آن شرکت کردند و این مساله در سراسر کشور ما موج پیدا کرد و بر اساس چنین تصوری ایده راه سبز امید شکل گرفت. منتهی غیر از این موضوع مساله وحدت ملی در معانی دیگری هم بکار گرفته شد که بعد از مشکلات و مسایلی که در کشور پیش آمد که همگی بخوبی به آن وقوف داریم.
یک عده ای با انگیزه های گوناگون و گاه با انگیزه های خیر به دنبال این بودند که آیا می شود در گفت و گوهای افراد سیاسی می شود دامنه تنش ها را کم کردیا نه؟ در این باره یک طرحی آقای هاشمی رفسنجانی داشتند یک موقعی هم بحث این شد که آیت الله مهدوی کنی در این باره نظریاتی دارند، کلن افراد گوناگونی در این باره اظهار نظر کردند. آن چه در این جا مهم است این که بنده تا بحال در این رابطه اظهار نظری نکرده ام با توجه به این معنا.
منتهی با توجه به شایعاتی که از بحث هایی که در این باره مطرح است من یک خاطره ای از حضرت امام دارم که نقل می کنم ، نکته ای در آن هست که بنده بر اساس آن عمل می کنم. برسر مساله مک فارلین که بحرانی ایجاد کرد و مردم هنوز نمی دانستند که مک فارلین به ایران آمده یا چه اتفاقی افتاده ، این که آیا ایشان محرمانه به ایران آمده و برگشته.
این موضوع اولین بار در یک روزنامه سوریه ای مطرح شد و در اینجا در بحثی که در میان سران سه قوه شکل گرفت گفته شد که این مساله به داخل کشور هم کشیده خواهد شد و با توجه به حسی که به مساله رابطه با آمریکا و گفت و گو با آمریکا وجود داشت طبیعی است که بحرانی را در داخل کشور ایجاد کند، روسای سه قوه که بنده هم در خدمتشان بودم به اتفاق رفتیم خدمت حضرت امام (ره) و با ایشان صبحتی داشتیم.
وقتی این مساله برای ایشان توضیح داده شد که چگونه ، چطور و به چه دلیلی اصلن این فرد با چه گروهی آمدند و رفتند و نتیجه چه بود و گفته شد که این مساله در یک روزنامه لبنانی یا سوریه ای مطرح شده و به ایران هم خواهد کشید، ایشان فرمودند که بروید و به مردم این مساله را بگویید، مردم باید در جریان باشند و یک مقداری هم بحث کردند در این رابطه.
وقتی که می خواستیم بلند شویم ایشان یک جمله فرمودند که همیشه به عنوان یک جمله ی طلایی و مهم در ذهن بنده مانده است. ایشان فرمودند؛ هیچ موقع کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید. که بنده این مساله در ذهنم باقی مانده است. برای همین اگر گفت و گویی باشد، صحبتی باشد، بحث و موضوعی باشد طبیعتا به عنوان یک همراه این جریان عظیم با مردم آن را درمیان خواهم گذاشت و چیزی نخواهد بود که نتوانم از آن دفاع کنم.
طبیعی است که در این رابطه با توجه به ضعفی که رسانه های ما دارند و برعلیه راه سبز امید فعالیت می کنند و ما رسانه رسمی نداریم و تمام رسانه های ما محدود شده است ، خبرهایی که در این رابطه یا مسایلی شبیه به این منتشر می شود خوب است که مردم به این که خود این رسانه ها متعلق به چه جناحی هستند و با چه قصدی این اخبار را منتشر می کنند، انشالله توجه خواهند کرد. این می تواند به همه ما کمک کند که در یک فضای اندیشمندانه و پر از ارزش های مورد اعتقاد خودمان حرکت کنیم.
توضیح درباره این که آیا دیداریا تماسی در این باره با وی صورت گرفته است یا خیر؟
نه چنین صحبتی نشده است، البته من در جریان پیشنهادی که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه مطرح کردند و بعد پیشنهاداتی که تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام به ایشان کردند، هستم و همچنین از طریق رسانه ها در جریان صحبت هایی هستم که انتساب داده می شود که آقای حضرت آیت الله مهدوی کنی و دیگران مطرح کرده اند. و گاهی هم دیده ام که دیگران و افرادی با نیت های خیر چنین مساله ای را مطرح می کنند، ولی تماس مستقیمی در این رابطه با بنده گرفته نشده و نه نامه نگاری صورت گرفته و نه مذاکره رسمی در این رابطه گرفته است. کلن در این رابطه کاری انجام نشده است.
درباره بیانیه شماره 13 و اینکه چگونه باید راه سبز امید را زندگی کنیم
ملت ما یک حرکت بزرگی را شروع کرده و ماهم همراهش هستیم که انشاالله در گرو همین جهتی باشم که مردم در آن حرکت می کنند. اگر دقت شود اوایل این اتفاقاتی که در کشور افتاد بحث بود که چگونه باید حرکت کنیم و جواب ما چه باید باشد که از دستاوردهای بزرگ انتخابات و انقلاب اسلامی بتوانیم بهره مند باشیم و آنها را ادامه بدهیم.
در این باره بحث حزب و جبهه و گروه های مختلف شد که مبارزات سیاسی تعریف شده در کشور یا در جهان مطرح بوده است ، ما فکر کردیم که آن نمی تواند مقصود و اهداف ما را برآورده کند و با تجربیات خود انتخابات خیلی همخوانی ندارد البته آن تجربیاتی که باهمدیگر داشتیم.
در این انتخابات ما دیدیم که خانواده ها ، گروه های سیاسی ، مذهبی ، هنری، فرهنگی و کلن هر کس در هرجایی که هست به شیوه خودش و بنا بر توانایی خودش کمک رساند و در این رابطه وارد این حرکت شد، در حقیقت دنباله هم بحثی است که داشتیم و مطرح شد که هر شهروند یک ستاد چنین کاری بصورت شبکه ای در کشور صورت گرفت.قدرت این حرکت هم از همین مساله نشات می گرفت نه از یک حرکت حزبی ، البته به این معنی نیست که احزاب موثر نبودند یا موثر نخواهند بود، نه آنها جایگاه خودشان را دارند و فوق العاده جایگاهشان ضروری است و ضرورت دارد که آنها هم همچنان فعالیت های خودشان را داشته باشند.
ولی برای ادامه این راه و رسیدن به اهداف و آرمانها که تحت عنوان "ایران پیشرفته" مطرح شده است در جهت برآورده کردن خواسته های مردم و در حقیقت استیفای حقوق مردم ، ما فکر کردیم که مساله خیلی با بازتابی گسترده تر با توجه به تجربه انتخابات می خواهد پی گرفته شود، که همانطور هم شد و همین طور هم اعلام شد.
در چنین نگاهی مهم نیست که هر کس چه قدر کمک می کند ، به چه شیوه ای کمک می کند، اصل این است که یک اراده و نیت همگانی در سطح کشور ایجاد شده و بشود ، حتی در یک خانواده و حتی یک فرد بتواند به تنهایی تا برسد به احزاب و گروه ها و تشکل هایی که سابقه دارند هر کس در چارچوب فعالیت های خود که در حال انجام است و با آن زندگی می کند بتواند به این حرکت عظیم کمک برساند.
بنده همیشه اعتقاد داشتم یک آدم روشن دلی ، پیرزنی یا پیرمردی فردی که اصلن به هیچ نوعی نمی تواند در این فعالیت ها شرکت داشته باشد در گوشه خانه اش یک دعایی می کند ما این را به عنوان یک فعالیت در داخل این شبکه قلمداد کنیم تا برسد به فعالیت هایی که سازمان یافته و منظمی که هست.
امروز ما شاهد این هستیم که بصورت غیر عادی و استثنایی خلاقیت های هنری در میان گروه ها و دسته های هنری صورت می گیرد، این ها هیچ کدام تابع یک حرکت حزبی نیست ولی متعلق به یک شبکه گسترده اجتماعی است، ما تعداد کلیپ ها و سرودهایی که داریم در این مدت ساخته شده و تعداد طرح ها یی که در این مدت نقاشی شده ، کاریکاتورهایی که داریم در این مدت کشیده شده اصلن با هیچ دوره تاریخی کشورمان قابل قیاس نیست و در حقیقت آنها هستند که محتوای گفت و گو و حرکت این موج و این راه عظیم را هدایت می کنند و پیش می برند.
این کار در داخل یک حزب صورت نگرفته است گاهی سه یا دو هنرمند باهم و یا در دسته های بزرگتر و کوچکتر در گوشه و کنار کشور و حتی در خارج از کشور به این راه کمک رسانده اند. همچنین گروه های مذهبی هستند ، هیات های مختلف ، هیات های خیریه و دسته های سیاسی و غیره.
درحقیقت در اینجا مبارزه تبدیل به یک زندگی شده است، زندگی که ادامه دارد و هیچگاه توقف پذیر نیست، این طور نیست که بشود آن را در یک نقطه ای متوقف کرد. به همین دلیل این حرکت یک حرکت آسیب ناپذیر هم هست و در یک فضای گفت و گوی همگانی هم این حرکت ها تسریع می شود مسیرش و پیش می رود.
از این لحاظ رسانه ها اهمیت فوق العاده ای دارند و زحمتی که کسانی در رسانه های ما می کشند قابل تقدیر است و بنده همین جا بازهم توصیه می کنم با توجه به این که ما هیچ وسیله ای را در اختیار نداریم به این ابزار و وسیله بیشتر توجه شود و از امکاناتش بیشتر استفاده شود، این معجزه ای است که ما در طول انتخابات و بعد از انتخابات دیده ایم که باید با توجه به موقعیتی که داریم از این وسیله استفاده کنیم.
طبیعتا فضای زندگی های فردی و اجتماعی را از طریق رسانه ها به هم پیوند می دهیم و یک حرکت عظیم و گسترده و قابل دوامی را ایجاد می کنیم.
یکی از دلایل تداوم همین حرکت به نظر بنده همین قضیه است که متعلق به یک گروه اندک یا حزب و یا جریان مبارزه با تمام ابعاد و جزییات نیست بلکه یک جریانی است آمیخته با آرمان ها و آمال و شیوه زندگی خود مردم.
ما می خواهیم از تفسیر این که آیه ای که "خانه های خود را قبله قرار دهید " الهام گرفته و این طور باشد که مردم در رجوع به شبکه وسیع اجتماعی و این تشکل های ریز و درشت خودشان که هر کدام ما در آنها چندین سهم و شرکت داریم در حقیقت این حرکت شکل و ادامه پیدا کند.
راه حل بحران چگونه بدست می آید؟
تا هنگامی که مساله بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم کثیر و اکثریت مردم اغتشاشگر نامیده بشوند ، تا موقعی که مردم به حساب نیایند، تا موقعی که حق مردم قبول نشود برای تعیین سرنوشت خودشان، راه حل جامعی برای رفع مشکل پیدا نخواهد شد.
برای همین وحدت ملی در معنای دومی که بنده ذکر کردم که فعالیت ها و دسته ها و گروه ها می کنند در این رابطه که برخی با نیت خیر است فکر می کنم که این مساله ضرورت دارد که در هر حرکتی به مردم احترام گذاشته بشود ، اکثریت مردم رانده نشوند ، مردم همه با هم اند حتی آنهایی که عقاید دیگری دارند، این تفکیک و تجزیه را ما می کنیم و متاسفانه مردم را از همدیگر جدا می کنیم.
اصل این است که به مردم احترام گذاشته شود ، عقایدشان را قبول شود و این اصل که همه ما باید به قانون اساسی برگردیم و این که باید به حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان باید برگردیم ، آن موقع راه حل خیلی راحت پیدا می شود برای این مشکل.

مسعود باستانی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد


مسعود باستانی روزنامه نگار و فعال سیاسی که بیش از 3 ماه است که در بازداشت به سر می برد، در دادگاه بدوی به 6 سال حبس قطعی محکوم شد.


به گزارش نوروز، در حکم باستانی یکسال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام و 5 سال به اتهام اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش در نظر گرفته شده است.

تاکنون حکم دو نفر دیگر از متهمان حوادث پس از انتخابات صادر شده است. شهاب طباطبایی، عضو شورای مركزی جبهه مشارکت اسلامی ایران و هدایت الله آقایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هر کدام به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده اند.


گزارش تصویری / تصاویری منتشر نشده از راهپیمایی پنج‌شنبه 28 خرداد در سوگ شهدای سبز


موج سبز آزادی: امروز چهارمین ماه‌گرد پنجشنبه 28 خردادماه 1388 است. چهار ماه پیش در چنین روزی راهپیمایی میلیونی مردم تهران در سوگ شهدای حوادث بعد از 22 خردادماه از میدان امام خمینی آغاز گردید و به میدان آزادی ختم شد. گزارش تصویری زیر حاوی عکس‌هایی منتشر نشده از این حماسه‌ی سبز حضور است که مرور آن در آستانه 13 آبان خالی از لطف نیست:








اندر شباهت‌های جرج بوش و صفارهرندی: پرتاب لنگه کفش به سمت وزیر سابق ارشاد از سوی دانشجویان معترض


امروز، خاطره پرتاب لنگه کفش از سوی خبرنگار عراقی به سمت جرج بوش یک بار دیگر با پرتاب لنگه کفش یکی از دانشجویان سبزپوش معترض به صفار هرندی در دانشگاه تهران زنده شد.

به گزارش موج سبز آزادی، صفار هرندی، از حامیان و دست‌اندرکاران دولت کودتا امروز در دانشکده فنی دانشگاه تهران حضور یافت و با واکنش اعتراضی شدید دانشجویان مواجه شد. میزان اعتراضات دانشجویان آنقدر شدید بود که کنترل برنامه از دست مجری خارج شد و صفار هرندی با هو کردن دانشجویان و شعار یاحسین میرحسین مواجه شد و نتوانست سخنان خود را برای دقایقی آغاز کند. دانشجویان سبزپوش با توزیع مچ‌بندهای سبز در این برنامه حضورشان چشمگیر بود. سخنان ثابتی، رئیس بسیج دانشگاه تهران و صفار هرندی بارها با هوکشیدن دانشجویان مواجه شد و در میان برنامه این اعتراضات تا آنجا بالا گرفت که یکی از معترضین به سبک الزیدی خبرنگار عراقی لنگه کفشش را به سمت صفار هرندی پرتاب کرد.
صفار هرندی بدون ارائه منبع مشخصی تعداد بسیجیان کشته شده در حوادث پس از انتخابات را ده نفر معرفی کرد که با اعتراض دانشجویان مواجه شد. وزير سابق ارشاد که چندی پیش به دست احمدی نژاد برکنار شده بود، طی سخنانی تملق‌آمیز گفت: امروز که موسوي سکوت چند ساله خود را شکست بايد ممنون احمدي نژاد باشد که چنين شرايطي را براي او فراهم کرده است. او در نهایت مجبور شد به علت اعتراضات شدید و  برای جلوگیری از فضاحت به بار امده‌ای نظیر آنچه برای حداد عادل و دانشجو رخ داده بود، دانشگاه را ترک کند.
دولتی که تا دیروز پرتاب لنگه کفش به سمت جرج بوش را افتخاری بزرگ برای آن خبرنگار عراقی می‌دانست و حاضر شده بود به او پناه دهد به روزی افتاده که اعضای سابق و حامیان امروز کابینه خودش با لنگه  کفش‌های معترضینشان روبرو می‌شود و در نهایت خفت و خواری کسانی که روزی سکان فرهنگ این مملکت را به دست گرفته بودند، از سوی دانشجویان هم تحمل نمی‌شود و مجبور به ترک دانشگاه می‌گردند.

حق تحصیل به درباریان احمدی نژاد منحصر شده

گفت وگو با یک دانشجوی ستاره دار:
علی قلی زاده دانشجوی ستاره داردر مصاحبه با روز به شرح روندی که منجر به محرومیت وی وتعداد دیگری از دانشجویان کشور از تحصیل شده، پرداخته است. او با اشاره به ۲۵ نفری که تا کنون شناسایی شده اند معتقد است تعداد دانشجویان ستاره دار بسیار بیش از این اعداد است اما به دلیل اینکه این افراد می ترسند از دیگر حقوق اجتماعی خود نیز محروم شوند از بیان این موضوع خودداری می کنند.

این گفت وگو را می خوانیم.


رتبه شما در چه حدودی است و چطور متوجه شدید که ستاره دار هستید؟

رتبه من 45 مديريت اجرايي در كنكور كارشناسي ارشد سال 88 است و با توجه به ظرفيت دانشگاه ها و انتخاب رشته، قطعادر يكي از دانشگاه هاي تهران قبول شده ام؛اما پس از مراجعه به سازمان سنجش به من به صورت شفاهي اعلام شد كه ستاره دار  شده ام. یعنی هم در دانشگاه سراسري ستاره دار شده ام و هم در دانشگاه آزاد.
شيوه  ستاره دار شدن فعالين دانشجويي هم در چند سال اخير متفاوت بوده است به اين شكل كه در سال 85 فعالین دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر و پس از مراجعه برای ثبت نام با ستاره هایی در فرم ثبت نام مواجه شدند؛ دانشجویانی هم که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتوانستند ادامه تحصیل دهند. ولی در سال های 86 و 87 فعالین دانشجویی که حائز رتبه های قابل قبول و ممتاز شده بودند اساساً از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند.
در سال 88 با توجه به اينكه موعد اعلام نتايج اوليه قبل از انتخابات بود، من و ديگر دانشجویان ستاره دار دانشگاه سراسری موفق به دریافت کارنامه اوليه و انتخاب رشته شديم ولی اوايل شهريور ماه پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی با گزینه « مردود علمی» مواجه شديم و کارنامه نهایی نیز برای ما  صادر نشد و سایت سازمان سنجش اعلام کرد که این دانشجویان اساساً انتخاب رشته نکرده اند. همچنین در دانشگاه آزاد نه تنها از دریافت کارنامه اولیه محروم شديم، حتي بعد از  يك ماه از اعتراض کتبی هم هنوز پاسخي دريافت نكرده ايم.

آیا افراد دیگری را هم می شناسید که با رتبه های عالي ستاره دار شده باشند؟ هیچ تخمینی از تعداد این افراد دارید؟

اسامي و مشخصات تعداد 59 تن از دانشجويان ستاره دار در سال هاي گذشته پس از تكذيب وجود ستاره دارها توسط احمدي نژاد در مناظره ها، منتشر شد. امسال هم ما تا كنون بيش از 25 دانشجوي ستاره دار در كنكور كارشناسي ارشد را شناسايي كرده ايم، اما تعداد واقعي دانشجويان ستاره دار قطعا چند برابر اين آمار است و از اين جهت كه خيلي از ستاره دارها ارتباط تشكيلاتي و يا حتي دوستانه با ديگر دانشجويان ستاره دار ندارند، اسم ونام آنها مشخص نميشود. بسياري راهم خود من ميشناسم كه علي رغم ستاره دار شدن، از ترس محروميت از ديگر حقوق اجتماعي، علاقه اي به انتشار و يا پيگيري ندارند. طبق يك تخمين و محاسبه ساده آماري طي اين چند سال بين 200 تا 300 نفر به اشكال گوناگون ستاره دار شده اند كه ما اسم و مشخصات دست كم 85 نفر از اين افراد را داريم. تازه اين آمار جدا از آمار دانشجوياني است كه در طول تحصيل اخراج شدند و يا ثبت نام از آنها مشروط به اخذ تعهد و يا مصاحبه شده است و يا در مرحله گزينش آزمون دكترا دانشگاه هاي مختلف رد شده اند. 
امسال تعداد زيادي از دانشجوياني كه ستاره دار شدند رتبه هاي يك رقمي و دو رقمي داشتند؛ حتي رتبه يك و رتبه 6 چند رشته متعلق به دانشجويان ستاره دار امسال و سال گذشته است.

به مسوولین امر برای دریافت توضیحات مراجعه کرده اید؟ پاسخ آنها چه بوده است؟

بله چنين بار به سازمان سنجش  مركز آزمون دانشگاه آزاد، مجلس و نهادهاي ديگر مراجعه كرديم. من حتي با زاهدي و كامران دانشجو و چند تا از معاونان وزير هم صحبت كردم . اكثر مسئولان در برخورد با ما از خودشان رفع مسئوليت می كنند و اين امر را به افراد و نهاد هاي ديگر مربوط ميدانند. حتي آقاي زاهدي در يك ديدار اتفاقي كه با ايشان در مجلس داشتم قول داد كه تا چند روز آينده  مشكل ما حل شود ، اما بعد از گذشت يك ماه و نيم هنوز اتفاقي نيفتاده. اين در حالي است كه مسئوليت ستاره دار شدن دانشجويان با مجموعه دولت و دانشگاه آزاد است. به عبارتي مسئول مستقيم اين آپارتايد آموزشي آقايان احمدي نژاد و جاسبي هستند،هرچند كه مسئولان دانشگاه آزاد و شخص آقاي جاسبي چند بار اعلام كرده اند كه تحت فشار دولت مجبور به ستاره دار كردن فعالين دانشجويي شده اند. اما اين امر رافع مسئوليت از اين آقايون نيست.>

شما  به چه دلیل ستاره دار شدید؟

چون ستاره دار كردن دانشجويان امري خلاف همه موازين شريعت محمدي ، اصول متعدد قانون اساسي نظير بندهای 3، 9، 14، اصل سوم و اصول 19 ، 20، 22 ،30، 36، 37 و خصوصا اصل 23 و ديگر قوانين داخلي نظير قوانين حقوق مدني ،مجازات اسلامي و حتي آيين نامه هاي پر اشكال كميته انضباطي دانشجويان، همه قوانين و موازين بين المللي نظير اعلاميه جهاني حقوق بشر ، كنوانسيون هاي الحاقي به اين اعلاميه و كنوانسيون بين المللي منع و مجازات جنايت آپارتايد است و دولت ايران به اجراي تمام اين موازين متعهد شده است، به ما به صورت كتبي اعلام نمي كنند كه از تحصيل محروم شده ايم. لذا علت دقيق محروميت از حق تحصيل ما مشخص نيست. اما به صورت كلي هر نوع فعاليت دانشجويي اعم از فعاليت  در انجمن هاي اسلامي، تشكل هاي سياسی، شوراهاي صنفي، كانون هاي فرهنگي-هنري منتج به ستاره دار شدن دانشجويان شده است. اعضاي بسيج دانشجويي و جامعه اسلامي تنها فعالان دانشجويي هستند كه از حق ادامه تحصيل برخوردارند. اكثر دانشجويان ستاره دار امسال حتي يك برگ پرونده انضباطي هم در دانشگاه هایشان نداشتند. از امسال فعاليت در ستادهاي انتخاباتي كانديدا هاي رياست جمهوري هم موجب محروميت از حق اوليه تحصيل شده! همان طور که فعالين حقوق زنان هم به دانشجويان ستاره دار افزوده شده اند.

این موضوع ممکن است با وساطت برخی مقامات كميسيون آموزش حل شود یا ستاره دارشدن عملا به معنی محروم شدن شما ازتحصیل است؟

ببينيد حق تحصيل مانند ديگر حقوق اوليه انسان ها يك حق عمومي است.  يعني همانطور كه خداوند در قرآن اشاره كرده كه كشتن به ناحق يك نفر مانند كشتن همه مردم است، محروميت حتي يك نفر از حق تحصيل، نقض يك حق اوليه انساني است و مانند اين است كه همه دانشجويان از تحصيل محروم شوند.

ستاره دار كردن دانشجويان و ديگر اشكال محرويت از تحصيل يك نوع آپارتايد آموزشي است كه داره اعمال ميشود.لذا وظيفه انساني، حقوق بشري و شرعي ماست كه جلوي جنايت آپارتايد آموزشي را بگيريم؛ حالا چه با پيگيري و اعتراض هاي اوليه، چه با وساطت و چه با شكايت. قطعا از طریق همه افراد و نهاد هاي داخلي كه امكان حل اين مسئله را داشته باشند این موضوع را پيگيري و نسبت به آن اعتراض و شكايت خواهيم كرد؛ اما اگر از طريق نهاد هاي داخلي به نتيجه نرسيم ازطریق  تمام نهادهاي صنفي – آموزشي و حقوق بشري بين المللي پيگيري خواهيم كرد. هم اینجا هم از همه نهاد هاي حقوق بشري داخلي و بين المللي تقاضا داريم كه در اين مبارزه مقدس با جنايت آپارتايد آموزشي ما را ياري كنند.

به نظر شما انگيزه دولت از ستاره داركردن دانشجويان چيست؟

مسلما هدف اصلي مسئولان دولتي ممانعت از پيشرفت علمي و اموزشي منتقدان آنها است. منطق آقايان اين است كه فقط كساني كه موافق آنها و یا بي تفاوت  هستند اجازه پيشرفت اجتماعي و علمي دارند و مخالفان آنها به هر طريقي كه ممكن است بايد زير دست بمانند و رشد نكنند. اين منطق متعلق به دوره پيش از اسلام و پادشاهان هخامنشي و خصوصا ساسانيان در ايران و قرون وسطي در غرب است. پس از ورود اسلام به ايران امكان رشد اجتماعي ازانحصار دربار پادشاهان خارج شد و تحصيل علم يك فضيلت و وظيفه همگاني شد. امروز دولت مستقر در ايران بازگشت كرده به سنت پادشاهان قبل از اسلام و حق تحصيل و پيشرفت اجتماعي را منحصر به دربار احمدي نژاد و حاكمان و متملقان و چاپلوسان دولت کرده است.
هدف ديگر و شايد مهمتر دولت از اعمال اين جنايت، گسترش ارعاب در دانشگاه ها از طريق ايجاد وحشت از ستاره دار شدن در بين عموم دانشجويان است. با منطق آقايان 200 – 300 نفر ستاره دار ميشوند ولي سه ميليون نفر در تمام دوران دانشجويي از وحشت ستاره دار شدن ديگر فعاليت دانشجويي نخواهند كرد و يا متملقانه به هواداري از حاكمان خواهند پرداخت.البته تجربه اين چهار سال نشان داده كه اين سياست به جز درصد اندكي از جامعه دانشگاهي، در اكثريت دانشجويان بي تاثير بوده و روز به روز بر تعداد فعالين دانشجويي منتقد دولت افزوده شده است.

چقدروقت وانرژی صرف کردید که توانستید چنین رتبه ای کسب کنید؟ واکنش خانواده تان به این موضوع چه بود؟

خب جدا از هزينه هاي مادي ، قريب يك سال از بهترين ايام جواني را در صرفا در  سالن مطالعه گذراندم. براي آينده زندگي ام با توجه به قبولي در كنكور برنامه ريزي كردم. كلي عشق و اميد و آرزو داشتم كه الان همه آنها به حالت تعليق در آمده. در چند روز اول هم خود من وهم  خانواده ام و خصوصا مادرم با ضربه شديد روحي رو به روبوديم و در شوك اين حق تضييع شده بوديم. اما پس از چند روز انگيزه مبارزه با آپارتايد آموزشي چنان عشق و اميدي به من داد كه الان از پرداخت هیچ هزينه ای براي لغو اين رويه غير شرعي و غير قانوني ابا ندارم.

به عنوان یک دانشجوی نخبه ایرانی چه احساسی دارید؟
نه به صفت يك نخبه كه شايستگي ان را ندارم ، بلكه به عنوان يك دانشجو و يك انسان مسلمان كه در ايران زندگي ميكنم از اعمال سياست ه آپارتايد آموزشي متعلق به دوران پادشاهان پيش از اسلام توسط دولت و حكومتي كه نام اسلام برخود نهاده، احساس شرم ميكنم. خوف اين دارم كه در افكار عمومي جهان و در تاريخ آيندگان، اين رفتار حاكمان به پاي فرهنگ غني ايراني و اسلامي ما گذاشته شود. متاسفانه پس از گذشت سي سال از  بزرگترين انقلاب مردمي قرن، شاهد آنيم كه دولت احمدي نژاد مرتكب رفتاري شده است كه در كارنامه رضا قلدر و محمد رضا پهلوي هم نشاني از آن نديده ايم. در دوران حكوت پهلوي ها هم اين جنايت آموزشي رخ نداده است و نه تنها منتقدان و حتي براندازان آن حكومت از حق تحصيل محروم نشدند و حتي بسياري از آن عزيزان موفق به دريافت بورس دولتي براي ادامه تحصيل در خارج ميشدند.

پرونده سازی برای دبیر اسبق تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین و احضار وی به دادسرای عمومی و انقلاب

به دنبال فشارهاي چند هفته ي اخير بر دانشجويان دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين و بازجويي هاي متعدد نهادهاي امنيتي از دانشجويان فعال اين دانشگاه به اسم اغتشاشگر و اقدام عليه امنيت ملي، پيام حيدر قزويني دبير سابق تشكل اسلامي دانشجويان اصلاح طلب اين دانشگاه از سوي دادگستري و دادگاه انقلاب شعبه 4 استان قزوين جهت بازپرسي در خصوص اتهام «ضرب و شتم» فراخوانده شده است .به گزارش خبرنامه امیرکبیر، شاكي پرونده ي تشكيل شده نه مدعي العموم بلکه شاکی خصوصي است و شاكيان اين پرونده ي مجعول دو برادراند كه هر دو عضو نيروهاي نزديك به سپاه پاسداران و نهادهاي امنيتي هستند.

با پيگيري هاي وكيل متهم (كه البته موفق به ديدن پرونده نشده است( ظاهرا موضوع «ضرب و شتم» مشخصا اشاره به 5 دندان شكسته ي يكي از شاكيان دارد كه در يكي از روزهاي پس از انتخابات به دنبال ناآرامي هاي رخ داده در داخل شهر قزوین اتفاق افتاده است.اين درحالي است كه به شهادت دوستان و نزديكان پيام حيدر قزويني، وي نه تنها در درگيري هاي پس از انتخابات دست به خشونت نزده بلکه در طول 4 سال دانشجويي چه در درون و چه در بيرون دانشگاه مرتكب هيچ نوع درگيري فيزيكي نشده است.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، به گفته دانشجویان این دانشگاه، سوابق فعاليت سياسي-اجتماعي متهم گوياي آن است كه در پرونده ي تشكيل شده اتهامات مطروحه ير سياسي بوده و آنان از این طريق در صدد فشار بر دانشجویان هستند.

گفتني است روند بازخواست از دانشجويان فعال اين دانشگاه از زمان بازگشايي دانشگاه ها در مهر ماه تا به امروز روندي صعودي را پيموده است به نحوي كه پس از تهديدهاي بي اساس حراست دانشگاه مبني بر پلمپ دفتر تشكل اسلامي دانشجويان اصلاح طلب هر روز يكي از دانشجويان به بهانه اي به كميته ي انظباطي احضار شده است كه اين رقم تا به هنگام تنظيم اين خبر نزديك به 30 نفر  می باشد. از سوی دیگره به گفته دانشجویان این دانشگاه فشارهای تازه، يك سناريوي امنيتي است كه با حمایت چند تن از مسئولین این دانشگاه علیه دانشجویان در جریان است.

شایان ذکر  است که پيام حيدر قزويني دانشجوي سال آخر رشته ي فقه و الهيات است. وی از سال 1384 در دانشگاه بين المللي امام خميني به عنوان يكي از اعضاي شوراي مركزي تشكل اسلامي دانشجويان اصلاح طلب فعاليت دانشجويي خود را آغاز كرده است. سال گذشته ي تحصيلي و در دوره فعالیت های انتخاباتی وي دبير اين تشكل سياسي بود و از جمله برنامه هاي برگزار شده توسط اين نهاد دانشجويي مي توان به دعوت از مهدي كروبي نامزد دهمين دوره ي انتخابات ریاست جمهوری و نيز غلامحسين كرباسچي مشاور ارشد وي اشاره كرد. تشكل اسلامي دانشجويان اصلاح طلب در جريان انتخابات با بيانيه اي حمايت خود را از مهدي كروبي اعلام كرده بود.

مصباح یزدی: آزادی از القائات شیطان است



مصباح یزدی گفت: «یکی از راه های کسب بصیرت، فهم صحیح معارف و شناخت نقشه های شیاطین است.» مصباح یزدی در جمع گروهی از فرماندهان نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه «القای شبهات توسط شیاطین، موجب محروم شدن انسان از بینش معنوی و بصیرت می شود»، گفت: «استفاده از راهنمایی قرآن و انبیا و عمل به آنها مانع از مبتلا شدن انسان به کورباطنی می شود.» وی استفاده از مفاهیمی که تعریف مشخصی نداشته و مصادیق آنها معین نیستند را یکی از راه های القای شبهات دانست

و گفت: «آزادی یکی از این مفاهیم است که شنونده با شنیدن آن مفهومی زیبا را در ذهن خود تصور می کند و در طول تاریخ سوءاستفاده های زیادی از آن شده است.» وی با بیان نمونه هایی از برنامه ریزی آمریکا برای نفوذ در کشورها گفت: «آمریکا در اولین قدم سعی کرد بی غیرتی را به نام «تولرانس» و تساهل و تسامح در افکار جهانیان ترویج کند که متاسفانه اثرات آن در ایران اسلامی نیز ظاهر شد.»



وی ادامه داد: «از آنجا که نمی توان در یک کشور اسلامی که مردم آن در مکتب امام حسین(ع) درس خوانده اند، این فرهنگ را ترویج داد، به گونه دیگری وارد شدند و این فرهنگ را در مقابل خشونت طلبی و تروریسم قرار دادند و با عنوان تسامح و تساهل به ترویج آن در کشورهای اسلامی پرداختند و با تبلیغات بسیار زیاد به بهانه نقد خشونت طلبی به ترویج فرهنگ تسامح و تساهل، آزادی، اختلاط بین دختر و پسر و فرهنگ غیراسلامی، بلکه ضداسلامی پرداختند.»



مصباح یزدی خاطرنشان کرد: «برای ترویج این نوع فرهنگ حتی به دین اسلام استناد کرده و اسلام را دین مدارا و تسامح و تساهل معرفی کردند. از طرف دیگر به مذمت خشونت طلبی پرداخته و حرکت خود را هم سو با دین جلوه دادند و در نتیجه با استفاده از ابزار و الفاظ زیبا شبهات شیطانی خود را القا کردند.» رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: « اگر کسی عمداً و با آگاهی، قصد ضربه زدن به دین و مسلمانان را دارد، باید با او با صلابت و قاطعیت برخورد کرد و کسی حق ندارد بگوید در این مورد نیز باید مدارا شود.»


شکایت چند طلبه از موسوی و فائزه هاشمی!

تعدادی از طلاب حوزه علمیه قم علیه میرحسین موسوی و فائزه هاشمی شکوائیه ای مبنی بر نفرت عمومی ملت از آنچه "متخلفین" و "جریان نفاق جدید" عنوان شده منتشر کردند.

در این شکوائیه از میر حسین موسوی و فائزه هاشمی به عنوان دو تن از صحنه گردانان وقایع اخیر نام برده شده است.

در بخشی از شکوائیه مذکور در اشاره به فعالیت دو فرد یاد شده آمده است: القای شبهه تقلب در انتخابات به انحاء مختلف از سوی آقای میر حسین موسوی و خانم فائزه هاشمی قبل از انتخابات، بیانیه های پی در پی آقای موسوی پس از انتخابات و تشویق هواداران به راهپیمایی های غیر قانونی که منجر به تخریب اموال عمومی و کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از مردم شد.


این متن به حضور فائزه هاشمی در تجمعات غیر قانونی و تشویق هوادارن به ادامه تجمعات خیابانی اشاره کرده است.

معترضان در تشریح خواسته خود گفته اند: ما جمعی از طلاب حوزه علمیه قم با توجه به اعترافات دستگیرشدگان اخیر و روشن شدن نقش نامبردگان در اغتشاشات اخیر خواستار رسیدگی به جرم های آقای موسوی و خانم هاشمی (اقدام علیه امنیت ملی، معاونت در اخلال در نظم عمومی و تخریب اموال عمومی، تشویق اذهان عمومی و توهین به نهادهای نظارتی، امنیتی و قضایی) هستیم.


توصيه به برگزاري دادگاه علني متهمان کهريزک

وزير دادگستري گفت؛ اميدواريم تشخيص قاضي در مورد دادگاه کهريزک اين باشد که علني برگزار شود.
به گزارش ايسنا، مرتضي بختياري در حاشيه جلسه شوراي هماهنگي و سياستگذاري مالکيت معنوي در جمع خبرنگاران در خصوص اين سوال که آيا شما از برگزاري علني يا غيرعلني دادگاه متهمان کهريزک اطلاعي داريد، گفت؛ طبق قانون علني يا غيرعلني برگزار شدن دادگاه با قاضي است. اگر تشخيص داد دادگاه علني برگزار شود علني برگزار مي شود اما اگر تشخيص داد نيازي به برگزاري علني دادگاه نيست، نظر قاضي است.

خبرنگار ديگري با بيان اينکه پنج جلسه از دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات به صورت علني برگزار شد ولي اکنون اين روند متوقف شده، از وزير دادگستري سوال کرد آيا دادگاه ها به صورت غيرعلني در حال برگزاري است که وي پاسخ داد؛ اگر قرار باشد دادگاه تشکيل شود و علني يا غيرعلني باشد قطعاً اطلاع رساني به مردم صورت خواهد گرفت.

آیت الله صانعی: با کسی که مردم را منافق و وابسته به بیگانه می داند چگونه می توان صحبت کرد

آیت الله صانعی با هشدار نسبت به هتک حرمت های صورت گرفته نسبت به بیت امام(ره) گفت: «مخالفان امام دست بردار نیستند.» آیت الله صانعی در دیدار اعضای تشکل راه سبز امید قم گفت: «من هم مثل شما و شاید بیش از شما از اسائه ادبی که نسبت به بیت امام می شود، متاثرم.» وی ضمن تجلیل از بیت مکرم حضرت امام و شخصیت حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی اظهار داشت: «نوه عزیز حضرت امام(سلام الله علیه) برای حفظ نظام و دستاوردهای آن و حفظ اندیشه امام قدم های محکمی برداشته که برخی ها حاضر نیستند یک صدم آن انجام بگیرد.»

این مرجع تقلید ادامه داد: «اقدامات سیدحسن آقا حساب شده است و غیر از این هم از ایشان توقع نیست، اگرچه باید توجه داشت که مخالفان امام هم دست بردار نیستند.»
آیت الله صانعی همچنین در دیدار جمعی از نخبگان و فرهیختگان استان یزد ضمن اشاره به پیشرفت حرکت ملت در حاکمیت جمهوری اسلامی و حاکمیت حقوق انسان ها و جلوگیری از تضییع حقوق انسان ها اظهار داشت: «عده ای امروز تمام تلاش خود را به کارگرفته اند که بین روحانیت اختلاف بیندازند ولی نمی توانند چرا که جامعه این
اختلافات را نمی پذیرد. جامعه مسیر خودش را فهمیده و به حرکت خود ادامه می دهد.»


وی در ادامه با اشاره به سیره مبارزاتی ائمه علیهم السلام و منطق قرآن در دفاع از مظلوم اظهار داشتند: «مظلومیت، بیچاره کننده ظالم است. از نظر منطق قرآن آه مظلوم به آسمان می رسد. با اینکه ظالم همه چیز اعم از پول و اسلحه و ابزار تبلیغاتی در اختیار دارد اما مظلوم جز ابزار مظلومیت سلاح دیگری ندارد و همین مظلومیت است که ظالم را بیچاره می کند.»


آیت الله صانعی با بیان اینکه دفاع از اسلام هزینه دارد و در این راه باید صدمه خورد، اظهار داشت: «امام مبارزاتش را با یک کاغذ و قلم شروع کرد. دشمنان امام برای مبارزه با ایشان امام را تبعید و زندانی کردند تا به گمان خودشان امام را از بین ببرند اما در نتیجه دیدید که امام آنها را از بین برد. امروز هم من معتقدم هیچ چیز نمی تواند امام را از جامعه بگیرد، هیچ چیز نمی تواند اسلام ناب را از جامعه بگیرد، ممکن است چند روزی عده ای با چند تا حرف و با چند خیانت اقتصادی سر آدم را کلاه بگذارند اما اینها تمام می شود، «فîأîمٌîا الزٌîبîدï فîیذٍهîبï جïفîاءً» حق می آید و حق می ماند که حق ماندنی است.»
بی توجهی نسبت به رفع گرفتاری های فردی و اجتماعی مردم سبب قطع رابطه انسان با خدا می شود.


همچنین آیت الله صانعی در دیدار جمعی از فعالان سیاسی شهرهای ورامین و اسلامشهر با بیان این مطلب که از کارهایی که در اسلام بسیار پسندیده است رفع گرفتاری های شخصی و گرفتاری های اجتماعی مردم است و همه باید در حد توان در جهت رفع این گرفتاری ها تلاش کنیم، اظهار داشت: «بی توجهی نسبت به رفع گرفتاری های مردم خصوصاً اگر در توان انسان باشد اولاً سبب قطع رابطه انسان با خدا می شود و خداوند عنایتش را از انسان می گیرد و ثانیاً سبب می شود انسان وسیله رفع گرفتاری های ظالمان شود که این امر سبب عذاب الهی خواهد شد.»


این مرجع عالیقدر در ادامه و با اشاره به وجود اختلافات فکری میان مردم و گروه های سیاسی و با بیان اینکه نباید این اختلاف سلیقه ها به تفرقه منجر شود، افزود: «اختلافات را با صحبت و مذاکره باید حل کرد، قاعده دموکراسی هم همین است. البته با کسی باید صحبت و مذاکره کرد که اهلیت آن را داشته باشد. با کسی که مردم را عوامل منافقین و وابسته به بیگانگان می داند چگونه می شود صحبت کرد. وقتی افرادی خیلی راحت به خانواده سرداران شهید و خانواده شهدا که به فرموده امام (س) چشم و چراغ این ملتند توهین می کنند، چگونه با اینها می شود صحبت کرد.»


آیت الله العظمی صانعی تاکید کرد: «با همه مشکلات و سختی هایی که امروز برای فرزندان انقلاب پیش آمده است، نباید مایوس شد. باید حوادث را خوب تحلیل کنیم، از بدی بدان نهراسیم و خوبی خوبان را تشویق کنیم و از انجام وظیفه در وقتش غافل نشویم.»

احمد احمدیان دانشجوی دانشگاه تهران آزاد شد

احمد احمديان دانشجوی دانشگاه تهران و از اعضای تشکل دانشجویان دموکراسی خواه این دانشگاه، شب گذشته با تودیع قرار کفالت آزاد شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر هوشنگ پوربابايي وکیل این دانشجو در این زمینه به ايلنا گفت؛ صبح روز يکشنبه که به دادسراي امنيت مراجعه کرده بودم قاضي پرونده از تکميل تحقيقات مقدماتي از موکلم خبر داد. وي اتهام موکل خود را امنيتي عنوان کرد.


گفتنی است وی که در تاريخ 10 مهرماه به همراه جمعی از اعضای شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در پارک جمشيديه دستگير شده بود. 15 تن از دانشجویان با گذشت 24 ساعت پس از بازداشت از دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در چهارراه ولیعصر آزاد شدند اما احمدیان بهمراه عزت تربتی به بند 209 اوین منتقل شدند.


مهاجرانی در واشنگتن و آینده جنبش سبز


آقای دکتر مهاجرانی در واشنگتن دی سی آمریکا سخنرانی داشت تحت عنوان "آینده جنبش سبز" ، این سخنرانی در کالج دولتی مانتگامری برگزار شد.

در این نوشته تنها به بازتاب گفته های ایشان می پردازم و نقد و تحلیل را به زمانی دیگر موکول میکنم. ایشان که از سخنوری همیشگی اشان چیزی کاسته نشده بود، با تبحری مثال زدنی از سوالات و مباحث بحث بر انگیز تفره رفت و اصولی را که خواهان ارایه به جمع بود را به وضوح تشریح کرد.

بحث ایشان حول چهار محور اصلی جریان داشت : ماهیت جنبش سبز، رهبری جنبش سبز، خواسته جنبش سبز ،و در آخر راهکارهای جنبش.

ایشان جنبش سبز را جنبشی ملی تعریف کرد که ملی گرایی وعشق به ایران فصل مشترک گروههای داخل جنبش سبز می باشد. و هیچ مولفه دیگری را به آن اضافه نکردند ، مثل دمکراسی خواهی و یا آزادی خواهی. همچنین از نظرساختار فعالیت، این جنبش را جنبشی غیر خشونت طلب معرفی کرد که راهکارهایش را برگرفته از روش های غیر خشونت بار انتخاب کرده است. و بطور مثال از ماندلا و گاندی نام برد که هر یک با بکار گیری این روش جنبشی را در هند و آفریقای جنوبی به پیروزی رسانده اند.

او ازآقایان خاتمی ، موسوی، و کروبی به عنوان رهبران جنبش سبزاسم برد و براین باور بود که نباید این جنبش به انشعاب رهبری بیانجامد و همه خواسته ها باید به صورت هماهنگ بیان و دنبال شوند.او معتقد بود که چند صدایی باعث ضعف جنبش می شود.

او خواسته جنبش سبز را محدود به مسایل انتخابت بیان کرد و اینکه "رای من کجاست " باید خواسته این جنبش باشد حتی اگر به اندازه ریاست جمهوری احمدی نژاد بطول بیانجامد. او معتقد بود  تاکید برعدم مشروعیت این دولت باید سر لوحه رفتار این جنبش قرار بگیرد. او از جایزه نگرفتن هنرمندان از دست رییس احمدی نژاد و شرکت در تظاهراتی که دولت قانونی میداند مانند روزقدس به عنوان روشهای تاثیر گذار نامبرد. او همچنین شرکت در انتخابات آینده را ضروری دانست و گفت که شرکت در انتخابات به ما فرصت حق طلبی و اعتراض میدهد.

او دو راهکار را برای تحقق خواسته های جنبش معرفی کرد، اول رای عدم کفایت به رییس جمهور توسط مجلس شورای اسلامی و دیگری دخالت مجلس خبرگان در به چالش کشیدن رهبری و نقش رهبری در پروژه انتخابات و اتفاقات بعد از انتخابات .او براین باور بود که نهاد رهبری بطور مستقیم در انتخابات و شرایط بوجود آمده مسئول است و باید  جوابگو باشد. او به نقش و محل قانونی شورای نگهبان اشاره کرد و رهبر را ملزم به جوابگویی به این نهاد دانست. او معتقد است راهکار های قانونی برای مشکلات بوجود آمده موجود است. او به کتاب ولایت وفقیه امام خمینی اشاره کرد که ولی فقیه وقتی ظلمی را مرتکب شود  بطور خودکار ولایتش باطل است ، شرایط کنونی کشور را ظالمانه خطاب کرد و نتیجه گیری را به ما واگذار کرد.

در حاشیه  سوال و جوابهای مدعوین ، او از جواب به پاره ای از سوالات پرهیز کرد و گفت مجبور به جواب دادن همه آنها نیست. او تندروی را عامل شکست این جنبش خواند و خواست تا با شناخت این جنبش و عدم شتاب شانس به ثمر رسیدن این جنبش را زیاد کنیم. او از خاطرات روزهای وزارت فرهنگ گفت که عدم شناخت جامعه و تندروی دوستان مطبوعاتی باعث این شد که روزنامه ها بسته شوند و نویسندگان به زندان بیافتند و او نیز از وزارت بکنار گذارده شود. او از سرعت مجلس ششم در ارایه لایحه مطبوعات هم به عنوان دلیل شکست این طرح پرداخت.او در سوالی در مورد جدایی دین از سیاست گفت: جواب این سوال آری و یا خیر نیست و تا دین و سیاست تعریف نشوند نمیتواند به این سوال جواب بدهد. و سعی کرد تعریفی از دین اراثه بدهد که می تواند از سیاست جدا نباشد. اما تنها موردی که او از رهبران جنبش انتقاد کرد در جواب سوالی بود که دلیل سکوت رهبران جنبش را در مورد احکام اعدام صادره جویا شد که او در جواب گفت هیچ کس نباید بخاطر عقیده ایی در زندان باشد و یا اعدام شود و حتما باید رهبران سبز مخالفت خود را با این اعدام ها اعلام میکردند.


در مجموع آقای مهاجرانی با همخوانی کامل با آقایان کروبی و موسوی در چهار چوب تعریف های داخل کشور و قانون اساسی به تبیین مسایل روز پرداخت. 


در پی وحشت شدید دولت کودتا از حضور مردم سبز تهران در نمایشگاه مطبوعات، مراسم افتتاحیه این نمایشگاه پشت درب‌های بسته برگزار می‌شود.


دیروز در حالی که سبزها از طریق شبکه‌ ی اجتماعی گسترده‌ی خود وعده می‌دادند تا با شعار «رسانه ماییم، توقیف نمی‌شویم» ساعت سه بعد از ظهر سه شنبه 28 مهر در مصلا حاضر شوند و مانع از برگزاری مراسم گشایش نمایشگاه مسبوعات به وسیله وزیر ارشاد کودتاچی شوند، ستاد برگزاری این مراسم اعلام کرد که مردم را به نمایشگاه راه نخواهد داد.

در خبری که به رسانه‌های دولتی و رسمی ایران از سوی ستاد برگزاری نمايشگاه کودتاچیان ارسال شده آمده است: "زمان بازديد عموم از نخستين روز شانزدهمين نمايشگاه بين‌المللي مطبوعات و خبرگزاری ها به ساعت 16 روز سه‌ شنبه 28 مهرماه پس از اتمام مراسم افتتاحيه رسمي موكول شد".

ایسنا با اشاره به این خبر اضافه نمود: "پيش از اين قرار بود كه نمايشگاه برای بازديد عموم مردم از ساعت 9 روز سه‌ شنبه آغاز به كار كند".

13 آبان: مبارزه با استکبار خارجی یا تحیکم اســـتبداد داخـلی؟

جنبش سبز و سیاست خارجی دوگانه جمهوری اسلامی

کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز


سیزدهم آبان ماه، سالگرد رخدادی تاریخی است که در تاریخ دیپلماسی جهان مشابهی برای آن یافت نمیشود. اشغال سفارت آمریکا در این روز و گروگانگیری کارمندان و دیپلماتهای آمریکایی، به نقطه عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد و تاثیری مخرب بر زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران بر جای نهاد. اکنون و در کشاکش مبارزه مدنی جنبش سبز با دولت کودتا، سالگرد 13 آبان میتواند به فرصتی تاریخی برای گشودن جبهه ای جدید در مبارزه مدنی جنبش سبز با جناح حاکم تبدیل شود و روند رو به رشد جنبش سبز را تسریع کند. این امر، زمینه ها و ملزوماتی دارد که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت.

برای درک ماهیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نقش تاریخی اشغال سفارت آمریکا، لازم است ابتدا چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ابعاد منحصر به فرد آن، به طور مختصر بررسی شود. چراکه بعد از واقعه گروگانگیری و شکل گیری جدال لفظی بین ایران و آمریکا، نوعی دوگانگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی شکل گرفت که به ابزار سرکوب ایدئولوژیک مخالفان داخلی و ماجراجویی منطقه ای تبدیل شد. در واقع جمهوری اسلامی، از یک طرف یک دولت کلاسیک است که در سازمانها و کنواسیونهای بین المللی عضویت دارد و مانند یک دولت ملی با دولتهای دیگر ارتباط دیپلماتیک برقرار میکند. اما از طرف دیگر، با گروه ها و سازمانهای غیر رسمی و زیر زمینی که از طرف جامعه بین المللی، تروریست شناخته میشوند هم، ارتباط و داد و ستد دارد. آقای مسعود بهنود، ماهیت دوگانه و غیر شفاف سیاست خارجی جمهوری اسلامی را با بیانی متفاوت و در عین حال جذاب شرح میدهد:

«نظام جمهوری اسلامی در سی سال گذشته همواره کشور را در لبه خطر نگاه داشته و با این تاکتیک، خود را از اطاعت قانون معاف کرده، البته همزمان مردم را به علت زیر پا گذاشتن قانون محاکمه و حتی اعدام می کند. در چشمان مردمی که می پرسند پس شعارهای انقلاب چه شد، مدام از زبان مدیر روزنامه کیهان شعار می دهد که مگر نمی بینید چقدر شرایط حساس است و مگر نمی بینید آمریکا در کمین است و دشمن حرامی بیدار؟ حالا چه موقع قانونمداری است؟ اما در برابر اعتراض های بین المللی استدلالی دیگر دارد. آن جا که می رسد، استدلال می کند که دولت و قوه قضاییه همه جا بر اساس قانون عمل کرده اند. با این وضعیت حکومت، دو زبان برای خود انتخاب کرده: زبانی که برای دامن زدن به غرور ملی برگزیده و زبانی که در آن با جهان گفتگو می کند ... مثال روابط با آمریکا خوب و روشنگرست. در سال های گذشته، هم به دوران هاشمی رفسنجانی و هم در دوران اصلاحات، کاملا مشهود بود که دولتی ها ]قوه مجریه[ با توجه به اطلاعاتی که داشتند مدام در جهت پایان دادن به خصومت با آمریکا و جهان غرب بودند، اما جناح راست با اطمینان از حمایت رهبر ایستاده بود که خط قرمزست و عبور نتوان کرد و گاه گفتند که مرگ بر آمریکا فرموده پیامبر است. اما چندان که کار به دولت مطلوبشان رسید، آشکار گردید که مخالفت جناح راست [با حمایت رهبری] با شفافیت بود و در حقیقت می گفتند همچنان ژست های ضد آمریکائی بگیرید و مردم را در مجامع تحریک کنید اما در نهان هر چه آمریکائی ها می خواهند آوانس بدهید که هواپیما بگیرید و تحریم ها را لغو کنید. این دو زبانی شده است منتهای درایت به روایت دیپلوماسی جمهوری اسلامی. انصاف این است که این سیاست در سال های اول جواب داد چون که دنیا رمزش را نمی دانست و معنایش را پیدا نمی کرد اما اینک به خوبی درک کرده که چقدر فریفتن مردم برای دولت احمدی نژاد و حامیانش مهم است و چون این را دریافته، پس امتیاز بیشتری می خواهد تا بهانه فریب مردم به دولت احمدی نژاد بدهد».

این دوگانگی و دوزبانی هم در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ریشه دارد و هم در ساختار آن:
ایدئولوژی جمهوری اسلامی تنها با غیریت سازی، تمایزگذاری و نفی میتواند به حیات خود ادامه دهد؛ حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی، حکومتی است که نه شرقی و سوسیالیستی است و نه غربی یا کاپیتالیستی. این حکومت فقط از طریق نقیضه سازی و نفی (دشمن شناسی) تعریف میشود و هرگز به صورت روشن بیان نمیشود که جمهوری اسلامی چه دکترین اقتصادی یا سیاسی جدیدی به دنیا عرضه میکند. به عبارت دیگر، محور ایدئولوژی حاکم این است که غرب و آمریکا با اسلام خصومت دارند و اهمیت اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط دو کشور در همین نکته است، چرا که با این روش، هر حرکتی که از سوی آمریکا برای حفظ منافع خود یا دفع تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی صورت گیرد، به عنوان توطئه ای بر ضد اسلام، پیامبر و ائمه اطهار تلقی میشود و موضع نظام را در برابر منتقدان داخلی و رقبای خارجی آن تقویت میکند و به ایدئولوژی آن مشروعیت میدهد.

علاوه بر این، در سیاست داخلی، همه چیز از مانتو و موی زنان گرفته تا فتوای یک مرجع تقلید مستقل در قم و از مسابقات ورزشی گرفته تا علوم انسانی، اگر مزدور حاکمیت نباشد، به نام "آمریکایی" و "دشمن" برچسب میخورد و همین کافیست که ضد اسلام شناخته شود و حذف آن مشروع تلقی شود. در حقیقت برکت و ثمره اشغال سفارت آمریکا و قطع رابطه با آن کشور، این بوده است که حاکمیت به این طریق هم توانسته است مخالفان داخلی را سرکوب کند و هم از شفاف سازی روابط خارجی خود طفره رود. بنابراین، به لحاظ تئوریک، سیاست خارجی جمهوری اسلامی و به خصوص دولت کودتا ترکیبی است از بحران سازی در خارج و تصفیه و حذف رقبا در داخل. و اهمیت خصومت لفظی با آمریکا و تداوم بحران با جامعه جهانی در همین کارکرد دوگانه نهفته است و ادعاهای ایدئولوژیک در خصوص ظلم ستیزی و مبارزه با امپریالیسم و گنده گویی های مشابه، شمشیری دو لبه است که هم سیاست خارجی نظام را به پیش میبرد و هم ابزار سرکوب ایدئولوژیک مخالفان داخلی را فراهم میکند.

در دهه اول انقلاب، جمهوری اسلامی، آمریکا ستیزی و شعار مرگ بر آمریکا، بیشتر ناشی از دلایل ایدئولوژیک و حاکمیت گفتمان انقلابی در عرصه سیاست بود. اما پس از روی کار آمدن رهبری جدید، وجود دوگانگی در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی باعث شد آمریکا ستیزی در پوستین ایدئولوژیک تداوم یابد. این در حالی بود که ماهیت خصومت با آمریکا در این دوران به آمریکا ستیزی دهه اول به کلی متفاوت بود. پس از پایان جنگ با عراق و فروپاشی نظام دوقطبی، روشن شدن وضعیت رابطه ایران و غرب و شفاف سازی سیاست خارجی، چالشی بود که حاکمیت، دیر یا زود باید با آن مواجه میشد و مسیر و چارچوب روابط خود را با جهان خارج مشخص میکرد. به همین دلیل سیاست درهای باز و خروج از انزوای بین المللی، در دوران پس از جنگ، در دستور کار دولت قرار گرفت. در آن شرایط، تاکید رهبر نظام بر تعابیری مانند "دشمن" و "تهاجم فرهنگی" بیش از آن که ریشه هایی ایدئولوژیک داشته باشد، ناشی از یکدست نبودن قدرت در راس حاکمیت و جایگاه متزلزل رهبری در داخل بود (امری که خواه نا خواه موجب عدم شفافیت در رابطه رهبر و رئیس جمهور میشد).

به این ترتیب، تاکید بر دشمن و اصرار بر شعار مرگ بر آمریکا و پافشاری بر تهاجم فرهنگی و امثال آن، سیاستی بود که تا زمان یکدست شدن کامل قدرت، از سوی رهبری با شدت تمام پیگیری شد. هدف این بود که تا زمانی که دولت به طور کامل در اختیار رهبری قرار نگیرد و تمام رقیبان سیاسی حذف نشوند، درهای کشور به روی دنیا باز نشود و ایران در شرایط انزوای بین المللی باقی بماند تا هیچ نیروی سیاسی "غیر خودی" از این فرصت استفاده نکند و ایجاد رابطه در شرایطی صورت گیرد که رهبری به صورت بلامنازع، مسیر یا کانال انحصاری رابطه با غرب و جهان خارج باشد و بتواند دست بالا و جایگاه برتر خود را در عرصه داخلی حفظ و تحکیم کند. به این ترتیب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی به علت بحران مشروعیت داخلی و دوگانگی حاکمیت، همواره در حالت دوگانه رسمی (دیپلماتیک) و غیر رسمی (گروه های تروریستی و مشکوک) باقی ماند. اما در دولت نهم، به موازات فرایند حذف رقبای سیاسی و سرکوب نیروهای مستقل (یکدست شدن حاکمیت)، تلاش برای برقراری ایجاد روابط "پشت پرده" با آمریکا در قالب نامه نگاری و مسیرهای غیر دیپلماتیک آغاز شد.

در واقع در دوره تصدی دولت نهم، و با بحران سازی ها و تنش های متعدد جناح حاکم، هزینه های عدم رابطه با ایران، روز به روز برای غرب افزایش می یافت و جناح حاکم پس از حذف رقبای سیاسی میتوانست، بدون نگرانی از ریزش هوادارن، در ایدئولوژی دشمن محور خود تجدید نظر کند و تابوی مذاکره با آمریکا را بشکند. به همین دلیل، ماجراجویی های اتمی در دستور کار قرار گرفت و اگر انتخابات دهم ریاست جمهوری، مطابق میل جناح حاکم به پایان میرسید، زمینه برای تعیین چارچوب رابطه با غرب و برقرار کردن رابطه به شکل دلخواه جناح حاکم میسر میشد. اما ظهور و تحرک غیر منتظره جنبش سبز، تمامی این معادلات را بر هم زد.


ظهور جنبش سبز و بن بست در سیاست خارجی دوگانه

شکل گیری و بالندگی جنبش سبز موجب شد طرح سیاست خارجی جناح حاکم با موانع جدیدی برخورد کند. چرا که این جنبش با رد هر گونه قیمومیت و ولایت سیاسی، جنبشی جدید و متفاوت (و فراتر از جناح مکمل حاکمیت) در عرصه سیاست ایران به شمار میرود و باعث تردید غرب در ایجاد روابط پنهانی و معامله با جناح حاکم میشود. پس از شکل گیری بحرانهای پس از انتخابات در ایران، و ظهور جنبش سبز، حاکمیت از یک طرف عقبه ایدئولوژیک و پایگاه اجتماعی خود را به طور کامل از دست داد و دچار بحران عمیق مشروعیت شد، و از طرف دیگر در واکنش به جنبش سبز، بیش از پیش به ادبیات دشمن و دشمن شناسی پناه برد و بناچار هزینه داخلی مذاکره با غرب را به دست خود افزایش داد. چرا که در حال حاضر تنها مفهومی که دولت کودتا میتواند برای تفسیر وضعیت موجود، مورد استفاده قرار دهد، مفهوم "دشمن" است و سایر مفاهیم و نشانه های گفتمان حاکم یا رنگ باخته اند و یا توسط ملت مصادره شده اند.

بنا براین، دولت کودتا در عرصه داخلی، تمامی مشروعیت خود را از مفهوم – یا به عبارت بهتر – از توهم دشمن اخذ میکند. چرا که تمامی نشانه های گفتمان مسلط پس از تقلب در انتخابات و سرکوب وحشیانه و کشتار و تجاوز به شهروندان، به طور کامل بی اعتبار شده اند. از طرف دیگر، با تدابیر جدید کاخ سفید در زمینه سیاست خارجی، امکان ادامه روند بحران سازی در عرصه بین المللی به شدت محدود شده است و بازی اتمی رژیم به مراحل پایانی خود نزدیک میشود. آنچه که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مفهوم دشمن، بر خلاف مفاهیمی مثل حاکمیت الله یا اتحاد و عدالت اجتماعی و ... ماهیتی بین المللی دارد و مدلول آن به حوزه سیاست خارجی تعلق میگیرد. نتیجه مهم این امر این اسمت که اکنون، مبارزه مدنی مردم ایران با دولت کودتا، علاوه بر ابعاد سیاسی و اجتماعی داخلی، یک بعد مهم بین المللی هم پیدا کرده است.

هر چند پس از مذاکرات ژنو و ایجاد فضای آشتی جویانه در روابط ایران و آمریکا، نگرانی از سازش و توافق احتمالی بین دولت کودتا و غرب و قربانی شدن حقوق بشر در پای پرونده هسته ای، شدت یافته است، اما در عین حال، فرا رسیدن سالگرد اشغال سفارت آمریکا (به عنوان مصداق اصلی دشمن) موقعیتی نمادین و فرصتی تاریخی در اختیار جنبش سبز قرار داده است که میتواند طرح هر نوع معامله پنهانی با آمریکا را برای همیشه خنثی کند و با حرکتی حساب شده، دولت کودتا را وادار سازد که در سیاست خارجی (و متعاقب آن در سیاست خارجی) موضع خود را یک بار برای همیشه به صورت شفاف مشخص نماید. بنا براین، با وجود این که پس از مذاکرات ژنو، توپ در زمین جنبش سبز قرار گرفته است، اما سبزها میتوانند با استفاده درست از آن، جریان بازی را به بهترین شکل مدیریت کنند و بازی را مطابق میل خود و به زیان دولت کودتا به جریان اندازند.

و در پایـان

در شرایط کنونی که مناسبتها و رویدادهای اجتماعی در ایران مورد توجه رسانه ها و محافل سیاسی بین المللی قرار دارد، به نظر میرسد هر اقدام مدنی و هر شعار اعتراضی سبزها که به صورت شفاف و علنی، ریشه مفهوم "دشمن" را هدف قرار دهد، اساس و پایه گفتمان مسلط را به شدت متزلزل کند و به همین طریق، باقیمانده مشروعیت دولت کودتا در داخل و خارج کشور به شدت خدشه دار شود. هرچند در مناسبتهای قبلی و در تظاهرات سبزها، دشمن شناسی رسمی حاکمیت، با تغییر مصداق آن (به روسیه)، زیر سوال رفته بود، اما اکنون مبارزه مدنی وارد مرحله ای جدید شده است و دیگر تغییر مصداق کافی نیست، بلکه باید مفهوم دشمن را با تمامی مصادیق آن و به طور اصولی انکار کرد تا دولت متکی به گفتمان "دشمن" به صورت کامل از عرصه گفتمانی محو شود و در حاشیه قرار گیرد، چنان که گویی اصولا وجود ندارد و روز 13 آبان، روز دوستی ملتهای ایران و آمریکاست. تنها در این صورت است که دولتهای خارجی و به خصوص جهان غرب (که به افکار عمومی بسیار بها میدهند) در هر مذاکره و معاهده ای، جانب احتیاط را رعایت خواهند کرد و از تن دادن به بازی پشت پرده جناح حاکم خودداری خواهند نمود، چه بسا از این طریق، تمایل خود را برای برقراری ارتباط با اپوزیسیون نیز اعلام نمایند و رابطه ای آبرومندانه، عادلانه، شفاف و با توجه به منافع ملی، بین دو طرف شکل بگیرد.

بنابراین، جنبش سبز، در کنش های مدنی و حرکتهای اعتراضی خود، میتواند با هدف گرفتن قلب ماشین دشمن سازی جناح حاکم، همزمان با یک تیر دو نشانه را هدف بگیرد. در این صورت، دولت کودتا در رقابت با جنبش سبز، دو راه بیشتر نخواهد داشت: یا باید امتیازات بیشتری به غرب بدهد تا آنها را از نزدیک شدن به اپوزیسیون منصرف کند، یا این که برای ساکت کردن غرب به مسیر بی بازگشت حقوق بشر گام بگذارد. در حالت اول، نفی گفتمان انقلابی و ضد امپریالیستی، ریزش شدید هوادارن داخلی و هم پیمانان خارجی را موجب میشود و ته مانده مشروعیت دولت کودتا به طور کامل از دست میرود. و در حالت دوم هم با کاهش سرکوب و سانسور، پیروزی جنبش سبز تسریع میشود. اما در هر صورت، چیزی که بیش از همه اهمیت دارد این است که جناح حاکم به صورتی نابهنگام، وادار به شفاف سازی سیاست خارجی خود گردد و بزرگترین ابزار سرکوب ایدئولوژیک خود را در شرایطی که رقیب حذف نشده است، از دست بدهد. پایان دوگانگی یا دو زبانی در سیاست خارجی، آغاز گشایش عرصه مدنی و فضای سیاسی در کشور خواهد بود، به همین دلیل، نفی کامل مفهوم دشمن و دشمن سازی جناح حاکم، اقدامی تاریخی در این جهت به شمار میرود.