وعده ما: 16 آذر ساعت 16

دانشجویان دانشگاه گیلان تصمیم گرفتند که ساعت 10 مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تجمع کنند و همانطور که میدانیم دانشجویان دانشگاه های دیگر و مردم سبز اندیش اجازه ورود به دانشگاه رو به هیچ وجه ندارند برای همین عده ای از دوستان دانشجوی سایر دانشگاه ها و دانشکده ها تصمیم گرفتند که 16 آذر ساعت 16 مقابل دانشگاه علوم پایه واقع در منظریه تجمع کنند و اعتراض خودشون رو نشون بدند.

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

بیانیه شماره ۱۶ مهندس میرحسین موسوی به مناسبت ۱۶ آذر

کلمه: میرحسین موسوی به مناسبت عید سعید و سبز غدیر خم ونیز سالروز ۱۶ آذر بیانیه ای صادر کرد. به گزارش کلمهمتن کامل بیانیه به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
عید سعید غدیر را به ملت مسلمان ایران تبریک می‌گویم و از خداوند متعال نزدیک شدن به آرمان‌های صاحب غدیر را برای آنان و تمامی مسلمانان جهان مسئلت می‌کنم. در این عید شیعیان برای هم برکت و بهروزی آرزو می‌کنند و از یکدیگر تحفه‌هایی را می‌طلبند که به تحقق چنین آرزوهایی کمک کند و متضمن سرانجامی نیکو برای ملت و کشور خصوصا در شرایط بحران‌زده کنونی باشد. چنین انتظاری از ما نیز هست و حتی اگر این انتظار وجود نداشت برآورده کردن آن وظیفه‌ای بر عهده ما بود. برای این منظور کاری که از ما برمی‌آید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگ‌تر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیت‌هایی سترگ‌تر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند. با استمداد از لطافتی که فضای عید ایجاد کرده است و با استفاده از فرصتی که روز شانزدهم آذر به وجود می‌آورد چه چیز بهتر از پرداختن به آنچه می‌تواند داروی درد امروز باشد؛ دارویی که الزاما تلخ نیست، اگر پیشداوری‌ها را کنار بگذاریم.
روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند. این گواهی در سال‌ها و نسل‌های پس از آن نیز از سوی جنبش دانشجویی ادامه داشت و هنوز ادامه دارد. جامعه به دلایل بسیار گرایش‌های در حال تکوین در بطن خویش را پیش چشم کسانی که تنها به ظاهر آن می‌نگرند نمایان نمی‌کند. دگرگونی‌های بزرگ معمولا متهمند که یک‌باره روی می‌دهند و از بازیگران سیاسی فرصت هماهنگ شدن با خود را دریغ می‌کنند. البته در حقیقت هیچ تحولی دفعتا تحقق نیافته است؛ تنها بروز و ظهور تغییرهاست که شکلی دفعی دارد. در چنین شرایط گواهانی که از اعماق ناپیدای جامعه خبر می‌دهند به راستی ارزشمندند.
جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی ‌گزارش‌هایی از شکل‌گیری جریان‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد می‌کردند می‌توانست و می‌تواند برای عبور کم‌هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره‌ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذی‌قیمت را می‌شکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکت‌های دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیت‌ها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمه‌ای از آن پایان نیافته است. ان هولاء لشرذمه قلیلون، (گفتند که) اینها گروهی ناچیزند (به قول امروزی‌ها خس و خاشاکی بیش نیستند)، و انهم لنا لغائظون، و آنها ما را به خشم می‌آورند، و انا لجمیع حاذرون، و ما همگی در آماده‌باش به سر می‌بریم، فاخرجناهم من جنات و عیون، پس خداوند آنان را از باغ‌ها و چشمه‌سارها بیرون کرد، و کنوز و مقام کریم، و از گنج‌ها و از جایگاه دلپسند.
چه تلخ است اگر پس از این همه عبرت‌های دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده ‌‌شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شده‌اند و فقط دانشجویان مانده‌اند؛ در دانشگاه‌ها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاه‌های مادر هیاهو می‌کنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام می‌شود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟ زیرا حرکت دانشجویی گواه بر واقعیت‌هایی بزرگتر از خویش است. ای کاش قدر آن را می‌دانستند، از پیش‌آگهی‌هایی که درباره تحولات دور و نزدیک می‌دهد درس‌ می‌گرفتند و خود را با این تغییرات هماهنگ می‌کردند، خصوصا اینک که دانشجویان نه مستوره‌ای کوچک از مردم، که یکی از وسیع‌ترین و فعال‌ترین قشرها را تشکیل می‌دهند. درحال حاضر از هر بیست ایرانی یک نفر دانشجوست. متصدیان امور اگر پیش از این به نقش آنان به عنوان گواه فردا توجه کرده بودند اینک در چنین بحرانی قرار نداشتند.
البته این یک قاعده دوسویه است. حرکات دانشجویی هم به اندازه‌ای که از تمایلات واقعی جامعه خبر بدهند نیرومند و ریشه‌دارند، زیرا قدرت نهادهای اجتماعی در گرو پایبندی به ضرورتی است که آنها را ایجاد و ایجاب می‌کند. نسل ما آن زمان که در حرکات دانشجویی شرکت داشتیم به روشنی می‌دید که پیوند با متن جامعه تا چه حد در توانایی‌هایش موثر است. در آن زمان گرایش‌های بسیاری میان دانشجویان به چشم می‌خورد. اگر انجمن‌های اسلامی از همه قوی‌تر بودند به خاطر آن بود که از واقعیت‌‌های اجتماعی بیشتر نمایندگی می‌کردند.
بسیاری از فعالان دانشجویی امروز، گردانندگان فردای جامعه خواهند بود و این دلیلی مضاعف است تا مظهریت از واقعیت‌های اجتماعی را از دست ندهند . قدرت و سرزندگی آنها در گرو این رمز است. راز موفقیت سیاستمداران نیز همین است. آنها تا اندازه‌ای که بتوانند خواست‌ها و تمایلات جامعه را بشناسند و با آنها منطبق شوند، بلکه تجلی و گواه آنها قرار بگیرند، قادرند به کشور خود خدمت کنند، یا لااقل قدرتمند باقی بمانند. و این تصور که کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به رغم گرایش‌های مردم بر آنان حکومت کند بیشتر از یک توهم نیست. حتی زمانی که یک دولت موفق می‌شود با تکیه بر نیروی سرکوب موجودیتش را حفظ ‌کند فی‌الواقع از انطباق خود با آمادگی جامعه برای تمکین در برابر زور ارتزاق کرده است، گرچه این تمکین هم تا ابد نمی‌پاید.
جامعه ما اینک شگرف‌ترین تحولات را تجربه می‌‌کند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاه‌خودها و چوب‌دستی‌هایشان را کنار می‌گذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است می‌روند.
در میان زیبایی‌های بسیاری که روزهای پیش از انتخابات را نورانی می‌کرد زیباترین پدیده جمع شدن مردمی از سلیقه‌های گوناگون گرداگرد هم بود. آنها برای آن که به این کار موفق شوند تفاوت‌ها و تنوع‌هایشان را کنار نمی‌گذاشتند، بلکه به رسمیت می‌شناختند. کسی لازم نمی‌دید که برای شرکت در این یکرنگی هویت خویش را از دست بدهد و دیگری شود. در آن یگانه‌شدن‌ها حظی وجود داشت که فطرت‌هایمان می‌پسندید. آن زنجیره‌های سبز انسانی که شهرهای ما را فرا گرفت نمایشی تهی از حقیقت نبود. قرار نبود بعد از آن که از پل گذشتیم به سرنوشت یکدیگر اهمیت ندهیم و جان‌‌هایمان نمی‌خواست که پس از چشیدن طعم آن یگانگی از نو پراکنده شویم. چنین چیزی بدون تردید نشانه‌ای از طلوع بزرگی و رشد در حیات یک ملت است.
بزرگی یک ملت در ثروتمند بودن یا قدرتمند شدن نیست؛ اینها فقط بخش کوچکی از آثار آن است. بزرگی یک ملت در عظمت جان اوست. بزرگی به آن است که بتوانیم امور ظاهرا ناسازگار را با هم داشته باشیم. خانه کوچک مکانی است فقط برای «من»، اما در خانه بزرگ برای دیگران هم جا وجود دارد. کارفرمایی که جانش کوچک بود فکر می‌کرد جز با تجاوز به حقوق کارگران نمی‌تواند مالی بیندوزد، حال آن که کارآفرین بزرگ تنها راه سود بردن را سود رساندن می‌بیند. همین‌گونه است تفاوت کارگر کوچک و کارگر بزرگ. به هزار دلیل تنها راه بهره‌مند شدن این است که همه با هم بهره‌مند شوند، اما کسانی که کوچکند ظرفی ندارند که در آن دیگری هم بگنجد. همچنین است تفاوت دینداری که بزرگ است و دینداری که کوچک است. دیندار بزرگ امام صادق (ع) است که در خانه خدا می‌نشیند و با منکر خدا حکیمانه گفتگو می‌کند. حقیقت خانه خدا همان قلب اوست که برای همگان جا دارد و برای همه حق قائل است؛ حق زیستن، حق شنیدن، حق برگزیدن، حق اشتباه کردن، حق بزرگ بودن. آری بزرگ بودن، و الا بزرگ به کوچک چه کار دارد؟ غیردیندار را در جایگاهی می‌بیند که می‌تواند به زیبایی‌های دین رو کند، اگر نتوانسته‌ است حقیقتی را بیابد احتمال درک آن را از سوی دیگری نادیده نگیرد، یا می‌تواند کوچک باشد و هر چیزی را که نچشیده است انکار کند؛ هر چیزی را که درک نمی‌کند ترک کند و بی‌آن‌که بنشیند و برای فهمیدن گوش بدهد، عقاید دیگران را بی‌اساس بخواند.
ملت ما اینک دارد نشانه‌های بزرگی خود را به نمایش می‌گذارد؛ آن تحول شگرفی که جامعه ما در تکاپوی تجربه آن است این است. البته چیزی که اهمیت دارد خود این بزرگی است و نه نشانه‌های آن. نشانه‌هایش را باز می‌گوییم تا خود آن را باور کنیم که چونان بهار از راه می‌رسد و حیات ما را دیگرگون می‌کند؛ تا به مبارکی آن ایمان بیاوریم و از تغییراتی که ایجاد می‌کند نترسیم. این همان رشدی است که انقلاب ما به امید آن بنا نهاده شد. چندی گذشت و از آن غافل شدیم، ولی پروردگارمان غافل نشد. بذری را که سی سال پیش از این با هزار امید در خاک خود کاشته بودیم پرورش داد تا اینک که جوانه‌هایش را پیش‌رویمان قرار داده است.
نشانه‌های بزرگی یک ملت شبیه به صفاتی است که از یک انسان رشید انتظار می‌رود. کسی که آرمان ندارد هیچ نمی ارزد، اما کیست که بتواند در عین آرمان‌گرایی ارتباط خود را با واقعیت‌ها از دست ندهد؟ یک انسان رشید؛ و یک ملت بزرگ. اگر مردم علیرغم تمامی صحنه‌های تلخی که در این چند ماهه دیده‌اند همچنان اجرای بدون تنازل قانون اساسی را شعار محوری خود می‌دانند به آن خاطر نیست که اگر چیز دیگری بخواهند به آنها داده نمی‌شود. تنها و تنها حکمت و واقع‌بینی مردم بود که اجازه نداد رفتار زشت حاکمان به واکنش‌های عصبی و لجام‌گسیخته بیانجامد.
به عنوان مثالی دیگر صفت شجاعت را در نظر آورید. شهامتی که یک انسان رشید (مثلا یک پدر در دفاع از دختر جوانش) نشان می‌دهد همراه با هیاهو نیست، مانع از دوراندیشی و مستلزم قبول هزینه‌های بی‌دلیل نیست، اما هول‌انگیزتر و اثرگذارتر از زور بازوی دیگران است. آیا مشابه این کیفیت‌ را در شجاعتی که مردم ما به نمایش می‌گذارند مشاهده نمی‌کنید؟
به عنوان مثالی دیگر انعطاف یک انسان رشید به معنای وادادگی نیست، بلکه بدان معناست که او برای رسیدن به مقصود خود پر از راه‌حل‌های گره‌گشاست. در طول شش ماه گذشته هر روز روزنه‌هایی که مردم می‌گشودند بسته می‌شد و آنان هربار بدون آن که به رودررویی کشیده شوند یا آرمانشان را کنار بگذارند راه‌‌‌‌حل‌های جدید خلق می‌کردند.
به عنوان مثالی دیگر به صبر و متانتی که در حرکت مردم وجود دارد نگاه کنید؛ خواسته‌هایشان را چنان با حوصله‌ای زندگی می‌کنند که گویی می‌توانند صد سال آنها را زندگی کنند؛ حوصله‌ای که مخالفانشان را خسته کرده است، حوصله‌ای که از رشد حکایت می‌کند.
و به عنوان مثالی دیگر انسان رشید کسی است که اعتماد به نفس دارد؛ یعنی نسبت به ارزش‌های وجودی خود آگاه است. برای زمانی طولانی ما این‌گونه نبودیم. سرهای ما فروافتاده بود. دو قرن وابستگی خودباوری را از ملت ما گرفته بود، تا این که انقلاب ترمیم این باروی فروریخته را آغاز کرد. ولی آیا بلافاصله به این هدف رسیدیم و عمق روح خود را از آن لطمه‌های تاریخی پاک کردیم؟ پس چرا وقتی هنرمندانمان در جهان مورد تحسین قرار می‌گرفتند متعجب می‌شدیم؟ انگاری احتمال هم نمی‌دادیم که از ایرانی هنری سر بزند، یا اگر بدبین بودیم بی‌باور به آن که ممکن است کمترین نکته قابل‌ستایشی در ما وجود داشته باشد به دنبال ردپای توطئه می‌گشتیم. آیا اگر یک انسان رشید هم مورد تحسین قرار گیرد این‌گونه واکنش‌ نشان می‌دهد؟ یا او از فضائل خویش آگاه است، به قدری که تمجید‌ها نه جانش را ذوق‌زده می‌کند و نه مسیرش را تغییر می‌دهد. در چند ماه گذشته ملت‌ها ایرانیان را بسیار ستودند، اما واکنش مردم ما را در مقابل این تحسین‌ها با گذشته مقایسه کنید تا ایمان بیاورید که جان جامعه ما دارد نشانه‌های عظمت را تجربه می‌کند.
در سند چشم‌انداز بیست ‌ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ ‌آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشده‌ایم لباس‌های بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرح‌های عمرانی نیمه‌کاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکست‌خورده‌مان را با امدادهای رسانه‌ای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجال‌ها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا می‌پرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد.
دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.
از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.
مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.
برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟
اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.
اخیرا شنیدم بسیج دانشجویی یکی از دانشگاه‌ها در مراسم خود برای مخالفان هم فرصت سخن گفتن قرار داده است؛ این یک شروع خوب است. یا شنیدم که در عید غدیر مخالفان مردم به یکدیگر شال سبز هدیه می‌دهند. از دیدگاهی که این همراه شما می‌نگرد این را بزرگترین عیدی است. زیرا این ما نبودیم که سبز را انتخاب کردیم، بلکه سبز بود که ما را برگزید. آیا ممکن است که این رنگ، برادران ما را نیز برگزیند؟ آری ممکن است، زیرا ذی‌جود کسی است که به حیله حیله‌زننده نگاه نمی‌کند، و راه سبز شدن بر هیچ کس بسته نیست.
میر حسین موسوی

هاشمی رفسنجانی: مردم نخواهند باید برویم

کبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان ایران، در یک سخنرانی انتقادی در جمع فعالان دانشجویی در مشهد، با انتقاد از برخورد سپاه و بسیج با مردم در جریان وقایع پس از انتخابات خرداد ماه، گفته است که اگر مردم ما را بخواهند حکومت می‌کنیم و اگر نخواهند می‌رویم.

سخنان آقای هاشمی رفسنجانی که در جمع برخی از فعالان دانشجویی در مشهد ایراد شد، در وب‌سایت‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان مانند پارلمان‌نیوز و تغییر انعکاس یافته است، اما با این حال چند خبرگزاری داخلی ایران با حذف بخش‌های انتقادی این سخنان، تنها بخش‌های عمومی این سخنان را بازتاب داده‌اند.

رئیس مجلس خبرگان ایران، در این سخنان با اشاره به اینکه حکومت پول و نیرو دارد و می‌تواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو، کارگر، مدیر، صنعت‌گر هستند، تأکید کرده است که «درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند».

رئیس مجلس خبرگان در حالی از برخورد سپاه و بسیج با مردم انتقاد می‌کند که چندی پیش محمدعلی جعفری، فرمانده كل سپاه پاسداران، گفته بود «رهبری از اقدامات بسیج و سپاه در فرونشاندن آتش فتنه، تقدیر كرده‌اند».

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان ایران، بار دیگر با تأکید بر مواضع ارائه شده در خطبه‌های نماز جمعه تیرماه خود گفته است که راهکارهایش در مورد شرایط کنونی کشور، همچنان پیشنهادهایی است که در خطبه‌ها صریحاً اعلام کرده است.

آقای هاشمی رفسنجانی که از زمان اقامه نماز جمعه در ۲۶ تیرماه تا کنون در نماز جمعه تهران غایب بوده است، اولین مسئول بلندپایه جمهوری اسلامی بود که اوضاع کشور را بحرانى اعلام کرد و پیشنهادهایى براى خروج از این بحران ارائه کرد که با واکنش تند حامیان دولت روبه‌رو شد.

در نماز جمعه ۲۶ تیر ماه که پس از برگزاری انتخابات تنها نماز جمعه‌ای بود که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، شماری زیادی از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری همراه با مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض، شرکت کردند.

آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های این نماز جمعه، با تأکید بر اهمیت نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی، نسبت به «به خطر افتادن مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی» هشدار داد و برای حل بحران پس از انتخابات خواستار «آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده آنها» شد.

اکنون آقای رفسنجانی می‌گوید که تأکیدش بر نقش مردم در جامعه اسلامی در خطبه‌های ۲۶ تیرماه به این دلیل بوده است که «این مردم بودند که انقلاب را به پیروزی رساندند و در جنگ هم اگر گروه‌های داوطلب و بسیجی نمی‌آمدند پیروزی ما امکان‌پذیر نبود».

اکبر هاشمی رفسنجانی تصریح کرده است: «انقلاب ما براساس اسلام و قران بود اما برخی اصولگرایان این صحبت‌ها را قبول ندارند و فكر می‌كنند، رأی مردم زینتی است.»

رئیس مجلس خبرگان رهبری افزوده است که «مردم ایران معتقد و مسلمانند اگر ما را می خواهند حكومت می‌كنیم و اگر نمی‌خواهند می‌رویم».

رئیس مجلس خبرگان ایران در مشهد و در دیدار با برخی از فعالان دانشجویی همچنین گفته است پس از اینکه در آن خطبه‌ها خواستار از بین رفتن تردیدها شد، «برخی گفتند که چرا لفظ تردید را به کار بردید، در حالی که سخنان من ناظر بر برخی مسائل مطرح شده پس از انتخابات بود».

محمد خاتمی: حتی امام علی بدون خواست مردم حکومت نمی کرد

همزمان با آنکه محمد خاتمی با انتقاد دوباره از شرایط کنونی جامعه ایران و با اشاره به زندگی امام اول شیعیان بر لزوم احترام به رأی مردم تأکید کرده، یک چهره شاخص اصولگرا خواستار توجه به پیشنهادهای رئیس جمهور پیشین ایران به منظور حل مشکلات کنونی شده است.

به گزارش خبرگزاری ایلنا محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، که روز یکشنبه به مناسبت عید غدیر در جمع شماری از هنرمندان در خانه هنرمندان سخن می گفت، با انتقاد از شرایط سیاسی حاکم بر ایران اظهار داشت: «همیشه سیاست ضد اخلاق بوده است و نه تنها اخلاق توسط حکومت های دیکتاتور و مستبد پایمال شده بلکه در جوامعی که حکومت دموکراتیک هم داشته اند اخلاق قربانی سیاست شده است».

رئیس جمهور پیشین ایران همچنین با اشاره تلویحی به شرایط به وجود آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران به بیان سرگذشت حضرت علی، امام اول شیعیان، پرداخته و اظهار داشت: «در ۱۴۰۰ سال پیش امیرمؤمنان تنها به خاطر رضایت مردم از حکومت کنار کشید و اگر نبودند و او را نمی خواستند حکومت را به دست نمی گرفت».

وی با تأکید بر اهمیت رأی مردم در نظام های مردم سالار افزود: « این امتیاز بزرگ علی بود که جز به رأی و رضایت مردم حاضر نشد حکومتی را که خدا به او داده بود بپذیرد».

محمد خاتمی که بسیاری از چهره های سیاسی هوادار وی پس از انتخابات به زندان های انفرادی افتاده و در دادگاه «کوتادی مخملی» به محاکمه کشیده شده اند، در ماه های اخیر همواره از نوع برخورد مقام های جمهوری اسلامی با معترضان به نتایج انتخابات در ایران اعتراض کرده است.

آقای خاتمی اکنون نیز با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با معترضان به نتایج انتخابات در ایران به بیان نوع برخورد امام اول شیعیان با غیرمسلمانان پرداخت و افزود: « او حتی برای انسانهایی که مسلمان نبودند و مخالف او بودند نیز حرمت و آزادی قائل بود».

رئیس دولت اصلاحات همچنین اضافه کرد که «علی زرنگی کردن را جزو سیاست نمی دانست، حتی در جنگهایی که به دشمنان او بدگویی میکردند، علی می فرمود، دشنام ندهید و با تهمت و افترا کسی را تخریب نکنید و هرگز نمی پسندید که به نام انقلاب و اسلام و علی به دیگران بدگویی شود».

به گفته محمد خاتمی «هیچ انسانی به خصوص اگر سوابق درخشانی دارد، نباید مورد ستم قرار گیرد».

پیشتر و در اوج اعتراض های مردمی به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد، رئیس دولت اصلاحات پیشنهاد داده بود برای برون رفت جمهوری اسلامی از «بحران به وجود آمده» همه پرسی انجام شود. در همین حال شخصیت ها و رسانه های هوادار دولت و رهبر جمهوری اسلامی در پنج ماه گذشته حملات شدیدی را علیه محمد خاتمی انجام داده اند.

در همین حال امیر محبیان از چهره های برجسته سیاسی و رسانه ای اصولگرا در ایران روز یکشنبه با انتقاد از «تهمت و اهانت به دیگران»، از رویکرد و مواضع محمد خاتمی در خصوص رویدادهای پس از انتخابات دفاع کرد.

وی در این باره به خبرگزاری ایلنا گفته است: «با خبرهایی که از خاتمی شنیده ایم، وی در میان مثلث رهبران اصلاحات درک واقعی تری را در مورد صحنه سیاسی به دست آورده است و تلاش دارد اختلافات را کاهش داده و این پیام را به راس و کل نظام انتقال می دهد که جریان اصلاح طلب برانداز نبوده و در چارچوب قانون اساسی ارزش های انقلاب دیدگاه های امام را قبول دارد و تحت ولایت رهبری عمل می کند و قصد آن صرفا نقد دولت در چارچوب قانون و پیشبرد و روند اصلاح برای تقویت نظام است».

این چهره سیاسی اصولگرا با ابراز امیدواری به نتیجه دادن تلاش های خاتمی برای «رفع اختلاف ها» افزود:«امیدوارم سخنان خاتمی و نامه نگاری وی آشکار شود، زیرا حاکی از روند عاقلانه ای برای رفع اختلافات است و نیز موسوی و کروبی در این روند با وی همگام شوند که در این صورت امکان حل مشکلات بیشتر شود».

آقای محبیان در عین حال میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از نامزدهای اصلاحطلب معترض به ننتایج انتخابات را متهم کرد، که با اعتراض خود در برابر کل نظام قرار گرفته اند.

انجمن اسلامی پلی تکنیک: همراه با دانشجویان و ملت سبز ایران آزادی خواهی و استبداد ستیزی را فریاد می کنیم

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک با صدور بیانیه ای مردم، دانشجویان، رهبران جنبش سبز واساتید دانشگاه را به حضور در مراسم 16 آذر دعوت کرد.

در این بیانیه با اشاره به ایستادگی و عزم جزم میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای تغییر و رهایی کشور از دیکتاتوری، از آن ها دعوت شده تا در روز 16 آذر در مراسم بزرگداشت روز دانشجو حضور یابند و دانشجویان را تنها نگذارند. در بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک با اشاره به استمرار فشارها بر نهاد دانشگاه از جمله بازداشت گسترده دانشجویان و حذف اساتید منتقد و دگراندیش بر این نکته تاکید شده که 16 آذر تنها روز اعتراض دانشجویان نیست، بلکه روز اعتراض همه دانشگاهیان به ویژه اساتید و دانشجویان به استبداد است.

همچنین انجمن اسلامی پلی تکنیک اعلام کرده است که در روز 16 آذر درهای سبز دانشگاه پلی تکنیک به روی ملت سبز ایران و رهبران جنبش سبز، آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی باز است.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر متن این بیانیه بدین شرح است:

56سال از آذر 32 و به خون غلتیدن دانشجویان روی پله های دانشکده فنی دانشگاه تهران می گذرد. فراز و نشیب های بسیاری را تاریخ سرزمین ما و مبارزات بیش از یکصد ساله ملت ایران علیه استبداد از سرگذرانده؛ برای آزادی، دموکراسی و قانونگرایی در سال 88 در واپسین جدال هایش با شب اندیشی و ظلمت آفرینیِ تحجر و دیکتاتوری، و چه ایامی تلخی، بسا تلخ ترین ایام سرزمین ما را رقم زده است.

سال ها گذشته و چه تلخ گفته اند که تاریخ تکرار می شود، اول بار در قامت یک تراژدی و دیگر بار به صورت کمدی. سال ها گذشته و ملت دوباره روزی را چون 16 آذر می بیند. این بار اما نه فقط یک روز را بلکه هر روز دانشجویان و جوانانش را شاهد به خون غلتیدن بوده است. حمله به چندین خوابگاه دانشجویی و جمع دانشجویی، کشتار و بازداشت، هر روز را چون آن یگانه روز کرده است. شاید به باوری این بار به صورت کمدی دارد تکرار می شود اما این تراژدی را ایران و ایرانی بارها بارها بدتر از روز اولش درک می کنند.

تاریخ جنبش دانشجویی، تاریخی سراسر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد و دیکتاتوری بوده است و 16 آذر 32 نمادی است از مقاومت دانشگاه در برابر خفقان و برگزاری دادگاه های فرمایشی پس از کودتای ننگین مرداد 32، تحمیل امیال استبداد پهلوی به دانشگاه و قدرت نمایی حاکمان خیره سر در دانشگاه، حمله به جمع مردم و حکومت نظامی در کشور و به خون کشیده شدن دانشگاه در پی لشکرکشی نیروهای شهربانی و ارتش و دسته جانباز برای سرکوب دانشجویان.

و امروز 16آذري ديگر، دست به گریبان با استبدادی دیگر، در راه است. روزی خاص براي دانشجويان و دانش آموختگان ايران زمين. روزی که دانشجويان و اساتيد بنا به اقتضای هر سال درآن روز مسائل جاری کشور را نقد و دیدگاه های خود را نسبت به مسائل در قالب تجمعات مدنی و تریبون آزاد بیان می کنند. روزی تا فراموش نکنند و از یاد نبرند خونی را که از دشنه های استبداد ریخته است و موضوع مشترکی که در این سالیان همواره مورد نقد بی پرده قرار گرفته نیز بی تردید استبداد بوده است.

در جامعه روبه پیشرفت ایران دانشجويان و اساتيد به عنوان نخبگان، در ساختاری معيوب و نارسا به علت بی اعتنايی، انواع گزينش ها و سرکوب دچار سرخردگي شديد مي شوند. چرا که ايشان ريشه مشکلات مملکت خويش را در استبداد و نظارت گريزی مي بينند که در نهایت از چنین ساختاری چیزی جز بوی تعفن و گندیدگی برنمي خيزد. حاکمان جز به حفظ قدرت و استيلاي مادّی و نظامي خويش به چیز دیگری نمی انديشند، وجه اشتراک تمامي اين حاکمان مستبد کسب مشروعيت از هر چيزی است بجز حکومت شوندگان، مشروعیتی که در طول تاريخ به گمانشان از آسمان، اصل و نسب و هراس مردم آمده است را نام مقبوليت می نهند. با اين نگرش طبيعی است که به سرکوب روشنفکران، اساتيد و دانشجويان بپردازند.

نخبگان اجتماعی نیز در هر مقطعي به مثابه پزشکان اجتماعي، راه حل هايی را با اقامه دلایل مستدل براي برون رفت از مشکلات ارائه مي دهند. حاکميت اقتدارگرا هم که همواره سعی در منزوی کردن و سرکوب خشن داشته و دارد مناسبت موجود را بهترين فرصت مي داند. غافل از آنکه هيچ گاه جنبش دانشجويی سرکوب شدنی نيست.

جنبشی که روزی نمایندگانش را از میان دانش آموزان مدرسه دارالفنون و البرز اعزام شده به خارج از کشور می یافت و عمری به اندازه کهن ترین دانشگاه ایران (دانشگاه تهران) دارد. جنبشی که همواره به واسطه سيال بودن خویش، همواره برخاسته از متن جامعه بوده و بواسطه خواستگاه متنوع طبقاتی و جغرافيایي خويش انعکاس دهنده صداي تمام ملت ایران بوده است. از ديگر سو به عنوان ستون فقرات جامعه ي مدنی و جريانی پيشرو به ايفاي نقش خويش در فضاي دانشگاه و جامعه پرداخته است.آری چنين جنبشی سرکوب شدنی نيست و همچنان با قدرت به راه خويش ادامه مي دهد.

22 خرداد 88 افق وسیعی را بر روی ایرانیان گشود و راه تغییر را راهی گشاده و روشن معرفی کرد. اکثر دانشجويان نیز با تحليلی واقع بينانه همگام با مردم و با نگاهی اميدوارنه براي مشارکت در ساختار سياسی از طرق مدنی، در انتخابت رياست جمهوری شرکت کردند، تا ملت ایران به فردایی بهتر امیدوار باشند؛ ناباورانه اما با تقلب در انتخابات روبرو شدند. تقلّبی آشکار توسّط گروهی که چند سال پیشتر از نردبان دموکراسي بيمار ایرانی بالا رفته بوده و پست هایی نسبتاً انتخابی با نظارت استصوابی شورای نگهبان و عدم نظارت آزاد را در اختيار گرفته بودند، این مرتبه در سال 88 با حمايت ویژه سپاه و شوراي نگهبان این گروه نردبان را برانداختند و بر اریکه قدرت تکیه زدند. متقلّبين ثابت کردند که تحمل شنیدن خواست، مطالبات و اعتراضات مسالمت آمیز مردمی را ندارند. ملّت، اميدوارنه و در نهايت آرامش به خيابان ها آمد، ولی حاکميت اقتدارگرا با 3 گانه­ی کشتار، تجاوز و بازداشت های غیرقانونی با مردم سخن گفت و امّا مردم باز با حضور خويش در روز قدس و 13آبان و... نشان دادند که در این بزنگاه تاريخی هشيارند.

در روزهای سبز ایرانیان و اعتراضات عمومی، رهبران جنبش سبز نیز نشان داده اند که در راهی که برگزیده اند دچار تردید نیستند و عزمشان را جزم کرده اند که تا رسیدن به هدفشان که تغییر و رهایی کشور از دیکتاتوری و خرافات و تصمیمات سلیقه ای است، از پای ننشینند. میرحسین موسوی با درک مناسب از فضا و احساس خطری که می کرد و بارها بر آن تاکید ورزیده بود به میدان آمد؛ مهدی کروبی نیز با صداقت و شجاعت مثال زدنی اش، با مواضع روشنگرانه اش حرفی را باقی نگذاشته و علی رغم همه تهدیدها در عمل بر گفته اش صحه گذاشته که بیدی نیست که با این بادها بلرزد و در همه میدان ها حضور خواهد یافت و از حق ملت ایران و آنچه شایستگی های مردم ایران است، نخواهد گذشت.

حال با توجه به موقعیت حساس کنونی و احساس خطر و عزم این دو بزرگ و سایر رهبران جنبش مردمی ایران ما به نمایندگی از دانشجویان مصرانه از موسوی و کروبی می خواهیم که در بزرگداشت روز دانشجو شرکت نمایند و دانشجویان را در برنامه هایشان تنها نگذارند. بی تردید پاسخ میرحسین موسوی و کروبی به دعوت دانشجویان از شجاعانه ترین و اثرگذارترین اقدامات در روند مبارزات یکصد ساله ملت ایران در راه آزادی و حاکمیت ملت خواهد بود.

اعتراضات پس از انتخابات در ایران و حضور میلیونی مردم معترض در خیابان ها و اتفاق نظر همه دلسوزان کشور برای تغییر و جلوگیری از انحرافات و حرکت به سوی پرتگاه دیکتاتوری و خرافات، فرصتی تاریخی را مهیا کرده است که باید آن را غنیمت شمریم. تقلب و جنایات پس از آن خیانت به ملت در 22 خرداد، تردیدی را برای عموم باقی نگذاشته که باید ایستاد و به کودتاچیان فرصت تثبیت قدرت نامشروعشان را نداد. تعلل و غفلت در این شرایط ویژه تاریخی می تواند رقم زننده تلخ ترین روزهای زندگی ایرانیان در طول تاریخ گردد. ما نیز از این ملت بزرگ که در روزهای پس از انتخابات ثابت کردند آگاهانه مسائل کشور را دنبال می کنند و فریب سخنان و خطبه های کودتاچیان و دشمنان مردم را نمی خورند، از مردم آگاه ایران، می خواهیم دانشجویان را در این روز تنها نگذارند و حامی دانشجویان و رهرو نیکی برای مسیری که در خرداد 88 برگزیده اند، باشند. در 16 آذر نيز مردم خودآگاه و دانشجويان فهيم ايران فرياد آزادی خواهي خويش را رساتر از قبل به گوش افرادی که خود را قیّم مردم ميدانند خواهند رساند و به ساختار نکبت بار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سياسی و قضايی فعلی و همين طور وقايع رخ داده در جريانات پس از انتخابات اعتراض خواهند کرد.

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر امسال 16 آذرماه را چون آذرهای پیشینش در سوگ آزادی می نشیند. باری در سوگ حمله به کاشانه اش، باری در سوگ آذران اهورایی در بندش و باری در سوگ نقض آزادی های اساسی اش. این بار هم در سوگ یاران دبستانی دیگرمان، عباس حکیم زاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، دبیر سیاسی این اتحادیه و عضو سابق انجمن اسلامی پلی تکنیک، میلاد اسدی عضو دیگر شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، محمد یوسف رشیدی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، دانشجویان لیبرال دانشگاه های تهران، مهرداد بزرگ، البرز زاهدی، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولت شاهی و سینا شکوهی، دانشجویان دانشگاه های علامه طباطبائی و ایلام، مهدیه گلرو و همسرش و دیگر دانشجویان دربند می نشینیم. درد بزرگی است بر دوستان و خانواده هایشان که ایشان را به جای آنکه در کلاس های درس و خوابگاه ببینند در بی خبری از حال روزشان در دادگاه های انقلاب و نهاد های امنیتی به جرم های واهی به دنبالشان بگردنند.

چندی است که علاوه بر دانشجویان اساتید نیز مورد هجمه قرار گرفته اند؛ بسیاری بازداشت شده و عده ای نیز محکوم به بازنشستگی اجباری و اخراج از دانشگاه شده اند. آن خیانت بزرگ به دانشگاه، انقلاب فرهنگی، این روزها در شکل و شمایلی دیگر اساتید دگراندیش را از دانشگاه تصفیه می کند تا در روزهای تصفیه و خالی شدن دانشگاه از دانشجویان منتقد، اساتید برجسته که سازندگان پویایی و پیشرفت دانشگاه بوده اند نیز در دانشگاه ها حضور نداشته باشند. در چنین شرایطی 16 آذر نه تنها روز اعتراض دانشجویان که روز اعتراض همه دانشگاهیان به ویژه اساتید و دانشجویان دانشگاه در مبارزه با استبداد شده است و ما از اساتید دانشگاه می خواهیم در چنین روزی شاگردان و فرزندان خود را تنها نگذارند و دوشادوش دانشجویان برای آزادی و علیه استبداد بپاخیزند.

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) نیز همراه با دانشجویان و ملت سبز ایران خواسته ی به حق آنان و شعار اصلی جنبش دانشجویی که همانا آزادی خواهی و استبداد ستیزی است را فریاد می کند و همچنین عزم راسخ دانشجویان را در راه استبدادستیزی و آزادی خواهی و همه آرمان های بلند ملت ایران اعلام کرده و در اعتراض به همه حق کشی ها و فسادها و تبعیض های موجود در کشور و جنایات و رذالت های پس از انتخابات به ویژه حمله به خوابگاه کوی دانشگاه تهران، بازداشتها و رفتارهای غیرانسانی در بازداشتگاه ها و حمله به جمع مردم و قتل و کشتار مردم خواهد ایستاد.

و به همراه تمامی دانشجویان این دانشگاه اعلام می دارد که درهای سبز دانشگاه پلی تکنیک در روز دوشنبه 16 آذر به روی ملت سبز ایران و رهبران جنبش سبز، آقایان شیخ مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی گشوده است.

روزهای پس از انتخابات در دانشگاه امکان سخن گفتن را از دانشجویان ستانده است و اعتراضات دانشجویان از بیان دیدگاه های فعالان دانشجویی و صدور بیانیه ها خالی بوده است. لیک با توجه به ضرورت پیشرفت در اعتراضات دانشجویی و یافتن راه­حل های مناسب برای ادامه مسیر و بیان دیدگاه های مشترک فراتر از شعارهای عمومی تریبون آزاد را راهکاری مناسب می دانیم.

از عموم مردم و دانشجویان نیز می خواهیم که همان گونه که در طول ماه های گذشته و به ویژه روزهای پس از انتخابات با دوری از خشونت و تاکید بر رعایت رفتار و حقوق انسانی و احترام به آرای مختلف اعتراضات خود را به صحنه نمایش ارزش های بلند یک جامعه تبدیل کردند در برنامه های بزرگداشت روز دانشجو نیز با تاکید بر نفی خشونت و در پیش­گرفتن رویه ای شجاعانه در حضور و بیان سخن و مطالبات خود، ارزش های خود را بار دیگر به کودتاچیان معرفی و برای حامیان و فعالان جنبش سبز تثبیت نمایید. بی تردید احترام به قانون، انواع آزادی ها، اختلاف آرا و عقاید در حرکت در مشی مبارزه مسالمت آمیز و عاری از هرگونه خشونت هم ارزش های نیکی را حتی پس از تحقق تغییرات اساسی، تثبیت خواهد ساخت و هم خشونت طلبان را خوار و ذلیل خواهد کرد و اجازه بروز خشونت را از آنان خواهد ستاند. بسیاری از مأمورین موظف به سرکوب یا از سر اجبار و یا به دلیل ناآگاهی در خدمت خواست کودتاچیان و دیکتاتورها قرار گرفته اند. با رفتار خود و آگاهی بخشی می توانید به تغییر آن ها نیز کمک کنید.

در پایان نیز انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي امير کبير(پلي تکنيک تهران) خواهان وحدت مردم و جامعه دانشگاهی در برابر استبداد دینی و نظامی حاکم بر ایران مي باشد و در اين راستا خواهان خودداری از اتخاذ مواضع انفعالی توسّط رهبران جنبش و حضور و مشارکت فعالانه و حداکثري مردم و دانشجويان در مرسم 16 آذر مي باشد. تاکيد مي کنيم در برهه حساس فعلی، انفعال ما دستاوردی جز سرکوبی و نابودي مردم و کليه جنبش های اجتماعي، براي مدّت طولانی نخواهد داشت.

این چیست که در دست تو پنهان است؟

این چیست که در پای تو پیچیده است؟

ای آزادی. . .

آیا با زنجیر می آیی؟

15 آذر 1388

انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه صنعتی امیرکبیر
(پلی تکنیک تهران)